«ربنای» شجریان و بازگشایی «خانه سینما»، دو روی یک سکه در بیهوده‌کاری‌های رسانه‌ای

جنجال بر سر ربنای شجریان و بازگشایی خانه سینما، دو اتفاق رسانه‌ای این روزهاست. در هر دو اتفاق هدر رفتن بخش مهمی از انرژی رسانه‌های ایرانی به بحث و گفتگو در مورد مسائل حل نشدنی یا از قبل حل‌شده‌ مشخص و واضح است.

 

 

 

 

به گزارش تاسیسات نیوز  “این هم بازی جدید است؟” این تک‌گزاره جالب‌توجه محمدرضا شجریان خواننده مشهور ایرانی در واکنش به اعتصاب غذا و تحصن نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم بود.گزاره‌ای که روزنامه شرق در همان روزهای داغ منتشر کرد و البته خیلی زود با خودسانسوری‌های معمول رسانه‌ای آن روزها به فراموشی سپرده شد.چیزی که ظاهرا بخشی از جماعت سیاسیون ایرانی کوچکترین علاقه‌ای به تکرار و یادآوری آن ندارند.

 

این فقط یک نشانه برای عدم وابستگی و حتی تمسخر یک جریان فرهنگی و سیاسی خاص از سوی محمدرضا شجریان است. جریانی که ظاهرا به شدت به منتسب کردن شجریان به خودش علاقه‌مند است و  از واکنش‌های عصبی و دفعی او هم سرخورده هم نمی‌شود.

 

امسال دوباره قبل از شروع ماه رمضان بحث پخش ۵ دقیقه آواز «ربنا»ی محمدرضا شجریان از تلویزیون ایران در هنگام افطار به سطح رسانه‌ها کشانده است.بحث مطول و بیهوده‌ای که  ویژگی‌های رسانه‌ای و هنری شجریان کاملا مشخص می‌:کند که چگونه به سطح اول رسانه‌های عامه‌پسند ایرانی راه پیدا کرده است، اما این که این تلاش عوامانه تکراری چگونه با تلاش بی‌حدوحصر یک خبرگزاری به رئیس سازمان صداوسیما و نمایندگان مجلس کشیده شده است یک نمونه مطالعاتی قابل‌توجه است.

 

ضرغامی البته با رندی همیشگی‌اش امروز به سوال احتمال پخش ربنای شجریان این‌”گونه پاسخ داد:” این سوال برای ۱۰ سال پیش است”

 

گفتگو در مورد مساله‌ای که اساسا تصمیم‌گیری در مورد آن کاملا از قبل مشخص شده است با توهم ایجاد فشار رسانه‌ای بر روی سازمان صداوسیما البته نگاه خوش‌بینانه با ماجراست.دست‌وپازدن‌های بیهوده عناصر یک جریان سیاسی برای چسباندن یک چهره عامه‌پسند رسانه‌ای که عدم وابستگی و دشمنی‌اش را با این جریان بارها فریاد زده است، اگر چه در دوره تبلیغات انتخاباتی با پیش‌زمینه تلاش معمول برای رای‌آوری به هر نحو قابل ندیده‌گرفتن بود، اما  امروز در حالی که عملا اثباتی بر سطح دغدغه خاص فرهنگی جریانی است که در همه این سالها طبق یک مد رسانه‌ای، به روشنفکری مشهور شده است، نمایش واضحی هم از به هدر رفتن جریان رسانه‌ای در ایران است.واضح است که با تغییر دولت تغییری در سیاست‌های صداوسیما به وجود نخواهد آمد و واضح است که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، راضی به پخش صدای شجریانی که واضحا به مهمترین آرمان‌های نظامی که قرار است تریبونش باشد توهین و تعرض می‌کند نخواهد شد.

 

و این تازه در شرایطی است که تلاش برخی رسانه‌ها در راضی کردن خود شجریان به پخش ربنا را ندیده بگیریم و نخواهیم به تصور کودکانه برخی رسانه‌ها در منتظر بودن ضرغامی برای اجازه شخص شجریان قهقه سر دهیم.

 

نمونه همین جریان را در ماه‌های اخیر بر سر ماجرای پردامنه‌ای به نام «بازگشایی دوباره خانه سینما» مشاهده می‌کنیم. بحثی که حالا به فاصله یک ماه مانده به تغییر دولت، بیهودگی آن مشخص‌تر شده است.در ماه‌های اخیر بحث در مورد بازگشایی خانه سینما عملا تبدیل به تکرار مکرراتی بیهوده شده است که هر روز تیتر اول روزنامه‌ها و مجلات سینمایی و سرویس‌های فرهنگی خبرگزاری‌ها و سایت‌ها می‌شود، بدون اینکه عملا قدمی در بازگشایی یا تصمیم به تعطیلی ثابت خانه سینما برداریم. از شخص اول اجرایی کشور تا اصلی‌ترین مقام تصمیم‌گیرنده سینما در ایران هر روز به یکدیگر نامه‌نگاری می‌کنند و عده‌ای در تلاش برای بازگشایی  و عده‌ای هم در تلاش برای عدم بازگشایی این نهادسینمایی تلاش خستگی‌ناپذیری در مصاحبه کردن با رسانه‌ها انجام می‌دهند.

 

به گزارش تسنیم، دولت تا یک ماه دیگر تغییر خواهد کرد و طبیعتا و بداهتا وزارت ارشاد هم تغییر می‌کند و اگر از گزینه‌های فضایی و تخیلی این روزها مثل علی مطهری چشم‌پوشی شود وزارت ارشاد و معاونت سینمایی و سازمان سینمایی در اختیار جریانی قرار خواهد گرفت که حتی اگر معتقد به بازگشایی دوباره خانه سینما نباشد برای نمایش تفاوت رویکرد فرهنگی با دولت قبل به احتمال بالایی خانه سینما را دوباره خواهد گشود و همه این انرژی‌ها و تلاش‌ها و مصاحبه‌ها و گفتگو‌ها و خبرها در مورد بازگشایی یا بازنگشایی خانه سینما عملا به آرشیو بیهوده‌گری‌های تاریخی منتقل خواهد شد در حالی که تاریخ انقضای همه این بحث‌ها همین الان هم بالای آن خورده است.

 

این دو نمونه‌های کاملا واضحی از صرف انرژی بیهوده و تلاش بی‌فایده از سوی رسانه‌های ایرانی است.

 

شجریان ۱۰ سال گفتگوی مفصلتری با بی.بی‌سی فارسی داشت و صراحتا موضعش را درمورد نظام حکومتی و اعتقادی ایران اعلام کرد:” از همان ابتدا مخالف آقای خمینی و انقلابش بودم.” شجریان در طول سی‌سال فعالیت بعد از انقلابش با هیچ ممانعتی برای تولید و پخش آثار موسیقیایی مواجه نشد.

 

قشری از جماعت فعالی که هر سال در هر کنسرت شجریان شرکت می‌:کنند و در پایان کنسرت طبق یک سنت قابل مطالعه، فریاد «مرغ‌سحر مرغ‌سحر» سر می‌دهند ظاهرا این روزها رسانه‌های ما را جهت می‌دهند.

 

خانه سینما اگر هم تا قبل از این ماهیتش سیاسی نبود؛ حالا دیگر با ماجراهای این چند ماهه عملا تبدیل به نهادی برای گروکشی و رو‌:کم‌کنی‌های سیاسی شده است.

 

پایان پیام/.

 

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;