خزینههای ضدبیماری
دکتر علیرضا ملاییتوانی
میثم غلامپور
به گزارش تاسیسات نیوز، فرهنگ را میتوانیم مجموعه به هم پیچیدهاي از اعتقادها، اعمال و آداب و رسوم مشترك اعضاي یک جامعه یا گروه در زمانی مشخص تعریف کرد که در مجموع، آن جامعه را از سایر جوامع و گروهها متمایز میسازد. با چنین وصفی، فهم جوامع انسانی در اعصار گوناگون بدون موشکافی در فرهنگ آن جوامع، امکانپذیر نیست. تاریخ فرهنگی بهعنوان یکی از شاخههاي مهم دانشتاریخ میکوشد بر همین جنبه تمرکز کند. این مقاله نیز قصد دارد گوشهاي از تاریخ فرهنگی ایران عصر قاجار را در حوزه فرهنگ استحمام مورد کاوش قرار دهد.
بررسی نسبت بین استحمام و فرهنگ ایرانیان در دوره قاجار، مساله اصلی این پژوهش است. براي تبیین این نسبت، باید به این پرسشها پاسخ گفت که مهمترین کارکردهاي فرهنگی استحمام ایرانیان در دوره قاجار چه بوده، استحمام مردم عصر قاجار در حوزه بهداشت و سلامت چه کارکردهایی داشته، از چه ابعاد زیباییشناسانه برخوردار بوده، مهمترین کارکردهاي دینی استحمام از کجا نشات میگرفته، و از چه کارکردهاي اجتماعی برخوردار بوده است. در مقام پاسخ، باید به این نکته توجه داشت که استحمام هر چند پاسخ مشترك همه ایرانیان به مقوله پاکیزگی بود، اما ازآنجاکه با باورها و فرهنگ بومی مردم آن زمان پیوندي عمیق داشت، مجموعه به هم پیوستهاي از رفتارها، آداب و رسوم را تشکیل میداد و برخلاف امروز تنها در شستوشوي بدن از آلودگیها خلاصه نمیشد، بلکه ویژگیها و کارکردهاي متنوعی متناسب با فرهنگ مردم آن عصر داشت.
از آنجا که تاکنون درباره فرهنگ استحمام ایرانیان در عصر قاجار، بهطور مستقل هیچ پژوهش تاریخی منسجم و مستندي صورت نگرفته است، در نتیجه، ابعاد مختلف کارکردهاي بهداشتی، دینی، زیباییشناختی و اجتماعی آن چندان شناخته نیست. البته در این زمینه، میتوان به کتاب «گرمابههاي ایران در آینه سفرنامهها» اثر محسن طبسی اشاره کرد که در آن به نقل بخشهایی از سفرنامهها پرداخته شده که به موضوع حمام و استحمام اختصاص دارند.
این اثر و جداولی که مولف در پایان آن آورده و در آنها دادههاي سفرنامهها را موضوعبندي نموده، میتواند راهنمایی براي پژوهشگران باشد. کتاب دیگر این مولف، با عنوان «کتابنامه گرمابهها» نیز با توجه به ارائه دستهبندي شده مشخصات منابع مختلف مرتبط با موضوع گرمابهها، حکم یک راهنما را براي محققان دارد.
بخشی از منابع معرفی شده در این دو کتاب، اختصاص به دوره مورد بررسی این مقاله، یعنی قاجاریه، دارند.
ابهامهاي موجود درباره نقشهاي چندگانه استحمام ایرانیان دوره قاجار، نگارندگان را واداشت تا در پژوهشی اکتشافی و با روش توصیفی تحلیلی، دریچه تازهای به سوي موضوع بگشایند. در این مسیر، افزون بر انبوه سفرنامههاي غیرایرانیان به خاطرهنگاشتههاي ایرانیان دوره قاجار و سایر آثاري که رویکردي مردمشناسانه داشتهاند نیز توجه شده است تا ابعادي از لایههاي هزارتوي فرهنگ استحمام دوره قاجار روشن شود.
حمام و استحمام ایرانی در عصر قاجار
حمامهاي دوره قاجار با وجود وجوه تشابه ظاهريشان، از جنبههاي گوناگون با هم تفاوت داشتند. در نتیجه میتوان از چند جهت به تقسیمبندي آنها پرداخت: حمامها براساس نوع ساختشان به دو دسته عمومی و خصوصی (خانگی) تقسیم میشدند. حمامهاي عمومی، بهطور طبیعی ساختمانی جدا از ساختمانهاي مسکونی داشتند و عموم مردم با پرداخت وجهی از آن بهرهمیبردند. البته گاهی برخی از اعیان با پرداخت پول بیشتر، حمام عمومی را براي چند ساعت براي استفاده خود به اصطلاح «قرق» میکردند. به این ترتیب قدرت مالی میتوانست حتی کارکرد عمومی حمام را کاهش دهد.
حمامهاي خصوصی که درون یک ساختمان مسکونی یا در کنار آن ساخته میشدند، تنها به اعیان اختصاص داشتند. این حمامها در کنار سه بخش بیرونی، اندرونی و خلوت، بخش چهارم خانه بسیاري از بزرگان را تشکیل میدادند. به این ترتیب حمام سرخانه، یکی از نشانههاي تعیین خاستگاه اجتماعی افراد بود. البته درب برخی از این حمامها در زمانهایی معین چه با پرداخت پول یا بدون آن، به روي سایر مردم نیز گشوده میشد. به همین دلیل و نیز از آن جهت که اعیان (بهویژه زنانشان)، معمولا بهطور دسته جمعی و با دوستان و آشنایان خود به حمام میرفتند، حتی این نوع از حمامها نیز در عمل، کارکرد عمومی داشتند.
حمامها براساس جنسیت استفادهکنندگان نیز قابلتقسیم بودند. در دوره قاجار بهطور معمول، ساختمان حمامهاي مورد استفاده زنان و مردان یکسان بود اما زمان استفاده آنها تفاوت داشت. به این ترتیب که حمامها در ساعاتی از روز به آقایان و در دیگر ساعات روز، به بانوان تعلق داشت. البته گاهی اوقات برخی از حمامها بهطور کلی یا در روزهایی خاص تنها به یکی از این دو گروه اختصاص مییافت. گاه در بناي حمامها دو ساختمان مجزا یکی براي مردان و دیگري براي زنان درنظر گرفته میشد. از نمونههاي معروف بهجاي مانده این نوع حمامها، میتوان به حمام محمد رحیمخان در قزوین اشاره کرد.
محدودیتها و باورهاي مذهبی موجب میشد محلههاي اقلیتنشین عصر قاجار، حمام خاص خود را داشته باشند زیرا در حمامهاي عمومی مسلمانان، غیرمسلمانان اجازه ورود نداشتند. از اینرو میتوانیم حمامها را براساس اعتقادات دینی به حمامهاي مسلمانان و حمامهاي اقلیتهای دینی هم تقسیم کنیم. حمام چهارفصل اراك، یکی از معروفترین حمامهاي بهجا ماندهای است که در آن، حمام اقلیتها بهطور مجزا از حمام مسلمانان بنا شده است. البته روشن است که با توجه به دامنه نفوذ دین اسلام، اکثر حمامها جزو دسته نخست بودند. در شمار انواع حمامهاي روزگار قاجار، میتوان به چشمههاي آبگرم نیز اشاره کرد که به دلیل فواید درمانی، به محوطههایی براي حمام کردن تبدیل شده بودند. افزون بر این، در اردوهاي شاهی در میان خیمهها، مکانی براي حمام سیار برپا میشد که به این حمامهاي سفري، «حمام بلغار» میگفتند.
از لحاظ سبک بنا، چند مشخصه، حمامهاي عمومی را از سایر بناها متمایز میساخت.
از جمله این مشخصهها، سقف حمامها بود که معمولا بهصورت گنبدي شکل ساخته میشد و امکان تشخیص آنها را از سایر بناها فراهم میکرد. همینطور بر سردر حمامهاي عمومی، نقش و نگارهاي سادهاي با موضوعاتی مثل نبردهاي رستم یا حیواناتی مثل شیر خودنمایی میکرد. این نقش و نگارها، حتی دستمایه شکلگیري تعبیر «رستم در حمام» هم بودند؛ تعبیري که اشاره به فردي داشت که گرچه از هیکلی درشت برخوردار بود ولی در عمل، انسانی ناتوان و به اصطلاح بیخاصیت بود.
در فضاي اطراف حمامها، تودههایی از فضولات حیوانی نیز قابل رویت بود که از آنها براي سوخت حمام استفاده میشد. این تودهها گرچه نازیبا بودند؛ اما وجودشان از مشخصههاي فضاي بیرونی حمامهاي آن عصر به شمار میرفت. وجود لنگهاي پهن شده در ورودي حمامها و همین طور کارگران حمامی که براي نفس تازه کردن هر از گاهی به دم در میآمدند، از دیگر مشخصههاي دیداري حمامهاي عصر قاجار بود. حمامهاي عمومی دوره قاجار، گذشته از چنین مشخصههاي دیداري که اشاره شد، از یک نشانه شنیداري نیز بهره میبردند.
این نشانه، بوق حمام بود که صداي بلندي داشت و وسیلهای براي اطلاعرسانی به مردم منطقه بود؛ دمیدن در آن در نیمههاي شب، از باز شدن در حمام و در ساعات میانی روز، از تغییر کاربري حمام از مردانه به زنانه یا برعکس خبر میداد. صداي این بوق طوري با فرهنگ مردم عجین شده بود که حتی تعبیر بوق حمام در ضربالمثلها و کنایات و اشارات رایج میان مردم هم راه پیدا کرده بود. نمونههایی مثل «بوق روی حمام است»، «حمام ده را چه به بوق» و «تا بوق حمام چه گوید؟» نمونههایی از این نوع هستند البته دستمایه ضربالمثل شدن، تنها اختصاص به بوق حمام نداشت و خود حمام هم در موارد متعددي دستمایهاي براي خلق ضربالمثلهایی در فرهنگ ایران شده است.
ساختمان حمامهاي عمومی عصر قاجار که در ساخت آنها اصول شرعی و طبی رعایت میشد، به دلایلی مانند سهولت سوار شدن جریان آب به سیستم آبرسانی حمام، گرم شدن فضاي داخلی در زمستان، معتدل شدن آن در تابستان و استحکام بنا، پایینتر از سطح معابر اطراف ساخته میشدند. داخل حمامها از چند بخش تشکیل میشد که یکی از مهمترین آنها سربینه بود. سربینه که معمولا در وسط آن حوضی با آب خنک قرار داشت، همان رختکن حمام بود که در آن علاوه بر درآوردن و بر تن کردن لباس، آدابی مثل گپزدن با دوستان، قلیان کشیدن و… نیز انجام میشد. هواي سربینه را معمولا نیمه گرم میکردند تا مراجعان یک باره با هوایی گرم مواجه نشوند و در هنگام خروج از گرمخانه (محل اصلی شست وشو) نیز یکباره در هواي متفاوت بیرون قرار نگیرند و سلامتشان به خطر نیفتد.
یکی دیگر از مهمترین و کاربرديترین فضاهاي داخلی حمامها، بخش خزینه بود که محوطهای مملو از آب و در مجاورت گرمخانه بود و جایگاهی تعیینکننده در فرهنگ استحمام ایرانیان در گذشته داشت. معمولا مردان و زنان پیش و پس از شستوشوي اصلی و انجام آدابی مانند کیسه کشیدن و مشت و مال و حنا بستن داخل خزینه میشدند. عمل غسلکردن در خزینه انجام میشد و این، شاید مهمترین کارکرد خزینهها و مهمترین عامل پیوند اعتقادهای دینی و فرهنگ استحمام ایرانیان بهشمار میرفت.
در کنار محسنات ذکر شده، نباید از این نکته غافل بود که حمامهاي آن عهد، گاه به دلایلی مانند عدم رعایت صحیح بهداشت، به مکانی براي شیوع برخی بیماريها تبدیل میشدند. بهویژه در دورههاي کمآبی، آب خزینهها دیر به دیر عوض میشد و گرم کردن خزینهها مشکل بود و از آنجا که روزانه افراد متعددي بهطور همزمان از آن استفاده میکردند، زمینهای براي شیوع بیماريهاي واگیردار فراهم میآمد. اگر در زیر این خزینهها، کورهاي نبود که آب را داغ کند، دام مرگ استفادهکنندگان بود.
معمولا در آن عصر، از نظر بهداشتی اگر به کثیفی حمامها اشاره میشد، بیشتر متوجه وضع آب خزینهها بود زیرا آب خزینهها ملاك خوبی در سنجیدن میزان تمیزي حمامها تلقی میشد. متاسفانه شواهد گواه آنند که بخش بزرگی از حمامهاي عمومی دوره قاجار، از مشکل آلودگی خزینهها رنج میبردند. آنچه در این موارد به کمک استحمامکنندگان میآمد، داغی در حد جوش آب خزینهها بود. البته ناگفته نماند که آلودگی آب خزینهها و حمامها را نباید صفت کلی حمامهاي عمومی دوره قاجار به شمار آورد؛ زیرا در پارهاي از گزارشها، از پاکیزگی حمامها سخن رفته است.
عینالسلطنه که به حمامهاي متعددي در عصر قاجار قدم گذاشته بود، در گزارشهایش هم از حمامهاي ناتمیز و هم حمامهاي خوب و تمیز یاد کرده است. در بررسی بهداشتی سلامتی حمامهاي عصر قاجار، نباید از استحمام در چشمههاي آب گرم غافل شد که در شهرهاي مختلف ایران وجود داشت و مردم با توجه به خواص درمانی آب این چشمهها، در آنها استحمام میکردند و ظاهرا نتایج خوبی هم از استحمام در این چشمهها میگرفتند.
در مجموع، آداب مختلف استحمام ایرانیان در عصر قاجار، نقشی تاثیرگذار در وضع سلامتی و شادابی آنها و پیشگیري از برخی بیماريها و دردها ایفا میکرد. این نکتهاي است که حتی پزشکان غیرایرانی هم آن را تایید کردهاند. نگارندگان، از مطالعه نوشتههاي موجود درباره آداب مختلف استحمام ایرانیان در عصر قاجار، چنین استنباط کردهاند که آنچه بر سلامتی بخش بودن استحمام ایرانی میتوانست خدشه وارد کند، عدم رعایت صحیح بهداشت در برخی از حمامهاي عمومی بود که معمولا در وضعیت آب خزینهها نمود پیدا میکرد و در مجموع، سطح کیفی حمامهاي مورد استفاده، معلولی از وضع معیشتی افراد بود.
برخی منابع:
تحویلدار، حسین بن محمدابراهیم، (388)، جغرافیاي اصفهان (جغرافیاي طبیعی و انسانی و آمار اصناف شهر)، به کوشش الهه تیرا، تهران: اختران.
حاجی قاسمی، کامبیز، ( 1383)، حمامها، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده معماري و شهرسازي، مرکز اسناد و تحقیقات؛ روزنه.
خضرایی، امین (واله)، (1382)، فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی، شیراز: نوید شیراز.
دروویل، گاسپار، (1365)، سفر در ایران، ترجمه منوچهر اعتمادمقدم، تهران: شباویز.
دیولافوا، ژان، (1332)، سفرنامه مادام دیولافوا، ترجمه علیمحمد فرهوشی، تهران: خیام.
راوندي، مرتضی، (1382)، تاریخ اجتماعی ایران، ج 4 (بخشاول)، تهران: نگاه.
روششوار، کنت ژولین دو، (1378)، خاطرات سفر ایران، ترجمه مهران توکلی، تهران: نی.
سرنا، کارلا، (1362)، آدمها و آیینها در ایران، ترجمه علیاصغر سعیدي، تهران: زوار.
شهري، جعفر، ( 1368)، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ج 3، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
انتهای خبر