زمستان 89 و اولین طراحی
مهندس امیر مرادیان
کارشناس ارشد معماری، مدرس دورههای نقشه کشی در آکادمی کاشانه
زمستان سال 89 بود که روزگار سختی را سپری میکردم. ترم آخر رشته معماری بودم و باید از پایاننامه دفاع میکردم.
دقیقاً 4 اسفند با نمره عالی دفاع کردم و روز شنبه 7 اسفند، ساعت 8 صبح وارد محیط شرکت شدم. خوشحال و سرمست به اتاق مدیرعامل رفتم و اعلام آمادگی کردم.
آقای مهندس به من گفتند در حال حاضر یک پروژه دستنخورده برای طراحی در کارهای شرکت وجود دارد. فکر میکنی بهعنوان اولین پروژه برای شروع از عهده انجامش برمیایی؟
و من بدون پرسیدن موضوع پروژه با اطمینان خاطر و اعتمادبهنفس فراوان گفتم: حتماً؛ شک نکنید.
به من گفتند که باید یک پروژه مسکونی با تعداد 1500 واحد طراحی کنی. از تعجب خشکم زد. برای ورود به حرفه مهندسان چنین پروژهای کمرشکن هست و احتمالاً اعتمادبهنفس آدمی را بعد از شکست نابود میکند.
بهناچار از گفته خود عقب نکشیدم و برای مبارزه با بزرگترین پروژه تاریخ طراحیام آماده شدم.
قبل از طراحی فکر میکردم با توجه به سال سابقه کاری در زمان کاردانی و نقشهکشی در پروژههای 2000 واحدی و 3000 واحدی میتوانم از عهده کار بربیام اما در واقع اینطور نبود. زمان بهسرعت سپری میشد و من در انجام کار ناکارآمد به نظر میرسیدم.
بهمرور 3 طراح دیگر بهصورت موازی طراحی را شروع کردند و من با تلاش شبانهروزی درصدد انجام پروژه بودم. قریب به یکماه از شروع کار گذشته بود که بارغههای امید در باز شدن گره کور پروژه که سه طراح دیگر را هم زمینگیر کرده بود در کار من هویدا شد.
بعد از آن بود که روند کار رنگ و بوی جدیدی به خودش گرفت و بلوکها یکی پس از دیگری شکل میگرفت تا آنجا که 3 طراح دیگر بعد از تلاش بسیار از دور رقابت خارج شدند و طرح من مورد تائید مدیرعامل و کارفرما قرار گرفت.
بعد از دریافت نظرات مثبت مدیران شرکت و کار زیاد بالاخره پروژه در خرداد 90 مورد تائید شهرداری قرار گرفت و این موفقیت مسیر حرفهای من را تغییر داد و تبدیل به سکوی پرتابی شد برای موفقیتهای بیشتر.
انتهای خبر