سانسور

 

KN6-10180

مسوول صفحه تاسیسات نو پیام ساختمان و تاسیسات با من تماس گرفت. وسط یک جلسه سنگین و نفس گیر. چاره ای نبود. به اهالی مطبوعات نمی توان نه گفت. سلام و علیکی کردیم و قبل از اینکه آن بنده خدا از تاخیر صد باره من در ارسال مطلب بغرد.( غر بزند) عصبانیتم را سر او خالی کردم که چرا هر بار مطالب من شیر بی یال و دم واشکم می شود. او برای من ساعت ها توضیح داد که باید مواظب هزار و یک مساله مختلف باشد. مبادا یک وقت مطلب طنز یک ستونی ما به نگهبان آشپزخانه برج آزادی توهین کند. مبادا روزی راننده پاپ ناراحت شود. مبادا به موتور آخرین رولز رویس جهان بربخورد. من حرف های او را قبول داشتم. اما آخر لغت دستشویی چه اشکالی داشت که حذف شد؟ ایشان کلی سرخ و سفید شد و لب خود را گزید که مهندس جان زشته. بده. تو دیگه چرا. (تغییر رنگ ایشان را از پشت گوشی حس کردم.) گفتم آقای عزیز می خواهم در این شماره در مورد کمبود توالت های عمومی بنویسم. چنان جیغی کشید که کلا بی خیال شدم.گفتم مهندس جان همه مسوولینی که من می شناسم اهل طنز و نقدند. ندیدی طرف با خنده می گوید شده که شده. خوب بگذار بنویسیم که تورم دو رقمی 20 به بالا و آزاد سازی انرژی روی همه چی تاثیر گذاشته به جز نرخ بازرسی بازرسان گاز. اما ایشان با بغض فرمودند مهندس عزیزم می خواهی به جرم مفسد اقتصادی….؟ گفتم بابا پس لااقل بگذار از دعوای بی پایان شهرداری و نظام مهندسی بنویسم که چوبش در آستین ما مهندسان غیور جا خوش کرده است.( ببخشید از دود و چشم گذشته است.) و هیچ کس نیست که بگوید بابا دوره قلدری گذشته است. صدای گریه اش بلند شد که کارم از دست رفت. گفتم ایراد های مسکن مهر را بگویم؟ صدایی نالان گفت مهندس بی مسکن می شوم. دیگر نمی دانم از چه بنویسم. گفتم از دعوای دیروز صبح همسایه مان با خانمش بنویسم؟ نفسی کشید و گفت سرچی بوده؟ گفتم خانم همسایه به شوهرش می گفت: بدبخت مدرک دکترایت را بگذار در کوزه. باجناقت با مدرک پنجم ابتدایی توی طالقانی مغازه تاسیسات دارد به این بزرگی. پروژه طراحی می کند روزی هزار هکتار. فروش می کند صد میلیون. الو.الو. صدای مسوول محترم نمی آید. فکر کنم بی هوش شده است. بی خیال. یک موضوع خوب پیدا کردم. تاثیر گرمی هوا بر نرخ گوشت با تکیه بر برنامه درخشان آزاد سازی نرخ انرژی…

روح اله واصف

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;