فرار یا صدور؟!
روح اله واصف
به گزارش تاسیسات نیوز، یادداشتی که مطالعه می کنید سرمقاله شماره 169 هفته نامه تاسیسات نیوز می باشد.
همکاران عزیز سلام و خداقوت
بحران فرار مغزها مدتی است که کشور ما را فراگرفته است. آمریکا درحالیکه بهشدت با مهاجرت افراد ایرانی مشکل دارد اما با روی باز پذیرای دانشجویان متقاضی ادامه تحصیل در آمریکاست. چنانکه شنیدهایم در طی هفتههای اخیر میزان پذیرش این افراد از هفتهای بیست نفر به بیش از شصت نفر رسیده است!
بدیهی است که بسیاری از این دانشجویان خوب ایرانی در سایر کشورها تبدیل به نیروهایی فعال و کاری میشوند که توقع بالایی از حقوق ندارند و البته چون همیشه کله سیاه هستند- اصطلاحی که به ما در کشورهای آمریکایی و اروپایی اطلاق میشود – به سمت جرم و جنایت و حتی فرار مالیاتی و مانند این نمیروند.
البته فرهنگ خاص شرقی و بهویژه ایرانی نیز چنان قوی و منسجم است که این مهاجران همیشه از شهروندان درجهیک بهحساب میآیند و خلاصه کلام اینکه نهتنها هیچگاه باری به دوش این جوامع نیستند که از پایههای پیشرفت نیز بهحساب میآیند.
حل مشکل فرار مغزها بهجز عزم بزرگ ملی و برنامهریزی بنیادین و خاص دولت به عوامل بسیار دیگری نیز وابسته است که در حوصله این کلام نیست. اما میتوان از دیدی دیگر نیز به این ماجرا نگریست. کشور ما سالهاست که با مشکل بیکاری دست به گریبان است. ایجاد شغل از قولهای بزرگ تمامی دولتهای قبلی بوده است؛ درحالیکه اقتصاددانان بر این نکته متفق القولند که ایجاد کار باید از عهده دولت برداشته شود و از دولت انتظار ایجاد زیرساختهای مناسب داشت.
از سویی دیگر میتوانیم لنز دوربین خود را بچرخانیم و به صدور نیروی کار فکر کنیم. چرا بهجای آنکه صدها مهندس را به دلیل بیکاری بهسوی تحصیلات عالیه حل بدهیم و به صدها دکتر بیکار در سالهای بعد برسیم، به آموزشهای مفید این نیروها نپردازیم و آنها را به سمت کار در کشورهای متمول ولی بدون نیروی کار نفرستیم تا هم بخشی از مشکل بیکاری حل شود و هم دارای پشتوانه عظیمی از نیروهای کاری بینالمللی شویم که در پروژههای خاص و بزرگ از آنها استفاده کنیم؟
نیروهایی که با فرهنگ کاری دیگری نیز آشنا شدهاند، دارای سواد عالی در علوم تخصصی هستند و با زبانی خارجی آشنا هستند. به تحصیلات بیهوده عالیه هم نپرداختهاند. فراموش نکنیم که گرفتن مدرک دکترا یعنی حداقل شش سال تحصیل مازاد بر کارشناسی و این یعنی طی شدن بخش مهمی از جوانی مهندسی که میتوانست در این مدت به کاری مفید بپردازد.
چه بسیار مهندسانی که با افسردگی ناشی از بیکاری دست به گریبانند و یا ناامیدانه در خرابههای قصرهایی که در آرزوهای خود ساخته بودند نشستهاند و روزگار میگذرانند!
وقتی خود ما نیروی کار را میپرورانیم و با شروطی اعزام میکنیم شاید بتوانیم با ترفندهایی او را بازگردانیم و البته شاید بتوانیم با این نیروها خدمات مهندسی صادر کنیم.
شاید لازم باشد کمی با خود مشکل کنار بیاییم تا آنکه دنبال حل آن باشیم!
تا بعد!
انتهای خبر