نامه اي به شوراي مركزي نظام مهندسي

مهندس روح الله واصف

چندروز پيش آزمون ورود به پايه سه نظام مهندسي برگزار شد و چندين هزار نفر خواهند توانست پروانه پايه سه را دريافت كنند . آنچه كه هميشه در كلاس هاي آمادگي از من سوال شده است ارزش مادي اين مدرك و امكان كسب درآمد از آن بوده است . به همين دليل هم بلافاصله پس از قبولي در آزمون تماس ها آغاز مي شود كه براي اخذ صلاحيت بازرسي گاز چه بايد كرد . باتوجه به تعداد بالاي همكاران شاغل در بخش بازرسي گاز و كاهش ساخت و سازها، به نظر مي رسد كه درآمد چنداني در اين بخش وجود ندارد و اين سوال مطرح است كه آيا اين تمام ظرفيت سازمان نظام مهندسي كشور است؟ اين بيكاري را من در سفرهايي كه براي تدريس در شهرهاي مختلف ايران داشته ام به كررات شنيده ام و پاي درد دل بسياري از همكاران خود نشسته ام كه از كمترين درآمدهاي ممكن مهندسي بي بهره اند . به هرحال تهران داراي پتانسيل قوي مهندسي مي باشد. اما آيا چقدر كار مهندسي در بابل ،رفسنجان، خرم آباد و يا كاشان و سنندج وجود دارد؟


با شروع كار دوره جديد شوراي مركزي كه چندين عضو شاخص و داراي سمت در هيات دولت و مجلس شوراي اسلامي درآن وجود دارد (به ويژه آقاي مهندس تركان و آقاي مهندس هاشمي ) و نيز افراد متبحري كه شوراي قبلي را دگرگون كرده بودند و در راس همه، وزيري به شدت مدافع نظام مهندسي به نام آقاي مهندس آخوندي، اميد مي رفت تفكر ايجاد شغل از دولت تدبير و اميد به اين سازمان مردم نهاد جاري شود.


اما اكنون در حالي از يك سالگي دولت گذر كرده ايم كه تحولي در سازمان مشاهده نمي شود و حتا واپس گرايي نيز رخ نموده است. ظرفيت بازرسي آسانسور، بازرسي سيستم اطفاء حريق، آب و فاضلاب ساختمان، كنترل نقشه و نظارت بر كليه ساختمان ها و با هر متراژي، تهيه استانداردهاي محلي و حتا كمك در تدوين استانداردهاي كشوري و … هريك مي توانست چند صد شغل ريزو درشت ايجاد نمايد.


جالب است كه براي ساخت غرفه هاي نمايشگاه، امضاء يك مهندس عضو نظام الزامي است. اين يعني ديگران براي ما كارايجاد مي كنند و خود در خواب نازيم!


همكاران عزيز به پايان دوره خدمت صادقانه، چندان نمانده است.


اي كه پنجاه رفت و درخوابي                                                               مگر اين چند روزه دريابي


سخني از مقام معظم رهبري را در ديدار با نمايندگان محترم مجلس هفتم عيناً نقل مي كنم :”يكي از نامهاي داراي افتخار در تاريخ ما – به همان اندازه يي كه واقعيت دارد – اميركبير است . اميركبير در كشور ما سه سال در رأس دولت بوده است . معلوم مي شود سه سال وقت خيلي زيادي است . همه ي كارهايي كه اميركبير انجام داده و همه ي خاطرات خوبي كه تاريخ و ملت ما از اين شخصيت دارد، محصول سه سال است . بنابراين چهار سال، وقت كمي نيست – وقت خيلي زيادي است – به شرط اين كه از همه ي اين وقت به نحو درست استفاده شود.”

زياده عرضي نيست و ملالي نيست جز دوري شما كه اميد است ديدارها به زودي تازه گردد!

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;