ریخت شناسی موتور خانه ها – قسمت اول
محمدرضا سلطاندوست
طراح و نویسنده کتاب های تاسیساتی
نوشته ای که در پی می آید از تالیفات گرانقدر استاد است که سالها قبل در مجله تهویه مطبوع چاپ شده است. از آنجایی که این مقاله هنوز هم بیانگر مشکلات فراوان ماست باردیگر در این فرصت بازنشر می یابد تا مطالعه آن مجدداً ممکن شود.
اینکه چرا و چگونه واژه boileroom با معنای تحت الفظی دیگ خانه تبدیل به موتور خانه شده است، اطلاع چندانی در دست نیست و اگر هم در دست بود، ربطی به بحث ما نداشت، اما اینکه چرا موتورخانه ها در برخی پروژه ها با بی مهری و کم لطفی تام و تمام در تنگ ترینف بی ارزش ترین و بدترین شرایط ممکن احداث می شوند و مورد بهره برداری قرار می گیرند باید دلایل محکم و متقنی وجود داشته باشد، و گرنه چنین اتفاقی نمی افتاد.
در هر حال ماحصل مکان یابی نادرست موتورخانه و در پی آن چیدمان نادرست تر و سطحی نگرانه و نیز عدم نگهداری و راهبری مدبرانه و منظم بنا به دلایل قانع کننده ای مانند کمبود فضا، کاهش هزینه ها، کج سلیقگی، ندانم کاری، کم دانشی و غیره، ویژگی های منحصر به فردی را به موتورخانه ها می بخشد که شوخی با آنها خالی از لطف نیست.
برخی طراحان، بعضی سازندگان، گروهی از راهبران و دسته ای از بهره برداران، با هم و یا تنها می توانند در اعطای این ویژگی ها سهیم باشند، اما اینکه کدامیک بیشترین سهم را دارا هستند، بسته به بررسی نمونه های مشخص است. آنچه که در پی می آید، شامل مواردی کلی است که کم و بیش در برخی موتورخانه ها به چشم می خورد.
با طرح طنز گونه موارد شاید اندکی از تلخی ها بکاهیم:
– مکانی است سحرآمیز برای خشکاندن چشمه جوشان ذوق و قریحه برخی طراحان، این محل سخت در مقابل سبک های مختلف هنری از کلاسیک گرفته تا پست مدرنیسم عناد می ورزد.
بنابراین همان به که در زیرین طبقه و در تنگ ترین جا سامان گیرد، که این تجاسر و گستاخی را، شایسته این پاسخ است.
می توان آن را همچو پستو انگاشت و جلوی آن استخر و جکوزی، البته با سونای خشک و تر برپا ساخت و همه سلیقه و ذوق هنری را به یکباره در آنها خرج نمود.
– مکانی است کشسان و قابل انعطاف، در صورت عدم تامین پارکینگ و انباری، می توان روی فضای آن حساب کرد.
بطور قطع جمع و جور کردن دیگ ها و پمپ ها و ساندویچی نمودن آنها عیب چندان مهمی نیست، برای تعمیر و سرویس آنها پس از تامین پارکینگ و انباری و نیز رعایت ظواهر، فکری خواهد شد، اصولا ضرب المثل ” چو فردا شود، فکر فردا کنیم” ناشی از وجود همین مکان یعنی موتورخانه منعطف است.
– مکانی است مستغنی، بی نیاز به پنجره و نور طبیعی، در صورت غلیان سخاوت و جوشش رعایت استاندارد، می توان هواکشی در حفره ای که آن را معبر لوله های رفت و برگشت می خوانند، نصب نمود.
اگر این مکان از سر اغماض دارای پنجره کوچکی هم شود، خوفی از شکستن شیشه همیشه دود گرفته آن نیست، زیرا می توان آن را منفذی برای ورود هوای تازه پنداشت و یا در صورت عدم نیاز به هوای تازه آن را با تکه ای مقوا یا صفحه ای فلزی که به شیوه ماهرانه ای از دگردیسی قوطی های مختلف حاصل می شود، ترسیم نمود.
– مکانی است رادع و مانع در مقابل آینده نگری و وسعت فکر. از جمله فضاهایی است که به هنگام تعیین محل و طرح جانمایی تجهیزات آن، به طرز ناباورانه ای قوه آینده نگری را سلب می سازد.
از این بابت می توان آن را مکانی سالب نیز خواند. به وقت طرح فونداسیون و نحوه استقرار تجهیزات به تنها چیزی که می توان توجه نکرد، فضای سرویس تجهیزات است. به راحتی می توان دیگ فولادی به طور چهار متر را چهار و نیم متر جا دارد.
– مکانی است امیدبخش، زیرا می توان کلیه تجهیزات را به گونه ای در آن جای داد که به هیچ وجه امکان سرویس، تعمیر و تعویض آنها نباشد و این ناشی از امید است، امید به اینکه هیچ گاه نیاز به انجام چنین عملیاتی به وجود نخواهد آمد، و همین یعنی امید و ایمان راسخ به فردایی روشن بدون امکان بروز چنین عارضه ای. البته در ابتدای احداث موتورخانه می توان بسیار مدبرانه و با ژستی فنی ( در این ژست جا به جا کردن هر از چند بار عینک و دست زیر چانه بردن و گهگاه خاراندن سر انگشتان جز الزامات است.)
دهانه فراخی را برای حمل و نقل تجهیزات در نظر گرفت و پس از فرو فرستادن آنها، با درپوش نمودن دهانه، آنها را زنده به گور کرد و بر روی درپوش، اتاقک نگهبانی پارکینگ، سرایداری و بسیاری اماکن مفید دیگر ساخت.
– مکانی است چون زورخانه، زیرا کوتاه بودن در ورودی آن چندان مهم نیست، در واقع این اقدام نوعی حرمت گذاردن به تجهیزات است که به هنگتم ورود مجبور به کرنش آنها شویم.
– مکانی است چون گورستان ها باستانی پر از گنج، چرا که می توان ده ها و صدها میلیون ريال و با حتی تومان را در قالب تجهیزات مختلف در آن دفن کرد و هیچ گاه به سراغ آنها نرفت.
– مکانی است قانع. برای نازک کاری داخل آن می توان از انواع سنگ و کاشی پس مانده از سایر قسمت های پروژه در طرح ها و رنگ های مختلف بهره برد. از این رو می توان آن را عرصه ای برای شکوفایی هنر دادائیست ها دانست.
– مکانی است اقتصادی که در آن می توان از هر تکه آهن قراضه ای از نبشی گرفته تا میلگرد کج و معوج به عنوان بست و نگهدارنده سود برد، نکند که مانده فلزات اسقاط پروژه به هدر روند.
– مکانی است عجیب که می توان لوله چدنی فاضلابی را در بدترین شکل ممکن از زیر سقف آن عبور داد و اساسا در اندیشه تابلوی میکرو پرسسوری چیلری که در زیر آن قرار گرفته نبود.
انواع اعوجاج، اغتشاش، تغییر مسیر ناگهانی، عدم رعایت فواصل و شیب ها در آن جایز و رواست. با ورود به آن مسخ شده و هیچ زشتی و کراهتی به چشم نمی آید. تمامی کژی ها و کاستی ها با جمله عالمانه ” ولش کن بابا، موتورخانه است دیگه” درست و راست به نظر می آیند.
انتهای خبر