آقای سرما – ۲

 

س: وقتی به ایران بازگشتید آیا نیروهایی را داشتیم که در راه‌اندازی و تعمیر و نگهداری سردخانه‌ها تجربه داشته باشند یا اینکه شما مشغول آموزش این افراد شدید؟

 

 

ج: این افراد عموماً کارگرهای صفر بودند که در این زمینه کار می‌کردند و با تجربه یاد گرفته بودند مثلاً کدام شیرها را باز کنند و یا کدام‌یک را ببندند. برای نمونه وقتی وارد سردخانه‌های شیلات شدم سیستم آنجا آب‌نمکی بود و آب‌نمک هم رسوب می‌گیرد لذا این سردخانه‌ها خوب خنک نمی‌کند. به آن‌ها گفتم که لوله‌ها را باید شستشو دهند. این افراد حتی همین چیزهای ساده را نیز نمی‌دانستند.




س: قبل از اینکه از روسیه به آنجا برگردید چنین کارهایی را چه کسانی انجام می‌دادند. آیا از خارج از کشور برای این امور متخصص می‌آوردند؟

 

ج: نه. آن زمان هم بودند افرادی که سردخانه‌ها را بازبینی می‌کردند. یک مسئول بود که تمام سردخانه‌های شیلات را سرویس می‌داد. آن‌ها با تجربه‌ای که داشتند این کارها را انجام می‌دادند.



س: شما وقتی‌که به تهران بازگشتید تدریس را شروع نمودید. چطور شد که به تدریس علاقه‌مند شدید؟

 

ج: من به‌طورکلی حتی زمانیکه دانش‌آموز بودم و به دبیرستان می‌رفتم از کلاس چهارم دبیرستان در دبیرستان‌های شبانه درس می‌دادم. هفته اول به‌عنوان ناظم بودم ولی اگر معلمی نمی‌آمد من به سر کلاس می‌رفتم و درس می‌دادم. آن یکسالی هم که من نتوانسته بودم امتحان کنکور بدهم در دبیرستان بامداد، ریاضی سیکل یک درس می‌دادم و بعد در آموزشگاهی دیگر جبر سیکل اول را نیز درس می‌دادم. از این نظر علاقه شدیدی به تدریس داشتم. حتی آن زمانی که در انزلی بودم به تعدادی از تکنسین‌هایی که شیلات استخدام کرده بود آموزش سردخانه می‌دادم.




س: شما زمانی در تکنیکوم نفیسی مشغول به کار شدید. تکنیکوم نفیسی در آن زمان یک جای معتبر بود و خیلی تکنیکی کار می‌کرد. می‌شود کمی از آن دوران توضیح دهید.

 

 

ج: تکنیکوم نفیسی در واقع یک هنرستان بود. آن‌ها روزها هنرستان بودند و بعدازظهرها کاردانی تدریس می‌شد و تکنسین پرورش می‌داد. سال ۱۳۵۳ آن‌ها دوره اول لیسانس را گرفتند؛ یعنی کسانی که فوق‌دیپلم داشتند و مدت دو سال نیز در صنعت‌کار کرده بودند مجاز بودند در این کنکور شرکت کنند.

 

در واقع دوره لیسانس تکنیکوم از سال ۱۳۵۳ شروع شد. در همان زمان من با آقای نفیسی دیداری داشتم و ایشان از وضعیت تحصیل من در روسیه باخبر شدند، اصرار داشتند که همان سیستم در نفیسی اجرایی شود؛ یعنی سیستم ما مهندسین کاربردی پرورش دهد.

 

در آن سال‌ها حق‌التدریس یک فوق‌لیسانس ۱۲۰ تومان و حق‌التدریس دکترها ساعتی ۱۴۰ تومان بود. ایشان به من پیشنهاد دادند که اگر تو بیشتر وقت خود را صرف تکنیکوم نفیسی کنی من ساعتی ۱۵۰ تومان به شما حق‌التدریس می‌دهم. آقای نفیسی به همراه آقای هنربخش که رئیس دانشگاه کار بود از کسانی بودند که اعتقاد داشتند ما آموزشی مانند کشورهای آلمان و روسیه باید داشته باشیم تا بتوانیم مهندسینی کاربردی و متخصص را پرورش دهیم.



به همین خاطر، فرد بعد از اینکه دیپلم را می‌گرفت و در امتحان کنکور رشته کاردانی قبول می‌شد باید به مدت ۲ سال در صنعت کشور کار می‌کرد. اگر گواهی این ۲ سال را ارائه می‌داد آنگاه می‌توانست در کنکور کارشناسی شرکت کند. اگر در کنکور کارشناسی قبول می‌شد باز باید به مدت ۲ سال دیگر در صنعت‌کار می‌کرد تا بتواند در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کند. در واقع به یک نوعی این هرم را حفظ می‌کردند. ولی متأسفانه امروزه ما آن تکنسین‌ها را در صنعت کشور نداریم.



در واقع‌بین مهندس و کارگر فنی فاصله افتاده است. در حال حاضر مهندسین هستند که کار تکنسین‌ها را انجام می‌دهند. از اشتباهات ما این بود که ما تکنسین‌ها را از نظام آموزشی خود حذف کردیم. برای مثال دانشگاه خواجه نصیر از ادغام تکنیکوم و دانشگاه کار و علوم و فنون و مدرسه عالی مخابرات به وجود آمد. اولین کاری که این دانشگاه طی سال‌های ۶۴ تا ۷۲ انجام داد این بود که تکنسین کاردانی ماشین‌ابزار و اتومکانیک و… تربیت می‌کردند که در سال‌های بعد به‌آرامی همه این رشته‌ها را برچیدند و نظرشان این بود که وجود کاردانی در سیستم آموزشی آن دانشگاه به‌نوعی زشت است و بعد از حذف کاردانی سراغ فوق‌لیسانس و دکترا در دانشگاه‌هایشان رفتند.




از آن‌طرف قرار بود دانشگاه شهید رجایی وظیفه آموزش تکنسین‌ها را به عهده داشته باشد ولی همین مسائل ارتقا باعث شد که آن‌ها هم به سراغ درجات بالاتر بروند. البته به یک شرط خوب بود چون در روسیه کسانی که در کنکور قبول می‌شدند ولی در دو سال بعد نمرات خوب نمی‌گرفتند یا اینکه در یک درس رد شده بودند این‌ها را به تکنیکوم می‌فرستادند. منتهی تکنیکوم کاربردی بود. بیشتر دروس در آنجا عملی بود.




در واقع این شخص پس از پایان دوره مهندس نام نمی‌گرفت. با اینکه دوره طی شده در تکنیکوم چهارساله بود ولی این‌ها مهندس شناخته نمی‌شدند. مهندس به کسانی اطلاق می‌شد که دوره‌های ۵ ساله را می‌گذراندند. فارغ‌التحصیلان تکنیکوم در واقع همان رل تکنسین‌های ما را داشتند. تحصیلکرده بودند و در واقع نقش مهندسین کاربردی را دارا بودند و در صنعت جایگاه خوبی داشتند؛ اما این تکنسین‌ها دیگر نمی‌توانستند ادامه تحصیل دهند.



س: به این روش آیا در کشور ما نیز عمل می‌شد؟

 

ج: بله در تکنیکوم نفیسی و دانشگاه عالی کار به این روش عمل می‌شد. این روش تا بعد از انقلاب هم ادامه داشت. البته نه به این شکل که حالا صنعت باید شما را تائید کنند و یا اینکه بازرس بیاید و در مورد شما تحقیق کند. این‌ها در واقع به یک نوعی از بین رفت و در نتیجه این فوق‌دیپلم‌ها می‌توانستند در کنکور شرکت کنند بدون اینکه در صنعت‌کار کرده باشند.




س: شما در تکنیکوم نفیسی تدریس می‌کردید و در دانشگاه کار نیز بودید و همچنان در شیلات نیز مشغول بکار بودید. این شرایط ادامه داشت تا اینکه انقلاب رخ داد. در این زمان انقلاب فرهنگی نیز پدید آمد. در انقلاب فرهنگی علاوه بر تغییر اساتید قرار شد که تغییراتی نیز در رشته‌ها انجام می‌شود کمی در این رابطه توضیح دهید.

 

 

ج: در سال ۱۳۵۸ دانشگاه‌ها تعطیل شدند و این تعطیلی ۲ تا ۳ سال ادامه داشت. در این مدت یکسری از افراد دعوت شدند که بنده نیز یکی از آن‌ها بودم. قرار بر این شد که برنامه‌ریزی جدیدی صورت بگیرد برای دوره‌های کاردانی و کارشناسی و کارشناسی ارشد. کسانی که دعوت‌شده بودند بیشتر فارغ‌التحصیلان کشور امریکا و کانادا بودند و از کشور روسیه فقط من بودم و از کشور آلمان و رومانی نیز یکی دو نفر بودند. در رشته ما کسانی که دعوت‌شده بودند علاوه بر خودم آقای مهندس حاج سقطی آقای مهندس دانشیان، آقای دکتر سعیدی و مرحوم نوربخش بودند. ما با یکدیگر همکاری می‌کردیم و در این بین چون من بارها می‌گفتم که این سیستم به درد کشور ما نمی‌خورد لذا من را به دوره‌های کاردانی دیپورت کردند.




در این بین من دو یا سه برنامه جهت دوره‌های کاردانی نوشتم منتهی چون بحث‌های زیادی با رئیس آن بخش می‌کردم در سال‌های آخر از آنجا بیرون آمدم. در سال ۱۳۶۴ مرحوم دکتر ابتکار (پدرخانم ابتکار) با من تماس گرفتند و گفتند که شنیده‌ام در بازنویسی برنامه‌ها دچار اختلاف شدید و صنعت هم به‌نوعی ما را جواب کرده است. آیا شما می‌توانید برنامه‌های کاربردی را بنویسید؟ چون دانشجویانی که سال ۱۳۶۶ فارغ‌التحصیل شده و جذب صنعت شده بودند خیلی به کار صنعت کشور نیامدند.




س: مسئولیت مرحوم دکتر ابتکار در آن سال‌ها چه بود؟

 

ج: ایشان ریاست ستاد عالی برنامه‌ریزی را به عهده داشتند و ایراد داشتند که دوستان را جمع کنید و برنامه‌های کاربردی بنویسید. در کنار رشته‌هایی مانند مهندسی مکانیک سیالات و جامدات شما رشته‌های کارشناسی را ایجاد کنید. رشته‌هایی مانند کارشناسی تاسیسات حرارتی و برودتی، کارشناسی اتومکانیک و … که این‌ها در کنار رشته‌هایی که در دانشگاه تدریس می‌شد بتوانند مهندسین نسبتاً کاربردی را تحویل صنعت کشور بدهند. در آن زمان من به همراه مهندس حاج سقطی، دکتر سعیدی و مهندس دانشیان این کار را انجام دادیم.

 

 

 

 

 

 

انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;