ما و بازاریابی

روح الله واصف

 

به گزارش تاسیسات نیوز، یادداشتی که مطالعه میکنید سرمقاله هفته نامه تاسیسات نیوز شماره ۱۱4 میباشد.




همکاران عزیز سلام و خدا قوت

 

 

 

سال گذشته سلسله یادداشت‌هایی در مورد برند سازی شخصی در همین ستون از من منتشر شد که بسیار موردتوجه قرار گرفت و همکاران گرامی با تماس‌های خود و یا به‌صورت حضوری مرا مورد لطف خود قراردادند. همان موقع قول دادم که در فرصتی مناسب آن یادداشت‌ها را ادامه دهم و اکنون شاید بتوان چندشماره‌ای در این مورد صحبت کنیم.

 

 

 

 

برای رشد هر مهندس الزاماتی وجود دارد که نبود آن‌ها باعث عدم رشد ما خواهد شد. دانش در این مورد از مهم‌ترین‌هاست که قبلاً به‌تفصیل در مورد آن سخن گفته‌ام؛ اما عامل مهم دیگری هست به نام بازاریابی. همه ما باید این دانش را بیاموزیم. فکر نکنید که منظورم فروشنده شدن است. بازاریابی دانشی است برای نمایش خود و عرضه آن چیزی که ما علاقه داریم؛ مانند محصولی که ارائه می‌کنیم و یا خدماتی که می‌دهیم.

 

 

 

 

متأسفانه همه فکر می‌کنیم بازاریابی فقط برای فروشندگان محصول است. حتی آن را نوعی توهین می‌دانیم و با بی‌تفاوتی می‌گوییم بازاریاب است دیگر می‌خواهد بفروشد؛ اما چنین نیست!

 

 

 

 

اگر قصد داریم پروژه مهمی را برای طراحی یا نظارت بگیریم باید کارفرما را مجاب کنیم که پروژه را به ما بدهد. تصور کنید چندین مهندس با رزومه‌های مختلف و رنگارنگ و قیمت‌هایی متفاوت برای انجام پروژه‌ای کاندیدا شده‌اند. حال شمایی که کارفرما هستید قرار است به کدام‌یک کار را تحویل بدهید؟ اینجاست که هنر بازاریابی شما باید شما را معرفی کند.

 

 

 

 

به دلیل فعالیتی که من در طراحی دارم لازم است هرازگاهی همکاری را به جمع خود اضافه کنم و افسوس می‌خورم وقتی رزومه‌ها را می‌بینم که با بدسلیقگی خاصی نوشته‌شده است و به‌جای معرفی شخص، او را طرد می‌کند. این رزومه حاصل دانش بازاریابی است.

 

 

 

 

در بسیاری از جلسات می‌بینم که همکاران من از داشتن یک کارت ویزیت ساده هم محروم‌اند. تهیه کارت ویزیت چقدر هزینه و وقت لازم دارد؟ کسی که کارت ویزیت ندارد علم بازاریابی را نمی‌داند.

 

 

 

 

البته این دانش وسیع تنها به این چند مثال ساده محدود نمی‌شود و بسیار وسیع‌تر از این گفتار است. فن بیان، هنر سخنوری، وقت‌شناسی، پوشش مناسب موقعیت و جلسه، زبان بدن، هوشمندی و موقعیت‌شناسی، آداب معاشرت، حسن خلق و بسیاری دیگر وجود دارد که بدانیم و به کاربندیم.

 

 

 

 

درست یا غلط باور کنیم که عقل مردم به چشم و گوششان است. ما نمی‌توانیم این ایراد را رفع کنیم. قرن‌هاست که چنین مشکلی وجود دارد؛ اما می‌توانیم خود را درست عرضه کنیم. البته حواسمان باشد ما در عرضه خود قرار نیست نقره را جای طلا بفروشیم. قرار است طلا را همان‌طوری که هست نشان دهیم. درخشان، فریبنده و بدون آلودگی و زنگار. پس باید طلا باشیم و هنر زرگری داشته باشیم. هنر بازاریابی.







انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;