تاسیسات نیوز: حسن محتشم، عضو هیئت مدیره انجمن انبوهسازان تهران: در کنار معدود تجربیات شهرکسازی موفق در ایران، نمونههای ناموفق زیادی از این سبک شهرسازی در کشور وجود دارد که همگی در یک مسئله اشتراک دارند؛ کمبود و نقص زیرساخت.
از یک منظر، کاستیها و ناکارآمدی شهرهای جدید در ایران، ناشی از تصمیماتی است که دولت به نحوی و در شرایطی برای احداث یا توسعه شهر یا شهرک جدید میگیرد در زمان تصمیمگیری، اما امر و زیرساخت و روساختهای مورد نیاز آن را لحاظ نمیکند.
در تجربه مسکن مهر بهعنوان یک پروژه بزرگ ملی، آنچه غالب بود، احداث مسکن و افزایش تیراژ ساخت بود و بحث زیرساختها و زیستپذیر شدن سایتهای مسکن مهر بعد از اجرای قراردادها و احداث بناها مورد توجه متولیان امر قرار گرفت. به عبارت دیگر، وقتی سازه مسکن آماده تحویل به متقاضی بود، بحث و بررسی درباره رفع اشکالات و زیستپذیر کردن آنها در دستور کار قرار گرفت که بسیار دیر بود.
در شهرهای جدید ایران که عمدتا در دهه ۷۰ پایهگذاری شدند، مانند شهرهای مثل پردیس، اندیشه، پرند، صدرای شیراز و… از ابتدا نیاز بود که به طور دقیق یک شهرک مسکونی با همه ملزومات طراحی و احداث شود؛ اما در هیچ کدام از این تجارب، از ابتدا و در حین احداث، کار درست و کارشناسی انجام نشد؛ این در حالی است که تأمین زیرساخت و روساخت شهرکها نباید به رفع اشکال نهایی موکول شود.
در زمان احداث یک شهرک یا شهر جدید مسکونی، از فضای سبز گرفته تا فضای آموزشی، مذهبی، امنیتی، اداری و تجاری آنهم باید اجرا شود تا در زمان آغاز سکونتپذیری، ساکنان با یک محیط زنده و خودتأمین روبهرو باشند، نه اینکه یک شهر جدید برای سالها فقط شامل تعداد واحد مسکونی باشد و به مرور این فضاها به آن اضافه شود.
از نگاهی دیگر، متأسفانه در ایران اینطور جا افتاده که یک کار را باید شروع کرد تا به مرور زمان تمام شود؛ اما این رفتار بهخصوص در کارهای بزرگی نظیر شهرکسازی اصلاً جواب نمیدهد و نتیجه آن بدنام شدن شهرهای جدید و بیرغبتی مردم برای سکونت در آنها خواهد بود.
آنگونه که مسئولان سازمان ملی زمین و مسکن میگویند، در جریان اجرای نهضت ملی مسکن، ۵۰ نقطه برای احداث شهرکهای جدید شناسایی شده و ۲۳ نقطه این تعداد در شورای عالی شهرسازی و معماری به تصویب رسیده است؛ گرچه در مورد احداث این شهرها و شهرکهای جدید جزئیاتی در دست نیست، اما باید امیدوار بود که در احداث آنها، از تجربیات موفق و ناموفق گذشته درس گرفته شود.
البته در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای حوزه شهرسازی، با فعالان این حوزه و حتی کارشناسان صاحبنظر این حوزه مشورتی انجام نمیشود؛ اما بعد از سالهای متوالی آزمون و خطا، در بدنه کارشناسی و اجرایی وزارت راه و شهرسازی هم کارشناسان زیادی هستند که از درست و غلط کارها اطلاع دارند و حداقل انتظار میرود این افراد از آزمودههای قبلی و ارتباطاتی که با متخصصان پیدا کردهاند، برای جلوگیری از خطاهای گذشته استفاده کنند.
در این میان، بحث تعجیل در به پایان رساندن پروژههای دولتی، دلیل دیگری است که منجر به بیتوجهی به زیرساخت و روساخت شهرهای جدید میشود؛ اما بعد از چند دهه تجربه در حوزه شهرسازی، تغییر این رویکرد دولت در شهرهایی که قرار است احداث شود، ضروری است و این پروژهها باید با لحاظ کردن خیر عمومی و منفعت همگانی اجرا شود؛ وگرنه این شهرها و شهرکهای جدید هم به جرگه تجربیات ناموفق شهرسازی در کشور اضافه میشود و فقط آمار تعداد خانههای موجود و نه مطلوب کشور را بالا میبرد.