ما خیلی باحالیم، خیلی!

روح اله واصف

یادداشتی که مطالعه میکنید سرمقاله هفته نامه تاسیسات نیوز شماره 72 میباشد.

 

همکاران گرامی سلام و خداقوت!

 

مدتی است که درد دلی نهفته دارم و به دنبال بهانه ای میگشتم تا سفره دل بگشایم. شاید امروز این فرصت فراهم است.

میدانید –و شاید هم نمیدانید!- که خردادماه هرسال، کنفرانس بین المللی گرمایش و سرمایش و تهویه مطبوع برگزار میشود.

در مورد این کنفرانس زیاد گفته ایم و شنیده اید. بارها و در سالهای گذشته ازآن انتقاداتی کرده ایم و نقاط قوتش را ستوده ایم. کودک 6-7 ساله ما هم در حال رشد و بالندگی است. البته گاهی شیشه ای میشکند و گاهی دیر میخوابد. ولی کودکی آینده داراست که انشااله دکتر میشود!

این بار میخواهم کمی از خودمان گله کنم. ما عادت داریم همیشه عیب را دردیگران ببینیم. یک بار بیایید بر این بام برآییم. در کنفرانس امسال بنا به اعلام رسمی برگزارکنندگان در مراسم افتتاحیه 550 نفر حضورداشته اند.

با توجه به اینکه عده ای از این افراد مهمانانی هستند که فقط در افتتاحیه حاضرند و البته افرادی هم در افتتاحیه حاضر نبوده اند، در بهترین حالت 500 نفر استفاده کنندگان از کنفرانسند. یعنی از تمام جامعه مهندسان تاسیسات این مملکت تنها 500 نفر! اگر کل مهندسان تاسیسات عضو نظام مهندسی کشور را 40000 نفر فرض کنیم و عددی حدود 15000 نفر از افراد غیر عضو را برآن بیفزاییم، یعنی حدود 55000 نفر در کل کشور به صورت مستقیم با تاسیسات در ارتباطند و مشغول به طراحی، نظارت و اجرا. تایید میفرمایید که عدد واقعی بیش از این حرفهاست. اگر یک محاسبه ساده انجام دهیم، به کمتر از 1 درصداز کل میرسیم.

فرض کنیم که این کنفرانس بار علمی کمی دارد. یا اصلاً ندارد. کارگاه ها بی فایده و تکراری هستند. سخنرانی های تخصصی را از بهریم و اصلاً چیزی هستیم در حد کریر بزرگ! آیا نباید یک بار از این کنفرانس استفاده کنیم و بعد تصمیم بگیریم؟

شاید خیلی بی سوادیم و این کنفرانس در حد ما نیست! در این مورد حرفی ندارم. این مرحله از خود شناسی بسیار ارزنده است.

و یا این که وقت نداریم. وقت ما از این سه روز ارزنده تر است. ما در این سه روز کشوری را متحول میکنیم و شرکت در چنین محفل علمی-تخصصی ای به زیان وقت ماست. بالاخره وقت طلاست و این کنفرانس نقره یا شاید مس!

چنان 365 روز سال را برنامه ریزی کردهایم که این سه روز(دوروز و نیم در واقع)را هم نمیتوانیم صرف کنیم.

اما اگر یک برند سمینار یک روزهای برگزار میکند صرف نظر از ارزش علمی و فنی آن ثبت نام میکنیم و میرویم. چرا؟

واقعاً تا کی میخواهیم لاف بزنیم و از ضعفهای آشکار و تناقض در مقررات ملی داد سخن برانیم؟ دانش –با عرض معذرت- نداشته خود را با چه ترازویی میسنجیم؟ کتاب که نمیخوانیم چون همه کتابهای فارسی غلط و اشتباهند. کتاب خارجی هم که گران است. فایلهای آنها را هم در حد چند صد گیگ در کامپیوتر داریم. اما تنها داریم و حمل میکنیم. همه بی سوادند به جز ما. از آمریکا سخنران میآید که میاید. آنها کجا و ما کجا! مهم نیست بدانیم در این یک سال چه زحمتهایی کشیده شده است و چه کارهای علمی انجام شده است. چون اینها همه علمی است!

اما برای یک پروژه طراحی شده پول میدهیم و آن را میخریم تا از روی آن کپی کاری کنیم. به دنبال یک جدولیم تا از 5دقیقه فکر مارا رها کند. چه آش شلم شوربایی شده ایم ما! باور کنیم که راهی که میرویم به قهقراست. بیایید به جای متهم کردن همه، یک بار خودمان را واکاوی کنیم.

 

 






انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;