کارنامه «تقریبا هیچ» زنگنه در صادرات گاز
اشتباهات وزارت نفت در حوزه صادرات گاز شامل قطع واردات گاز از ترکمنستان، تعلل در صادرات گاز به پاکستان، عملکرد ضعیف در ماجرای کرسنت و غفلت از حفظ و افزایش صادرات به ترکیه و عراق نشان میدهد که این وزارتخانه هیچ برنامه مشخصی در این حوزه ندارد.
به گزارش پایگاه خبری تاسیسات نیوز، اخیرا روابط عمومی وزارت نفت، در پاسخ به گزارش با عنوان «مرگ تدریجی صادرات گاز ایران در سایه خواب سنگین وزارت نفت»، توضیحاتی ارسال کرد که در تاریخ ۴ اسفندماه با عنوان «مذاکرات مرتبط با صادرات گاز ایران محرمانه است» منتشر شد.
بررسی این جوابیه نشان میدهد که رویکرد روابط عمومی وزارت نفت در قبال انتقادات کارشناسی رسانهها همچنان کلیگویی است و این وزارتخانه ظاهرا تمایلی به اظهارنظرات کارشناسی و دقیق در حوزه صادرات گاز را ندارد. با این وجود، گزارش زیر در واکنش به جوابیه روابط عمومی وزارت نفت و با هدف تنویر افکار عمومی، توضیحاتی را به شرح زیر ارائه می دهد:
۱- بررسی عملکرد وزارت نفت در بازار گاز منطقه نشان میدهد که ایران به عنوان دومین دارنده منابع گاز دنیا متاسفانه نقش به سزایی در بازار گاز منطقه نداشته به طوری که از بازار ۵۰۰ میلیارد مترمکعبی مصرف گاز در همسایگان خود تنها ۲۴ میلیارد مترمکعب آن را تامین میکند و لازم است در راستای گسترش بازار صادراتی، دیپلماسی فعالانهای را برای صادرات گاز در پیش گیرد. در این بین یکی از استدلالهای وزارت نفت برای عدم توسعه تجارت گاز ایران، چند وجهی بودن موضوع صادرات گاز به کشورهای منطقه و ابعاد سیاسی و امنیتی دخیل در این موضوع است. بررسیها نشان میدهد که این استدلال به هیچ وجه دلیل موجهی برای عملکرد ضعیف وزارت نفت در بازار منطقه نیست. چرا که با وجود پیچیدگیهای بازار تجارت گاز وزارت نفت باید همانند سایر کشورهای صادرکننده بتواند با فعال کردن ظرفیتهای دیپلماسی انرژی، این موانع سیاسی و اقتصادی را حل کند و اذعان به دشواری کار در حقیقت اذعان به ضعف متولیان این حوزه است.
برای مثال بررسی عملکرد روسیه در حوزه صادرات گاز نشان میدهد که چگونه این کشور توانسته است با دیپلماسی فعال این موانع را از پیشروی برداشته و گاز خود را به آلمانی صادر کند که در جنگ جهانی دوم در بلوک مقابل روسیه بوده است. کشور روسیه با دیپلماسی فعالی که در پیش گرفته؛ توانسته است مسائل چند وجهی صادرات گاز خود به آلمان را حل کند و علیرغم تحریمهایی که آمریکا علیه خط لوله «نورد استریم» اعمال کرده، بتواند این پروژه را جلو برده و به سرانجام برساند. در حال حاضر وابستگی اروپا به گاز روسیه روز به روز در حال افزایش است و حتی این کشور صادرات گاز به چین را نیز آغاز کرده است. حال این دیپلماسی فعال روسیه را با عملکرد وزارت نفت ایران مقایسه کنید؟ در حوزه تجارت گاز، وزارت نفت حتی نتوانسته است بازارهای کشورهای همسایه ایران را جذب کند و حتی در حال از دست دادن بازارهای فعلی خود نیز هست. در مجموع بررسی عملکرد وزارت نفت نشان میدهد که ظاهرا در این وزارتخانه اساسا چیزی به نام دیپلماسی انرژی وجود ندارد تا بتواند مسائل چندوجهی صادرات گاز را همانند کشوری مانند روسیه حل کند.
* وضعیت وخیم قراردادهای گازی ایران در دوره وزارت زنگنه
۲- در بخشی دیگر از جوابیه روابط عمومی وزارت نفت با اشاره به قراردادهای گازی ایران آمده است: «ایران تقریبا با تمام کشورهای منطقه که متقاضی گاز هستند قرارداد دارد، ترکیه، عراق، و پاکستان در همین فهرست هستند، و به صورت بدیهی کشوری همچون ترکمنستان که خود صادرکننده گاز است نمیتواند در ردیف اهداف بازاریابی صادرات گاز ایران قرار بگیرد، یا کشور افغانستان که فعلا تقاضای مازاد ندارد به صورت منطقی در فهرست اهداف احتمالی صادرات گاز ایران نیست».
در پاسخ به این توضیحات وزارت نفت باید گفت که اولا به اذعان جوابیه وزارت نفت ترکیه بدون داشتن ذخایر قابل توجه نفت و گاز به دنبال تبدیل شدن به گذرگاه راهبردی انرژی است و تبدیل شدن به گذرگاه انرژی راهبردی در منطقه صرفا به معنای صادرات گاز نیست بلکه ترکیبی از واردات و صادرات است. به طور مثال توسعه تجارت گاز در ایران میتواند شامل واردات گاز از ترکمنستان و صادرات آن به سایر کشورهای همسایه ایران باشد که متاسفانه وزارت نفت نه تنها در این حوزه اقدامی انجام نداده؛ بلکه واردات گاز از ترکمنستان را نیز قطع کرده است. این اقدام وزارت نفت نه تنها در راستای تبدیل شدن ایران به گذرگاه تجارت انرژی منطقه نبوده، بلکه آثار مثبت سیاسی و اقتصادی واردات این گاز برای ایران را نیز از بین برده است.
همچنین در بخشی دیگر از جوابیه به انعقاد ۶ قرارداد گازی توسط ایران اشاره شده است و کارنامه وزارت نفت را در این حوزه قابل قبول میداند. نکته جالب توجه این است که در حال حاضر تنها ۳ قرارداد از این ۶ قرارداد در حال اجرا هستند. یکی از این ۳ قرارداد مربوط به سوآپ گاز با ارمنستان است و اصلا صادرات گازی در کار نیست. در نتیجه درآمد خاصی را نصیب ایران نمیکند. قرارداد صادرات گاز به عراق نیز در دولت دهم بسته شده است و ارتباطی با عملکرد وزارت نفت در دوره زنگنه را ندارد و عملا تنها صادرات گاز به ترکیه جز عملکرد تیم فعلی وزارت نفت محسوب میشود.
در این بین ۳ قرارداد دیگر که شامل واردات گاز از ترکمنستان، صادرات گاز به پاکستان و صادرات گاز به امارات میباشند یا در حالت تعلیق بوده و یا ایران در دادگاهها در حال محکوم شدن است که نشان از عملکرد ضعیف وزارت نفت در بازار گاز منطقه دارد. در واقع اقدامات غلط وزارت نفت در این دوره که شامل قطع واردات گاز از ترکمنستان، عدم پیگیری صادرات گاز به پاکستان و عملکرد ضعیف در ماجرای کرسنت است به خوبی نشان میدهد که تیم فعلی وزارت نفت چه بلایی بر سر بازار گاز ایران آورده است.
* خطر حذف ایران از بازار گاز منطقه در سایه خواب سنگین وزارت نفت
۳- به طور کلی بررسی وضعیت بازار منطقه نشان میدهد که ایران در حال حذف شدن از بازار گاز است و این موضوع نه بر مبنای غیبگویی بلکه بر مبنای شواهد و قرائن بازار منطقه قابل تحلیل کارشناسی است و اینکه روابط عمومی وزارت نفت انتشار دهنده این گزارش را متهم به غیبگویی میکند نشان میدهد که این وزارتخانه حداقل تحلیلهای کارشناسی نسبت به بازار گاز منطقه را نداشته و با بیخیالی تمام اصلا در جریان تحولات بازار گاز منطقه نیست.
برای اطلاع این وزارتخانه باید گفت که در حال حاضر خطر حذف ایران از بازار شرقی کشور به شدت مشهود است. در این بین توسعه خط لوله تاپی از ترکمنستان، بازار پاکستان و هند و افغانستان را هدف قرار داده است. علاوه بر این پاکستان و هند نیز با انعقاد قراردادهای بلندمدت واردات ال ان جی به دنبال تامین بخش مهمی از نیاز خود هستند. بازار کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز با احداث پایانههای ال ان جی به دنبال رفع نیاز خود هستند به طوریکه در هفتههای اخیر نیز کویت قرارداد ۱۵ ساله واردات ال ان جی منعقد نمود.
در بازار غربی نیز ترکیه با احداث خط لوله کریدر جنوبی، خط لوله ترک استریم و افزایش واردات ال ان جی گاز موردنیاز خود را تامین کرده و از گاز ایران برای مصارف داخلی خود بینیاز شده است. فلذا این تحلیلهای کارشناسی نشان میدهد که خطر حذف ایران از بازار گاز منطقه به شدت جدی است و وزارت نفت باید هر چه زودتر از خواب غفلت بیدار شود و از ظرفیتهای دیپلماتیک برای حفظ و توسعه بازار گاز استفاده کند.
*ترکیه بدون منابع گازی به هاب انرژی منطقه تبدیل میشود؛ ایران نه!
۴- در بخشی دیگر از جوابیه روابط عمومی وزارت نفت با اشاره به رویکرد فعالانه ترکیه در بازار گاز آمده است: «کشور ترکیه در قالب یک سیاست کلان خود، در تلاش است به یک گذرگاه مهم انرژی تبدیل شود، بدیهی است که این سیاست را هم وزارت نفت ایران برایشان ننوشته است و احتمالا بخشی از برنامه کلان اقتصادی ترکیه است و آنها با استفاده از مزایای ژئوپلتیک خود و به تناسب روابط بینالمللی شان برای کشورشان طرحریزی کردهاند. حالا چرا باید وزارت نفت ایران مقصر برنامهریزی سیاستمداران ترکیه باشد؟».
متاسفانه ناآشنایی روابط عمومی وزارت نفت با مسائل تخصصی این حوزه باعث میشود که مطالبی را ذکر کند که مخاطب خود به خود به عملکرد ضعیف این وزارتخانه در بازار گاز پی ببرد. در اینجا یک سوال مهم پیش میآید. اینکه چطور ممکن است کشور ترکیه که ذخایر گازی قابل توجهی ندارد بتواند با دیپلماسی فعالانه خود را تا چند سال آینده به گذرگاه راهبردی انرژی منطقه تبدیل کند؛ اما ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گاز دنیا حتی در بازار کشورهای همسایهی خود نیز نقشی قابل ملاحظهای نداشته باشد؟ قطعا پاسخ این سوال را باید در عملکرد ضعیف وزارت نفت و دیپلماسی منفعل این وزارتخانه جستجو کرد.
در واقع عملکرد فعلی وزارت نفت به قدری ضعیف است که با روند فعلی، ایران به عنوان دومین دارنده منابع گازی دنیا نه تنها به گذرگاه راهبردی انرژی منطقه تبدیل نمیشود بلکه درآیندهای نه چندان دور احتمال حذف ایران از بازار گاز منطقه نیز وجود دارد. به عنوان مثال، ترکیه با ظرفیتی که در حال حاضر ایجاد کرده؛ میتواند ایران را از بازار خود حذف کند و قطعا قدرت چانهزنی این کشور در مذاکرات بعدی با ایران به شدت افزایش یافته است. این در حالی است که وزارت نفت در سالهای گذشته فرصتهای افزایش صادرات به ترکیه را از دست داد و الان در موضع ضعف در برابر این کشور قرار گرفته است.
*ساخت خط لوله صلح با روی کار آمدن زنگنه متوقف شد
۵-در بخشی دیگر جوابیه، روابط عمومی وزارت نفت دربارهی پیگیریهای این وزارتخانه برای احداث خط لوله صلح توضیح میدهد و احداث خط لوله فرعی گازرسانی به شهرهای سیستان و بلوچستان را جزو دستاوردهای این مجموعه قلمداد میکند. حال اینکه اساسا بحث مورد نظر در این گزارش، مربوط به احداث این خط لوله برای صادرات گاز ایران به پاکستان است نه گازرسانی داخلی.
جهت اطلاع لازم است گفته شود که پروژه احداث خط لوله صلح تا نقطه مرزی پاکستان تا قبل از ریاست زنگنه در حال اجرا بود و حتی برنامهریزی شده بود که وام به مبلغ ۵۰۰ میلیون دلار به یکی از شرکتهای داخلی برای ساخت خط لوله در پاکستان نیز داده شود تا فرآیند صادرات گاز ایران به پاکستان زودتر از سر گرفته شده و کشور از مزایای پرشمار این صادرات بهرهمند شود. اما با روی کارآمدن زنگنه همهی این پروسه متوقف شده و اکنون قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان در حالت تعلیق به سر میبرد.
اما مهمترین نکته در صادرات گاز ایران به پاکستان، بحث اشباع نیاز پاکستان با واردات ال ان جی نیست. یعنی مسئله این نیست که پاکستان چه میزان تقاضایی برای گاز دارد؛ بلکه مسئله این است که پاکستان تا چه حد توانایی مالی خرید گاز در آینده را دارد؟ و آیا میتواند همهی گاز موردنیازش را تامین مالی کند؟ پاسخ به این پرسش قطعا نه است. در نتیجه برای تصاحب بازار گاز پاکستان، ایران باید به عنوان اولین و مطمئنترین صادرکنندهی گاز وارد میدان شود تا پاکستان با توجه به شرایط مالی که دارد بتواند به ایران به عنوان اولین تامینکنندهی گاز کشور تکیه کند. متاسفانه در بازار پاکستان نیز همانند بازار ترکیه به دلیل انفعال وزارت نفت، ایران در موضع ضعف قرار گرفته است و طبق روند فعلی خطر حذف همیشگی ایران در این بازار نیز وجود دارد.
در واقع وزارت نفت در حالی مدعی است که در حال تلاش برای انعقاد قرارداد صادرات گاز به کشورهای منطقه است که تا به الان نه تنها هیچ قرارداد گازی را منعقد نکرده است بلکه حتی قرارداد واردات گاز از ترکمنستان را نیز در حالت تعلیق درآورده است. در حالی این ظرفیت وجود داشت تا با واردات گاز ترکمنستان و صادرات گاز به کشورها دیگر سهم خود را در بازار گاز منطقه افزایش دهد. در نتیجه بررسی کارنامه وزارت نفت در این حوزه نشان میدهد که یا این وزارتخانه اساسا راهبردی نداشته و ندارد و یا کارشناسان آن درک درستی از ظرفیتهای دیپلماسی کشور ندارند.
* گره بهرهوری مصرف گاز با انعقاد قراردادهای صادرات گاز ایران باز میشود
۶- در بخش دیگری از جوابیه روابط عمومی وزارت نفت آمده است: «در بخشی از گزارش هم نویسنده محترم با ذکر موضوع هدررفت انرژی در کشور، تلاشی عجیب برای چسباندن آن به مساله صادرات گاز داشته است که هرچند فاقد منطق است اما کوشش در سرهم بندی موضوعات اقتصادی با منطق صفر و یک قابل تحسین است».
اما درباره ارتباط بین موضوع بهرهوری مصرف گاز و صادرات گاز باید توجه داشت که در حال حاضر گاز مصرفی در داخل کشور با قیمت بسیار کمی در اختیار مشترکین داخلی قرار میگیرد و طبق آخرین آمار وزارت نفت روزانه ۶۰۰ میلیون متر مکعب گاز در بخش خانگی میسوزد. نکته جالب توجه اینکه اگر مباحث مربوط به بهرهوری مصرف برای کاهش تلفات گاز در خطوط لوله و منازل اجرایی شود، ظرفیت مازاد گاز برای کشور ایجاد میشود و چون ظرفیت صادراتی در این حوزه وجود ندارد؛ دولت نمیتواند از محل این گاز درآمدی کسب کند. در نتیجه هیچ انگیزهای در سیستم تولید و توزیع گاز برای انجام عملیات بهرهوری ایجاد نمیشود.
جهت توضیح بیشتر درباره این موضوع، مناسب است مثالی بزنیم. رابطه بهرهوری مصرف گاز در داخل و صادرات گاز مثل رابطه سهمیهبندی مصرف بنزین و صادرات بنزین است. یعنی دولت در صورتی اقدام به سهمیهبندی بنزین و احیای کارت سوخت و حتی اعطای وام بلاعوض برای دوگانهسوز کردن خودروها میکند که بتواند بنزین مازاد را صادر کند. یعنی توانایی صادرات بنزین در بازارهای منطقه باعث شده است که دولت به سمت سیاستهایی همچون سهمیهبندی بنزین و احیای کارت سوخت حرکت کند تا بتواند مصرف بنزین در داخل کشور را بهینه کرده و مقدار مازاد آن را صادر کند. این موضوع درباره بهرهوری مصرف و صادرات گاز نیز صدق میکند و گرهی بهرهوری مصرف گاز در انعقاد قراردادهای صادرات گاز ایران است که این موضوع نیز با دیپلماسی فعالانه قابل تحقق است.
منبع
خبرگزاری فارس