محاسبه، تفکر و امید

مهندس محمد باقر معتمد

رئیس اتحادیه فروشندگان لوازم شوفاژ و تهویه مطبوع

پنجاه سال پیش، دوران دانشجوئی را با «خط کش محاسبه « و با این محاسبه، تفکر و امید آغاز کردیم که مهندس می‌شویم و بسیاری از مشکلات فنی و مهندسی جامعه را حل می‌کنیم… که نهایت تلاش خود را هم نمودیم، …، ولی دریافتیم که بسیاری از کارها دست ما نیست و در پیچ‌وخم بوروکراسی و نامه‌نگاری‌ها و نگاه‌های تنگ‌نظرانه عده‌ای به دور از فهم مهندسی عقیم می‌ماند …


ولی هنوز هم در دوران کهنسالی همان تلاش‌ها را با همان امیدها ادامه می‌دهیم تا این مأموریت و مسئولیت را به نسل جوان پرشور، پر انرژی و پر انگیزه و دانا بسپاریم تا همگی در طول زندگی حرفه‌ای خود تلاش کنیم تا نقش مؤثری در توسعه پایدار کشورمان داشته باشیم.


و میدانیم که امروزه مهندسان در شکل دادن آینده نقشی عمده دارند و توان و خلاقیت‌هایشان در هرچه تصور کنیم به چشم می‌آید. گوئی مرز و اندازه‌ای برای گستره فعالیت‌های مهندسی متصور نیست، با این‌همه باید گفت که پیشرفت‌های مهندسی امروز وامدار مهندسان پیشگام در قرون گذشته است.


امروز، ما، با همدلی و همراهی ملت‌های دیگر، باید در پی یافتن انرژی‌های نوین و سالمی باشیم که متفقاً هم اقتصادمان را رونق دهد و هم محیط‌زیستمان را پاکیزه سازد، فردا بسیار دیر خواهد بود. کاری یا پروژه‌ای نیست که نشدنی باشد.


به یمن روز مهندس شایسته است که دانش مهندسی و تجربه حرفه‌ای خود را که میراث مشترک بشری است، مغتنم دانیم و کوشش کنیم تا آن را به‌روز نگهداریم و در حد توان خود به گنجینه دانش و تجربه‌های سودمند بشری بیفزاییم و همکاران خود را به رعایت اصول اخلاق مهندسی وجدان حرفه‌ای تشویق کنیم.


نیم‌قرن همراه با تفکرات و فعالیت‌های مهندسی بسیار خاطرات شیرین و آموزنده داشته‌ام ولی خاطرات نوستالژیک برمی‌گردد به همان اوایل کار که سال 1352 در سیستان و بلوچستان خدمت سربازی را انجام می‌دادم و تعدادی از روستاها بعد از خشکسالی وحشتناک سال 1350 ویران شده بود، الکتروپمپ‌های آب و ژنراتورهای برق زیر شن و ماسه مدفون شده بود و نیاز به تعمیرات اساسی داشت که آن موقع با تعدادی از تکنسین‌ها شروع به راه‌اندازی مجدد آن‌ها نمودم، هر یک از دستگاه‌ها که راه‌اندازی می‌شد. برق شادی را در دیدگان روستاییان به‌وضوح می‌دیدم که شوق مرا مضاعف می‌ساخت.


پس از اتمام دوره سربازی به‌عنوان مهندس فرآیند process eng در کارخانه تیغ ناست مشغول به کار شدم تیغ ناست زیرمجموعه گروه ژیلت انگلیس بود و کارخانه به‌صورت joint venture با مدیریت انگلیسی‌ها اداره می‌شد.


مدیران اصلی انگلیسی و مدیران میانی پارسی‌های ایرانی-هندی بودند و به‌تازگی چند مهندس ایرانی من‌جمله بنده به همکاری دعوت‌شده بود. بسیار کنجکاو پرسشگر بودم که آن‌ها زیاد مقبولشان نبود ولی توانستم یکی از معایب خط تولید آن‌ها را اصلاح کنم که جلوگیری از ضایعات به میزان یک‌صد و پانزده هزار تومان در کارخانه بوده که دو برابر حقوق سالانه من در آن سال بود…


ولی روش اعمال این اصلاح خط تولید تائید دفتر گروه ژیلت در سوئیس بود که حدود سه ماه بعد گروهی از آنجا آمدند و مرا هم بسیار تشویق نمودند و مقرر گردید در کلیه کارخانجات گروه ژیلت در دنیا اعمال گردد. ولی در نهایت تعجب و تأسف از آن به بعد مورد بی‌مهری مدیران انگلیسی واقع شدم.


سال 1354 وارد عرصه بازار تاسیسات شدم در آن زمان چهار وارد کننده عمده تجهیزات تاسیسات وجود داشت که با زحمات فراوان منابع تأمین کالا را یافتم و کم‌کم شروع به واردات کالا نمودیم و آنچه آن روزها مرسوم نبود برای ساختمان‌های متوسط و شخصی‌ساز رعایت بار حرارتی و برودتی بود که به‌صورت تجربی تجهیزات انتخاب می‌گردید که بعضاً بسیار مغایر با محاسبات صحیح بود در همین راستا با کمک دوستان اعدادی را استخراج و به‌عنوان اعداد طلایی و سهل المحاسبه بار حرارتی و برودتی وارد ادبیات و فرهنگ مهندسی تاسیسات نمودیم.

 

 

 

 

 

انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;