ایران میتواند صادرکننده برق خورشیدی باشد
به گزارش تاسیسات نیوز به نقل از دنیای اقتصاد، هر دانشجوی جوانی که برای خواندن مهندسی مکانیک وارد دانشگاه میشود، قبل از هر چیز میآموزد دست از خودسانسوری برداشته و ترس مسخرهشدن به خاطر ایدههای خندهدار را پشت در دانشگاه جای بگذارد.
این درس بزرگ را اگر آموختند، می شوند یک مهندس مکانیک خوب و اگر نیاموختند می شوند یک خیالپرداز شکاک که ایده هایشان را در یک دفتر قفل دار می نویسند و در گاوصندوق می گذارند تا سال ها بعد با حسرت آن دفتر را به کسی نشان بدهند و بگویند سال ها مشغول فکرکردن به این طرح بوده اند، اما کو حمایت دولت و بودجه و مدیر لایق و هزار بهانه دیگر و این طور خیال خودشان را راحت می کنند.
اما دکتر مهدی بهادری نژاد از آن دسته دانشجویان نبود. او از همان دوران دانشجویی و سال های ابتدایی تدریس در دانشگاه چهار چشمی به مردم دور و برش و مشکلات ریز و درشت زندگی آنها نگاه می کرد و مترصد فرصتی بود تا سوژه کار بعدیش را برای رفاه بیشتر مردم از بین خود آنها بیابد. سوژه هایی که گاهی توسط دیگران به سخره گرفته می شد و زمانی به کم اهمیت بودن متهم می گشت. این دکتر که جوانیش را با طراحی و ساخت نانوایی اتوماتیک برای پخت نان های سنتی نازک آغاز کرده بود، حالا یکی از آنهایی است که با حسرت بودجه های کلان برخی سازمان ها را که قرار است با کلی تاخیر و تبعات سیاسی و اقتصادی، انرژی این مملکت را تامین کنند، رصد می کند و از غفلت پیش آمده درباره انرژی خورشیدی افسوس می خورد. خورشیدی که فقط بهره برداری از یک درصد از آنچه از آن بر ایران می تابد می توان علاوه بر تامین کل نیاز کشور، منبعی برای صادرات هم باشد.
جام جم گفت وگویی با دکتر مهدی بهادری نژاد، استاد دانشکده مهندسی مکانیک و چهره ماندگار مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف، معاون پژوهشی اسبق فرهنگستان علوم، رئیس پیشین انجمن مهندسان مکانیک ایران و انجمن انرژی خورشیدی ایران و مهندس نمونه پایبند به حفظ محیط زیست ترتیب داده که حاوی نکاتی جذاب و خواندنی از زندگی کاری و گرفتاری های ذهنی یک مهندس مکانیک وفادار به سنت ها و محیط زیست پیرامونش است.
بیشتر مردم بدون آن که بدانند، مدت ها از نان هایی تناول کرده اند که حاصل پخت دستگاه اختراعی شما «ماشین نان پزی برای پخت نان های نازک» مثل تافتون و لواش بوده یا از اتوکلاو و کرسی های خورشیدی استفاده کرده اند که حاصل تلاش شما بوده است، چه دلیل و انگیزه ای باعث شد شما به فکر ساخت چنین دستگاه ها و اختراع هایی بیفتید؟
سال ها قبل از انقلاب، زمانی که من در دانشگاه شیراز مشغول تدریس بودم، هر شب مجبور بودم برای تهیه نان به نانوایی بروم. وقتی وارد نانوایی می شدم و سختی و مشقت نانوا را برای تهیه نان می دیدم که چطور به سختی نان را به تنور می چسباند و حرارت شعله آتش را تحمل می کند، مدام در ذهنم این سوال مطرح می شد «چرا این کار ماشینی صورت نمی گیرد که نانوا این قدر زحمت نکشد». دقت کردم همیشه مساله هایی بوده که نه فقط کشور ما، بلکه دیگر کشور ها نیز درگیر آن بوده اند.
آنها سعی در رفع آن مساله کردند. مثلا مشکل سختی لباس شستن دستی را با ساخت لباسشویی، مشکل پخت غذا را با ساخت اجاق گاز و مشکل تردد و رفت و آمد شهری و بین شهری را با ساخت خودرو رفع کرده اند، اما در مقابل ما فقط واردکننده اینچنین محصولاتی بودیم. دوباره دقت کردم، کشورهای خارجی نانشان را بدون تماس دست درست می کنند، منتها نان نازکی مثل نان های متداول کشور ما را ندارند. سبک پخت نان ما مانند همان سبک پخت اجدادمان و چند نسل قبل تر از خودمان است. روش پخت همان است منتها در طول دوره های مختلف سوخت عوض شده است؛ یک موقع از چوب و زمانی دیگر از نفت سیاه بهره می برند و حالا از گاز استفاده می کنند. به یاد دارم دقیقا یک روز جمعه که مشغول تلاوت قرآن بودم یکدفعه تصویر ماشین پخت نان پزی به ذهنم خطور کرد که می توانست بدون تماس دست نان بپزد. همان موقع بسرعت به نانوایی رفتم و چند چونه خمیر خریدم و کارم را با فر خانه شروع کردم. دیدم انجام این کار شدنی است. فردای همان روز وقتی رفتم دانشگاه این طرح را با مسئولان دانشگاه در میان گذاشتم و با موافقت آنها این طرح آغاز شد (سال 50 ـ 49). یک هفته طول کشید تا مدل کوچک این دستگاه را درست کردیم و نشان دادیم انجام این کار شدنی است. آن زمان شهر شیراز لوله کشی گاز نشده بود، اما مقامات دولتی در فکر لوله کشی گاز بودند. بنابراین طرح ما بر مبنای همان گاز شهری بود، نه سوخت گاز مایع که آن زمان متداول بود. البته منبع انرژی با برق خیلی راحت تر، اما برای اجرای یک برنامه درازمدت گران تر بود؛ به همین دلیل استفاده از انرژی برق مردود بود. در نمونه اولیه، نانی که از این دستگاه بیرون می آمد قطر عریضی داشت و قابل استفاده نبود. موفقیت اولیه طرح باعث شد بررسی ها و دقت های من بیشتر شود مثلا این که روزانه یک نانوایی چه میزان نان تولید می کند. در عرض یک ساعت چقدر نان از تنور خارج می شود. محاسبات نشان داد حداقل 30 کیلوگرم نان در یک ساعت توسط نانوایی ها تولید می شود به این ترتیب ما شروع به طراحی ماشینی کردیم که بتواند همین مقدار نان را در ساعت تولید کند.
چرا ماشینی طراحی نکردید که نان بیشتری بپزد؟
فرض ما آن موقع این بود که مغازه های نانوایی ها همان جا باشد و فقط به جای تنورشان این دستگاه استفاده شود.
و این طور شد که ماشین نان پزی شما درست شد؟
بله. آن زمان آقای دکتری به نام سلامی در شهر شیراز موسسه خیریه، بیمارستان روانی و دهکده روانی داشتند. ایشان آن زمان به مستمندان شیراز کمک می کرد و به این افراد برای تهیه نان بن می داد. اغلب این افراد به دلیل ندادن پول نقد به نانوا، نان سوخته و خمیر قسمت شان می شد. این طرح خیلی مورد استقبال آقای دکتر قرار گرفت و دستور ساخت این دستگاه را داد. او برای مدتی پول تهیه نان را به ما می داد. جالب اینجاست ما آن زمان در طبقه همکف ساختمان دانشکده مهندسی مکانیک مشغول پخت نان می شدیم. طبقه سوم این دانشکده کتابخانه بود. ساعت حدود یازده و نیم که بوی نان بلند می شد، یک به یک سرو کله دانشجو ها هم پیدا می شد و این نان را تست می کردند و نانی برای آقای دکتر باقی نمی ماند چون عملا این کار شدنی نبود. آقای دکتر در همان دهکده روانی جایی را برای ما درست کرد و ما ماشین پخت نان مان را آنجا منتقل کردیم و من از تهران ماشین خمیرگیر هم تهیه کردم که خمیر با دستگاه، نه با دست درست شود. جالب اینجاست آقای دکتر یک بیمار روانی مسن داشت که او را مسئول این کار کرد.
این فرد مسئولیت داشت خمیر تهیه شده را در داخل مخزن دستگاه بگذارد و نان تهیه شده را به افراد هر واحد تحویل بدهد. اساس کار ما آن موقع این بود که دست در تماس با خمیر نباشد، چون از نظر بهداشتی درست نبود اما بعدها از این طرح ایده گرفته شد و دستگاه های امروزی پخت نان متداول شد که در تماس مستقیم دست است اما مانند طرح اولیه من دیگر آتش مستقیما به صورت نانوا برخورد نمی کند. همزمان با ساخت این ماشین نان پزی من روی طرح های استفاده از انرژی خورشیدی برای گرمایش ساختمان ها هم پرداختم و حدود 15 ـ 10 نفر دانشجو، پروژه هایشان را در زمینه کاربردهای مختلف انرژی خورشیدی مانند آبگرمکن، سبزی و میوه خشک کن، خوراک پز، هوا گرم کن و آب شیرین کن خورشیدی و… با من گذراندند. پس از آن من برای فرصت های مطالعاتی عازم آمریکا شدم و یک سالی که آنجا بودم در زمینه انرژی های خورشیدی به تحقیق و تفحص پرداختم و زمانی که دوباره به ایران بازگشتم بار دیگر بنابر علاقه زیاد این کار را دنبال کردم و طرح های زیاد و راهکارهای اساسی هم در این زمینه ارائه دادم. طرح هایی هم در زمینه تولید برق خورشیدی داشتم، اما بیشتر بر مبنای استفاده حرارتی انرژی خورشیدی بود. من تا آنجا که می توانستم در این زمینه پیش رفتم و به مرحله ای رسیدم که دیگر از عهده من خارج بود و باید یک صنعت علاقه مند به این حوزه، این طرح ها را صنعتی و تولید می کرد. آن زمان ما با شرکتی در این خصوص قراردادی بستیم منتها همزمان با انقلاب اسلامی شد و این طرح هم مانند بسیاری از طرح های دیگر مسکوت باقی ماند.
حالا چرا انرژی خورشیدی و پاک؟
انرژی خورشیدی یک منبع انرژی پاک است. طبق برآورد آن زمان من میزان دریافتی ما از انرژی خورشیدی هر روز معادل متوسط 18 مگا ژول بر مترمربع است که اگر این میزان را ضرب در سطح کل کشور کنیم، عدد خیلی بزرگی به دست می آید که اصلا قابل مقایسه با انرژی های مصرفی فسیلی مان نیست؛ انرژی خورشیدی ما بیش از هزار برابر انرژی مصرفی و نفت مان است. ما با استفاده از یک درصد از زمین هایمان و بازده 10 درصد متوسط از انرژی خورشیدی نه تنها قادر به تامین انرژی کشورمان هستیم، بلکه می توانیم این انرژی را به کشورهای دیگر هم صادر کنیم؛ نه این که نفت مان را صادر کنیم.
اغلب طرح های استفاده از انرژی خورشیدی به علت مقرون به صرفه نبودن کنار گذاشته می شوند، اگر استفاده از انرژی خورشیدی مقرون به صرفه نیست، چرا اغلب شرکتهای بزرگ جهانی در بخش انرژی پاک سرمایه گذاری کرد ه اند. حتی بسیاری از کشورهای اروپایی که دسترسی به منبع خورشیدی ندارند دست به کار شده و نیروگاه هایی تاسیس کرده اند و کار را تا جایی جلو برده اند که برای رسیدن به مقصودشان صحرای آفریقا را هم اجاره کرده اند، شما به عنوان مهندس نمونه پایبند به حفظ محیط زیست و کسی که سال ها ریاست مرکز انرژی خورشیدی دانشگاه شیراز را به عهده داشته اید، گره اصلی استفاده نکردن از این نوع منابع خدادادی را در ایران مربوط به چه می دانید؟ اشکال اصلی کار از چه زمانی آغاز شد؟
اولا سوخت این کشورها خیلی گران است. دوم این که بهره بانکی شان پایین تر است. شاید اگر کشور ما نیز مانند سایر کشورها از منابع عظیم نفتی و گازی محروم بود، برای تامین نیازهایش به دنبال این منابع انرژی می رفت. ما اکنون از نظر دانش و روش فنی مشکلی در این زمینه نداریم. بیشترین مشکل ما مسائل اقتصادی است. ما پروژه ای با سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور در حدود شش، هفت سال پیش داشتیم. قرار بر این بود ما ساختمان کوچکی در دانشکده انرژی دانشگاه شریف بسازیم تا از مصرف سوخت های فسیلی بی نیاز شویم. این ساختمان 150 مترمربع زیربنا داشت و زیرزمین آن هم با همین متراژ بود. قرار بود در پشت بام این زمین دستگاه های برق خورشیدی که فتوولتاییک است، برای تولید برق و آبگرمکن خورشیدی استفاده و برای گرمایش ساختمان از طرح های پسیو سولارتی (سیستم غیرفعال خورشیدی) و برای سرمایش آن بادگیر استفاده کنیم و این ساختمان مکانی برای برگزاری سمینارها و مطالعات انرژی خورشیدی باشد. این طرح تصویب شد. اعتباری برای فاز صفر (مطالعات اولیه) این طرح اختصاص پیدا کرد، اما هنگام ساخت، سازمان برنامه دیگر پولی نداد و این طرح نیز مسکوت باقی ماند. من سال ها پیش(حدود 20 سال پیش) مطالعه ای در این زمینه به وزارت نیرو ارائه دادم و پیشنهاد هایی هم کردم که وزارت نیرو تعهد کند و قول بدهد از ده سال دیگر هر نیروگاهی که در ایران می زند، خورشیدی باشد. مقامات نیرو گفتند ما سعی می کنیم در این جهت گام برداریم، اما قولی در این رابطه نمی دهیم. هنوز هم همین درخواست را از مقامات وزارت نیرو دارم، ده سال فرصت مطالعه تحقیقاتی داشته باشند و پس از آن برای تامین برق کشور از سیستم خورشیدی استفاده کنند. کاری که اغلب کشورها دارند به سمت آن می روند؛ البته هنوز پروژه نیروگاه های خورشیدی کشورهای اروپایی در صحرای آفریقا شروع نشده است.
بجز مسائل مالی چه ضعف ها و مشکلاتی برای استفاده نکردن از فناوری در کشور ما وجود دارد؟
مساله آپارتمان نشینی یکی از مشکل های اساسی ما در کلانشهرهایمان مثل تهران برای استفاده از این نوع انرژی پاک است. این کلکتورهای خورشیدی باید در معرض آفتاب باشد. ساختمان های متداول پنج ، شش طبقه و برج های 20 طبقه تهران مناسب این کار نیست. این کلکتورها باید در پشت بام ها و در سطح و شیبی مناسب رو به جنوب نصب شود. پشت بام های ما پر از دودکش و کولر آبی است. عملا فضایی برای این دستگاه وجود ندارد.مشکل دیگر مساله آلودگی هواست. شیشه های این کلکتورهای خورشیدی وقتی در معرض آلودگی هوا و گرد و خاک قرار می گیرد، نمی تواند بخوبی نور خورشید را عبور دهد در نتیجه باید مدام سطح این شیشه ها با آب شست وشو شود، اما این نوع دستگاه ها را می توانیم در خانه های یک طبقه روستایی یا سوله های یک طبقه نصب و استفاده کنیم.
بادگیرهای یزد و گناباد و طبس، سقف های گنبدی شکل بافت ها و ابنیه تاریخی، حیاط و زیرزمین ها و سرداب ها برای خنک کردن ساختمان و سیستم گرمایشی حمام شیخ بهایی با استفاده از قوانین فیزیک و شیمی به عنوان یکی از شاهکارهای معماری ایران از جمله دانش های بومی گذشتگان ما بوده که این روزها به دست فراموشی سپرده شده است در حالی که اغلب کشورهای بزرگ با به کارگیری علم فیزیک و به کارگیری تشعشع خورشید خانه هایشان را روشن می کنند. سیستم های گرمایشی و سرمایشی برای ساختمان هایشان تعبیه کرده اند که نیازی به صرف انرژی ندارد. ما چرا با چنین سابقه درخشانی از این قافله علم عقب مانده ایم؟
گذشتگان و اجداد ما واقعا با حداقل امکانات موجود و با خلق این بادگیرها شاهکار آفریدند؛ آن زمان نه برقی برای روشن کردن پنکه و نه گازی برای روشن کردن کولر بود. منتها این بادگیرها برای آن زمان که هیچ امکاناتی نبود خوب بود، اما الان این بادگیرها قابل رقابت با کولرهای گازی نیست. ارزان بودن انرژی های فسیلی، آسایش و خنکی بیشتر و بدون داشتن گرد و غبار (گرد و خاک از طریق بادگیرها وارد خانه می شود) باعث شده است امروزه کولرهای گازی جایگزین این نوع سیستم ها شود به طوری که امروزه بادگیرهای بسیاری از خانه ها کور شده است. از طرفی، دیگر قیمت بادگیرها برای مصرف کننده خیلی گران تمام می شود. ما می توانیم این بادگیرها را به صورت ماژولار در کارخانه ها تولید کنیم و مانند کولر آبی با قیمت کمتر هر قطعه را به همدیگر وصل کنیم. با این شیوه دیگر نیازی به آجر، گچ و مصالح ساختمانی نداریم. ما می توانیم از این طرح در ساخت و ساز ساختمان هایی مانند مسکن مهر استفاده کنیم. بادگیر در واقع می تواند جایگزین کولر آبی باشد. همچنین مناطق کویری و خشک بهترین مکان برای استفاده از بادگیرهاست. گاز بیو مس هم از دیگر انرژی های مورد استفاده گذشتگان ما بوده است. این گاز از فضولات حیوانی در هوایی غیر هوازی باکتریایی مورد استفاده قرار می گیرد.
در واقع این باکتری های غیرهوازی می توانند مواد آلی زاید را در یک محیط غیرهوازی به هیدروژن (2 درصد) و متان (48 درصد) و دی اکسیدکربن (50 درصد) تبدیل کرده و از این متان برای پخت غذا و گرمایش استفاده کنند. این نوع شیوه هم اکنون در هند و چین متداول است. در ایران هم در این خصوص مطالعاتی انجام شده است، اما به دلیل هزینه بالا و قابل رقابت نبودن با گاز طبیعی و لوله کشی هنوز مورد استفاده قرار نگرفته است. متاسفانه محیط زیست کنونی ما به خاطر استفاده از سوخت های فسیلی در حال منهدم شدن است. من معتقدم بشر جز استفاده از انرژی خورشیدی راهی برای جلوگیری از انهدام محیط زیست (نه پاک نگهداشتن) ندارد. خوشبختانه ما انرژی خورشیدی فراوانی در کشور داریم. انرژی باد و آب هم در خدمت این نوع انرژی است و می توانیم از این نوع انرژی ها استفاده کنیم. الان در کشور با زدن سدها و توربین های بادی از این دو انرژی استفاده کرده ایم، اما هنوز استفاده از انرژی خورشیدی در کشور ما در مرحله آزمایشگاهی و تحقیقاتی است. کشورهای اروپایی برخلاف ما آینده نگر هستند و از حالا برای ده سال آینده شان برنامه ریزی می کنند، اما متاسفانه ما صبر می کنیم کشورهای دیگر چه کار می کنند بعد به جای تولید محصول و حل مساله مثل سابق محصول کشور آنها را وارد کشورمان می کنیم. اجداد ما مشکلات دوران خودشان را با ساخت بادگیرها حل کردند، منتها ما به خاطر ارث بزرگی به نام سوخت های فسیلی که به ما رسیده، سعی در اتلاف آن و انهدام محیط زیست مان داریم. انرژی ای که کثیف و نجس نامیده می شود، چون به سلامت جسمی انسان آسیب می زند. هوای آلوده شهری و افزایش بیماری های ریوی دستاورد این نوع انرژی است؛ بنابراین لازم و ضروری است ما به دنبال انرژی های پاکی مثل خورشیدی برویم، اما مدام فکرمان به جنبه های اقتصادی آن است. درست است این نوع انرژی ها اکنون قابل رقابت با انرژی های فسیلی نیست، اما چاره ای جز این کار نداریم. اگر 40 سال پیش یا حتی از امروز سراغ این نوع انرژی ها برویم و پیشگام این مساله باشیم، می توانیم به جای وارد کردن محصول، این مساله و چالش مهم جهانی را حل کنیم. برای تحقق این امر به سرمایه گذاری دولت در این قسمت نیاز داریم.
امروزه تمام 192 دولت عضو سازمان ملل متحد تعهد کرده اند تا سال 2015 میلادی (1394 شمسی) مهم ترین اصل توسعه پایدار را رعایت کنند. به همین دلیل سراغ به کارگیری انرژی های نو مانند ساخت خانه های خورشیدی و همچنین مصرف انرژی بهینه رفته اند و برای سیستم گرمایشی و سرمایشی شان تعابیری اندیشیده اند، کشور ما برای استفاده از این نوع انرژی ها باید چه تدابیری بیندیشد؟
پیشنهاد من به وزارت نیرو این است که سازمانی مانند سازمان انرژی اتمی ایران و با همان جایگاه و موازی با این سازمان و با 10 درصد بودجه این سازمان در کشور به نام انرژی خورشیدی تاسیس شود و وظیفه اصلی آن هم استفاده از انرژی خورشیدی برای تامین نیازهای انرژی مردم و جامعه باشد. در وهله اول در مقیاسی وسیع این کار نیاز به اعتبار دارد، اما وقتی آغاز به کار کند و گسترش یابد مقرون به صرفه خواهد بود. همچنین دولت تعهد کند طی ده سال آینده هر نیروگاهی که احداث می کند، نیروگاه خورشیدی باشد تا ما برق مان را از طریق منبع خورشیدی تامین کنیم. در ضمن دولت می تواند به مردم وام کم بهره (نه بهره 25 درصدی) بدهد تا طرح استفاده از دستگاه های خورشیدی حداقل در مناطق روستایی ما اجرایی شود. مساله دیگر، فرهنگسازی بهینه استفاده از انرژی است تا نسبت به مساله انرژی در کشور حساس شوند و همان طور که غذا را دور نمی ریزیم این نوع انرژی را هم در کشور اتلاف نکنیم. حتی در دین ما اسراف تحریم شده است و اسرافکاران را برادران شیطان نامیده است، ولی ما فقط داریم اسراف می کنیم. باید این مساله در کشورمان فرهنگسازی شود مثلا ما می توانیم خانه هایمان را طوری طراحی کنیم که در صورت نیاز نداشتن و نبودن در اتاق خودش به طور سیستماتیک خاموش شود. الان برخی کشورهای اروپایی بخصوص آلمان و کشور پیشرو ژاپن توانسته اند به این سمت بروند و در مصرف انرژی اولیه شان صرفه جویی کنند.
اصولا برای ساخت یک شهر جدید چه ملاک هایی را برای تامین بخش انرژی باید مد نظر بگیریم؟
اولین گام طراحی ساختمان این است که نیاز سرمایش و گرمایش آن به حداقل ممکن برسد؛ یعنی پنجره هایمان را طوری بسازیم که درز نداشته باشد تا در زمستان هوای سرد و در تابستان هوای گرم وارد ساختمان بشود. قاب پنجره هایمان آهنی نباشد که حرارت را منتقل کند، بلکه باید دوجداره باشد. دیواره ها نیز عایق بندی باشد که حرارت تلف نشود؛ یعنی در زمستان حرارت تلف و در تابستان حرارت دریافت نکنیم. ما می توانیم برای به حداقل رساندن این نیاز از سیستم پسیو یا غیرفعال خورشیدی استفاده کنیم؛ مثلا در زمستان برای گرمایش از انرژی خورشیدی و در زمستان برای سرمایش از بادگیر استفاده کنیم. در ضمن باید شهرداری ها برای طراحی ساختمان مقرراتی را وضع کنند و در پایان به ساختمان هایی جواز و پایان کار بدهند که چنین مقرراتی را اجرا کرده باشند.
ردپای انرژی خورشیدی در صنایع خودروسازی و ساختمان سازی
امروزه ما می توانیم از انرژی خورشیدی برای تولید برق استفاده کنیم و با همین برق، آب را به عناصر سازنده اش ـ یعنی هیدروژن و اکسیژن ـ تجزیه کرده و از این هیدروژن در دستگاهی به نام پیل سوختی برای خودروها استفاده کنیم. این روش 80 تا 90 درصد بازدهی دارد به همین دلیل خودروهایی که با پیل سوختی کار می کنند، دود ندارد؛ زیرا هیدروژن هوا را نمی سوزاند و تنها چیزی که از آن بیرون می آید آب است که می توان این آب را نیز در مخزنی جمع کرد و برای مصارف دیگر استفاده کرد. علاوه بر این، خودروی پیل سوختی هیچ آلودگی صوتی نیز تولید نمی کند، اما متاسفانه این فرآیند تولید هیدروژن بسیار گران و مشکل است. اکنون، این فناوری را بسیاری از کشورها استفاده می کنند، اما هنوز در مقابل سوخت بنزین مقرون به صرفه نبوده و هر کسی قادر به خرید این نوع خودرو ها نیست. مگر این که قیمت سوخت آنقدر بالا برود که پیل سوختی قابل رقابت با آن باشد. همچنین این خودروها دستگاه مخصوص و پمپ و جایگاه ویژه می خواهد. دستگاه این فناوری بسیار گران است. با وجود این خیلی از کشورها در شهرهای بزرگ شان مانند شیکاگو از اتومبیل هایی با پیل سوختی برای تردد عمومی استفاده می کنند. اگر ما 40 سال پیش در این زمینه شروع به کار و سرمایه گذاری می کردیم، می توانستیم الان صادرکننده هیدروژن به جهان باشیم. اغلب کشورها هم مایل هستند از ما هیدورژن بخرند تا نفت خام؛ متاسفانه در این زمینه سرمایه گذاری اولیه و توجه اساسی نشد و ما همچنان صادرکننده نفت خام به جای این نوع انرژی ها هستیم.
ما می توانیم با استفاده از همین انرژی و با تولید آب شیرین کن خورشیدی، آب شور دریاها را به آب شیرین تبدیل کنیم. طبق برآورد من، ما می توانیم برای هر مترمربع کلکتور و آب شیرین کن خورشیدی به طور متوسط زمانی و مکانی در یک سال در یک مترمربع، یک مترمکعب آب تولید کنیم و خیلی از روستاهای محروم مان که دسترسی به آب شیرین ندارند از این آب استفاده کنند؛ اکنون آب در دسترس بسیاری از روستاهای جنوبی کشورمان شور است و خیلی از آنان هنگام پخت غذا از نمک استفاده نمی کنند، ولی این آب قابل نوشیدن و شست وشو نیست. ما می توانیم این آب شور را نمک زدایی و به آب شیرین تبدیل کنیم، اما این روش هم مقرون به صرفه نیست چون می توانیم کار دیگری انجام بدهیم؛ یعنی سوخت فسیلی بسوزانیم و آب را تبخیر کنیم و آب تقطیر به دست بیاوریم. البته وزارت نیرو چند سال پیش در این زمینه کارهایی انجام داد و بعضی از روستاهای ما را به آب شیرین کن خورشیدی مجهز کرده است.
کاربرد دیگر این انرژی، استفاده از آبگرمکن خورشیدی برای استحمام است. هر چند این کاربرد انرژی خورشیدی در مقایسه با دیگر کاربردها ارزان تر و راحت تر است، اما باز هم این نوع آبگرمکن نسبت به آبگرمکن های فسیلی مقرون به صرفه نیست، چون ما الان در منازل مان لوله کشی گاز داریم. این منبع همیشه هست و می توانیم برای پخت غذا و شست وشو و استحمام براحتی ازآن استفاده کنیم، اما انرژی خورشیدی همیشگی نیست. ما روزهای ابری را هم در پیش داریم مثلا ممکن است در کلانشهری مثل تهران ما سه روز متوالی ابر داشته باشیم. در مدت این سه روز برای شست وشو و استحمام چه باید بکنیم؟ از این آبگرمکن ها فقط می توانیم برای کم کردن مصرف سوخت مان استفاده کنیم، یعنی باید در کنار این آبگرمکن دستگاه یدکی یا همان آبگرمکن گازی هم باشد تا زمانی که هوا ابری بود از این نوع انرژی مصرف کنیم. متاسفانه هزینه آبگرمکن خورشیدی و بهره بانکی 20 درصدی این دستگاه هم خیلی بالاست و کسی نمی آید آبگرمکن را خریداری کند تا ماهی صد هزار تومان در سوخت صرفه جویی شود، اما این دستگاه می تواند برای روستاهای محروم که لوله کشی گاز ندارند و نفت سیاه بین آنها توزیع می شود، کاربرد داشته باشد. این روستایی ها هم توان مالی خرید چند میلیون تومانی این آبگرمکن را برای یک واحدشان ندارند، بنابراین باید دولت با پرداخت یارانه قسمت عظیمی از این هزینه را بپردازد. چند سال پیش وزارت نیرو در این زمینه هم کارهایی کرد و به روستاهایی که لوله کشی گاز نداشتند برای خرید این دستگاه 80 درصد تخفیف داد.
انتهای پیام