متولد ماه مهر

محسن آقابابایی-دبیر سرویس پایگاه خبری تاسیسات نیوز:

مهرماه پر تلاطم هم از راه رسید؛ پر از اتفاقات ریز و درشت. از به جریان افتادن «اسنپ‌بک» بگیرید تا کمیاب شدن مرغ و بالطبع، اوج گرفتن گرانی‌ها و دخل‌و‌خرجی که هیچ‌وقت به هم نمی‌خورد. این شرایط را حتی می‌شد در یکی از رویدادهای مهم برای فعالان حوزه تاسیسات نیز دید: نمایشگاه بین‌المللی تاسیسات که از ۱۲ تا ۱۵ مهرماه امسال برگزار شد. تأثیر این وضعیت اقتصادی در فضای نمایشگاه کاملاً مشهود بود. نمایشگاهی که به گفته‌ی بسیاری از متخصصان و غرفه‌داران،  «نه تولید داریم، نه فروش»

صاحبان صنایع، آن‌هایی که عمرشان را در این مسیر گذاشته و موی سپید کرده‌اند، می‌گویند:
«وزارتخانه‌ای که از اردیبهشت تا پایان شهریور، سه روز در هفته برق ما را قطع می‌کند، چگونه از ما انتظار تولید مستمر دارد؟ چطور می‌توانیم تعهدات فروش را به موقع انجام دهیم و حقوق کارگران و کارمندان، بیمه و مالیات را بپردازیم؟»
به باور آن‌ها، با این شرایط به جای توسعه، به تدریج از صحنه حذف خواهیم شد.

این دغدغه فقط محدود به صنایع بزرگ نیست؛ صنایع کوچک و حتی کسب‌و‌کارهای خرد هم همین شرایط را تجربه می‌کنند. از آن طرف، با دولتی مواجه هستیم که خود رئیس‌جمهور مدام از بزرگی بدنه و هزینه‌های مازاد دولت سخن می‌گوید. طبق آمار رسمی، دولت‌های گذشته حدود ۱۱۰ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی قرض گرفته و پس نداده‌اند. در آبان ۱۴۰۳ نیز اعلام شد که دولت کسری ۱۰ میلیارد دلاری بودجه ۱۴۰۴ را از همین صندوق جبران خواهد کرد. صندوق توسعه ملی، همان صندوق ذخیره ارزی سابق است که درآمدش از ۲۰ درصد فروش نفت و گاز تأمین می‌شود.

پیشنهاد رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور مبنی بر «چابک‌سازی دولت» (کوچک و کارآمد کردن آن)، ایده‌ای است که از همان سال‌های ابتدایی انقلاب مطرح شده؛ اما نه تنها اجرایی نشده، بلکه مسیر معکوس را طی کرده و دولت فربه‌تر شده است. تنها در چهار سال گذشته، بیش از ۲۱۶ هزار نفر به بدنه دولت اضافه شده‌اند. به این آمار دقت کنید:

  • سال ۱۴۰۰: ۲,۲۱۶,۹۱۳ نفر
  • سال ۱۴۰۱: ۲,۲۴۶,۳۹۷ نفر
  • سال ۱۴۰۲: ۲,۲۸۰,۸۷۵ نفر
  • سال ۱۴۰۳: ۲,۴۳۳,۱۵۲ نفر

این آمار رسمی سازمان اداری و استخدامی کشور است و نیروهای نظامی یا بازنشستگان در آن لحاظ نشده‌اند.

با این اعداد و ارقام، حتی یک دانش‌آموز دبستانی هم می‌فهمد که فاصله‌ی میان «حرف» و «واقعیت» چقدر زیاد است. اگر از این سرگیجه‌ها فاصله بگیریم و به جامعه و طبقات اجتماعی بنگریم، درمی‌یابیم که در همه‌ی جوامع، طبقه‌ی متوسط نقش جریان‌ساز و پیش‌برنده‌ی فرهنگ، دانش و اقتصاد را دارد. اما در سال‌های اخیر، این طبقه سقوطی جدی را تجربه کرده است. ریزش گسترده‌ی طبقه‌ی متوسط به سمت طبقه‌ی فقیر، خود گویای شرایط اجتماعی امروز ماست.

اگر طبقه‌ی مرفه با سرمایه، طبقه‌ی فقیر با کار زیاد و درآمد کم، و طبقه‌ی متوسط با تخصص و مهارت شناخته می‌شود، امروز در وضعیتی قرار داریم که طبقه‌ی متوسط هیچ فرصتی برای تغییر ندارد. همان طبقه‌ای که موتور محرک توسعه در عرصه‌ی فناوری، صنعت، فرهنگ، هنر، اندیشه و کارآفرینی بوده است، امروز تنها به این فکر می‌کند که «از گرسنگی نمیرد». نه فرصتی برای اندیشه دارد و نه حتی فرصتی برای تولید آن.

این دیگر «بحران» نیست؛ تراژدی است.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;