پنج سوال از آینده نفت ایران

به گزارش تاسیسات نیوز به نقل از دنیای اقتصاد، آینده نفت ایران پس از بیانیه لوزان، اكنون دستمایه سوالات متعددی شده است. زمان لغو تحریم‌ها، میزان و سرعت ورود دوباره نفت ایران به بازار و خریداران احتمالی نفت از جمله مهم‌ترین سوالات پیش‌رو است. مجله فوربز در یك تحلیل مفصل به 5 سوال كلیدی پیرامون آینده نفت ایران پرداخته و به این سوال مهم اشاره كرده است كه با افزایش صادرات نفت ایران و در نتیجه كاهش قیمت‌های جهانی، درآمدهای نفتی ایران به كدام جهت حركت خواهد كرد.
دنیای اقتصاد: پس از بیانیه لوزان بسیاری از پیش‌بینی‌ها برای اقتصاد ایران امید بخش بوده است. شماره جدید مجله فوربز به طرح سوالاتی از آینده نفت ایران می‌پردازد از جمله آنکه زمان مناسب فروش نفت ایران کی خواهد بود؟

آیا ایران می‌تواند در این بازار که با اشباع عرضه رو‌به‌رو است دوام بیاورد؟ خریداران احتمالی نفت ایران چه کسانی خواهند بود؟ و اینکه ایران پس از لغو تحریم‌ها چگونه در اوپک بازی خواهد کرد؟ در ادامه به تفصیل گزارش فوربز در مورد آینده نفت ایران ارائه شده است.
پس از آنکه مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 در دوم آوریل در سوئیس به پایان رسید، ایران در نظر داشت که چگونه حجم بیشتری از نفت خود را به بازار وارد کند.
به دلیل اتفاقات ژئوپلیتیک، بسیاری از تحلیلگران خارجی در مورد ماهیت نتیجه و تاثیر آن بر قیمت نفت اغراق کرده‌اند و به دورنمای ضربه‌ای که مازاد نفت ایران به بازار وارد می‌کند، اشاره کردند.
در چنین شرایطی بهتر است قبل از هر گونه نتیجه‌گیری و تجارت، گامی به عقب برداشته و با دیدی باز‌تر به شرایط نگاه کنیم. ایران و 6 قدرت جهان در ژنو به چارچوبی از یک توافق رسیدند که در این قالب تحریم‌های بین‌المللی اعمال شده بر تهران در قبال کنترل و نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران لغو می‌شود.
اولین سوال برای بازار نفت این است که آیا ایران به تعهدات خود عمل می‌کند یا خیر؟ علاوه بر این، اختلافات بسیاری بر سر مفاد توافقنامه منتشر شده بعد از مذاکرات بین وزیر خارجه ایران و آمریکا و وزارت خارجه بریتانیا وجود داشته است.
سوال دوم که در این میان مطرح می‌شود این است که نفت ایران چه زمان و در چه حجمی به جهان عرضه می‌شود. رژیم تحریم‌های بین‌المللی که ابتدا در سال 2011 توسط آمریکا و اروپا اعمال شد، پس از مدتی طولانی تاثیر خود را بر جا گذاشت. ضربه این تحریم‌ها زمانی احساس شد که ایران با کمبود طرف‌های تامین‌کننده پوشش بیمه برای محموله‌های نفتی خود روبه‌رو‌ شد.
در نهایت حتی چین به‌عنوان سومین بازار صادرات ایران، واردات خود را کاهش داد. بر اساس برآورد اداره اطلاعات انرژی آمریکا در سه ماه چهارم سال 2012، حجم صادرات نفت ایران نسبت به سال پیش از آن، روزانه یک میلیون بشکه کاهش یافت.
از آنجا که صنعت نفت و گاز ایران از فقدان سرمایه‌گذاری رنج برده است، آن جذابیت گذشته باز‌نمی‌گردد. بازگشت نفت ایران به بازار به‌صورت سیل آسا نیست بلکه بازگشتی قطره‌ای است و به 12 ماه وقت نیاز دارد تا اوضاع به شرایط قبل از تحریم باز‌گردد.
اکثر تحلیلگران در بارکلیز، دویچه بانک، یوبی اس و ‌ای جی مارکتز چنین تحلیل می‌کنند که ایران حتی در بازگرداندن 50 درصد از یک میلیون بشکه نفتی که در گذشته کاهش یافته است، در کوتاه مدت با دشواری روبه‌رو‌ خواهد بود.
تحلیلگر دویچه بانک در این باره چنین می‌گوید: «پس از توافق نهایی، انتظار می‌رود که رشد تولیدات نفتی ایران در خوش‌بینانه‌ترین حالت تا نیمه سال 2016 به معادل 400 هزار بشکه در روز برسد و پس از آن نیز تا سال 2020 به چهارصد هزار بشکه دیگر افزوده شد.» سوال سوم این است که ایران چگونه از عهده بازاری که تغییر آن یک نسل طول می‌کشد و همچنین مبتنی بر عرضه است، بر‌می‌آید.
جمهوری اسلامی تولیدات خود را در بازار خریداران تدریجی روانه خواهد کرد که البته با اشباع عرضه رو‌به‌رو است. سیاست‌گذاران در تهران به‌طور یقین می‌دانند که برای تعدیل به دنیای تغییر یافته به زمان نیاز دارند. هرچند این موضوع در مجامع عمومی اذعان نمی‌شود.
سوال چهارم که مطرح می‌شود این است که چه کشورهایی خریداران احتمالی نفت ایران خواهند بود. بی‌تردید صادرات این کشور به‌طور عمده راه شرق را نشانه گرفته است. این مساله از پیشنهادهای سریع شرکت ملی نفت ایران به چین پس از اتمام مذاکرات، مشخص است. اگر قیمت‌ها مناسب باشد، چین بدون اهمیت قائل شدن به تفکرات آمریکا و اتحادیه اروپا، نفت بیشتری از ایران خواهد خرید. هرچند «قیمت مناسب» مساله‌ای کلیدی است.چین مسوول بازار خریداران خواهد بود، از آنجا که آنها در حال حاضر نیز به میزان گذشته نفت وارد نمی‌کنند.
سوال آخر این است که ایران بدون تحریم چگونه در داخل اوپک بازی خواهد کرد. جواب تقریبا قابل پیش‌بینی است. عربستان سعودی اوپک را تحت کنترل خود دارد. باید خاطر نشان کرد که سران دو کشور ایران و عربستان در مسائلی همچون انتصاب دبیرکل با هم دیداری ندارند. همچنین عربستان سعودی اخیرا اظهار کرده است که روزانه 3/ 10 میلیون بشکه نفت خام در ماه مارس استخراج کرده است که منجر به کاهش قیمت نفت در آینده می‌شود.
با توجه به اختلافات و دشواری‌های گفته شده، هر‌گونه پیش‌بینی برای 12 ماه آینده سخت خواهد بود. صرف نظر از جنبه پیچیده سیاسی قضیه، بهتر است تاثیرات فرضی افزایش بشکه‌های نفت ایرانی بر بازار‌های بین‌المللی بررسی شود.
با داشتن داده‌ها از منابع مختلف چنین می‌توان برداشت کرد که حدود 3/ 1 میلیون بشکه در روز مازاد نفت خام وجود دارد مگر آنکه این میزان به پانصد هزار بشکه یا کمتر برسد. اگر جرقه ژئوپلیتیک وجود نداشته باشد برنت تقلا می‌کند که به 60 دلار برسد و روند نزولی ادامه خواهد یافت.
در چنین محیطی، اگر نفت ایران بدون محدودیت روانه بازار شود تنها سبب پایین آمدن قیمت نفت می‌شود. این موضوع برای ایران یک پارادوکس است. زیرا ایران همواره خواستار کاهش تولید نفت اوپک بوده است.
تفکر رقبا نیز اکنون تغییر یافته است. به سختی کسی در ایران انتظار دارد که تولید‌کنندگان کانادایی، آمریکایی و عربستان سعودی در چنین بازار دشواری فرصتی به ایران دهند. حتی کشورهای همسو با ایران مانند نیجریه و آنگولا نیز مشغول روانه کردن نفت تولیدی خود هستند که قیمت را در بازار آمریکا پایین می‌آورد.
شواهدی وجود دارد که ایران در حدود 40 میلیون بشکه پر شده آماده فروش دارد و پنهان کردن معامله با قیمت مناسب آنقدر آسان نخواهد بود.
کاهش قیمت نفت تا پایان سال 2015 ادامه خواهد داشت و در مدت زمان کوتاه به قیمت 100 دلار نخواهیم رسید چه ایران در بازار باشد یا نباشد. ایران این کاهش قیمت را تشدید می‌کند و اوضاع را بهبود نمی‌بخشد. می‌توان گفت نفت ایران ممکن است آینده مالی خود را آتش بزند.

 

 

 

 

 

پایان خبر

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;