اول آب بعد دموکراسی
مریم وریج کاظمی
دانش آموخته دکتری جغرافیای سیاسی
به گزارش تاسیسات نیوز، در طول تاریخ حیات بشر بر زمین تسلط روی آب، اساسیترین چالش انسان با همنوعان خود بوده که درگیری و خشونتهای بسیاری را بر روی ورقهای کتاب تاریخ ملل حک کرده است.
البته همواره دسترسی به منابع طبیعی نظیر خاک حاصلخیز، جنگل، رودخانهها، دریا و اقیانوسها، معادن و نظایر اینها توانسته حاکمیت سیاسی دولتها را با تهدید روبه رو سازد اما موضوع رقابت برای آب که روز به روز بر اهمیت سیاسی و امنیتی آن افزوده میشود، تاثیرات مثبت یا منفی مستقیم روی روابط بین دولتها و ملتها باقی میگذارد.
امروزه خشونت برای کنترل آب با رشد فزاینده جمعیت جهان که از مرز هشت میلیارد نفر نیز گذشته، روند صعودی داشته و حتی تکنولوژی و صنعت هم نتوانسته کشورها را از این خطر مصونیت بخشد. اگرچه کارشناسان بسیاری راهحلهایی برای این معضل در نظر گرفتهاند اما کلیت این موضوع در برگیرنده همه کشورها نبوده و بهرهگیری بعضی کشورها از این راهحلها فشار بر دیگر مناطق وارد کرده است.
منطقه خاورمیانه سنتی با دارا بودن بیشترین واحدهای سیاسی و قومیتی و همچنین تعارضات دینی- عقیدتی در کانون فشار آب قرار دارد و رابطه تنگاتنگ بین جنگ و آب برای ذهنیت تاریخی اهالی این منطقه بسیار آشناست.
بروز جنگها در خاورمیانه سنتی موجب تقسیم غیرعادلانه منابع طبیعی شد و راه را برای ایستایی نامحسوس استعمار کهن هموار کرد تا هر از گاهی با شعار برقراری دموکراسی در این مناطق بتواند منافع اقتصادی – سیاسی خود را پیش ببرند.
جالب توجه اینکه اغلب قومیتها در منطقه نیز با همنوایی با این شعار فریاد استقلال و خودمختاری خود را، بدون در نظر گرفتن جبر جغرافیایی موجود که همان فقدان ذخایر آبی قابل اتکا و قرار گیری بالادستی و پایین دستی در حوضههای آبی مشترک است، سر میدهند. این در حالیست که تمام منطقه مورد نظر درگیر کمبود و فشار برای آب است.
بیشک هر قومیتی بخواهد خودش بر جنبههای مختلف حیاتیاش نظارت و مراقبت داشته باشد، قابل توجه و میتواند مقبول باشد اما اینکه این استقلال به قیمت تخریب عوارض طبیعی، تحت فشار قرار دادن منابع طبیعی و اتکا بر کشورهای پیرامونی به جهت تهیه امکانات اولیه رفاهی صورت گیرد، در حقیقت غیرمنطقی است.
از این رو با تجزیه و شکلگیری شبهدولتها با محوریت ویژگیهای قومی، زبانی و دینی خاص در داخل واحدهای سیاسی و رقابت آنها با کشورهای پیرامونی بر سر آب و نظارت و کنترل حوضههای آبی مشترک و رودهای دائمی و احداث سد و آب بندها، میتواند عملا استقرار دموکراسی را از بین ببرد چراکه لازمه پایداری و ثبات یک کشور در رفع نیازهای اولیه سکنه یعنی آب و غذا خلاصه میشود و اگر دولتی نتواند این ملزومات را مرتفع کند ناگزیر خود را در وادی پرآشوب درگیری و جنگ مییابد.
پس استقرار واحدهای سیاسی جدیدخودمختار برخاسته از دموکراسی مورد نظر استعمار بدون در نظر گرفتن بنیادیترین نیاز بشر یعنی آب چیزی جز وابستگی مجدد به کشورهای همجوار را در پی نخواهد داشت و عملا جبر جغرافیایی منطقه خاورمیانه سنتی، آرمان استقلال خواهی قومیتها را در تنگنا قرار میدهد.
انتهای خبر