درس های مدیریت هاشمی
روح اله واصف
به گزارش تاسیسات نیوز، یادداشتی که مطالعه میکنید سرمقاله هفته نامه تاسیسات نیوز شماره 142 میباشد.
همکاران عزیز سلام و خداقوت
این هفته چهلمین روز درگذشت آیت اله هاشمی رفسنجانی را میگذرانیم. بد نیست به این مناسب به برخی از وجوه مدیریتی ایشان بپردازیم. بههرحال مدیریت در عالیترین سطوح آن نیاز به تخصص و برنامهریزی خاصی دارد که حتماً هریک از روسای جمهور برای آن فکری دارند. البته نظامهای خاصی وجود دارد که معمولاً مدیران از آن تبعیت میکنند اما پرداختن به ریزهکاریها خصوصیتی شخصی است. در این میان دوران ریاست جمهوری ایشان از این نظر قابلبررسی است که ایشان بهدقت هرروز خاطرات خود را مکتوب میکردهاند و لذا بهخوبی میتوان از لابلای آن یادداشتها مطالب جالبی را دریافت کرد.
البته لازم است توجه داشته باشیم که افراد میتوانند دارای نقاط ضعف و قدرت باشند و بههرحال فعالیتهای افراد در دورههای مختلف کاری باید در سبد خود تحلیل شود. قصد ما از این نوشتار بررسی جنبهای خاص از آن مرحوم است.
بررسی و تحلیل تمام زوایای کاری ایشان از توان این نوشتار خارج است. «در ایران بسیاری از نقدها سلیقهای است و فارغ از مبانی مشخص و همین موضوع پرداختن به پرونده مدیریتی کسانی چون هاشمی را سخت میکند(کتاب روایتی از زندگی و زمانه آیت اله اکبر هاشمی رفسنجانی)»
اول: یک مدیر باید با تجزیه وتحلیل به صحتوسقم گزارشاتی که به وی میرسد اطمینان پیدا کند. گزارش را تحلیل کند و به نتیجه برسد. این مورد نه از خاطرات ایشان که از خاطرات سایر افراد بهخوبی برداشت میشود. کلیه گزارشهایی در هنگام افتتاح به ایشان داده میشده است را تحلیل میکردهاند و حتی در مواردی در همان محل با چند پرسش، غلط بودن گزارش را اعلام میکردهاند.
دوم: مدیر باید در حیطهای که کار میکند دارای دانش باشد. بسیاری از صاحبنظران ایشان را بهعنوان یک نظریهپرداز حتی در حیطه اقتصاد میدانند. البته سفرهای مداوم به تمام شهرهای کشور و درگیر شدن با پروژههای گوناگون نیز در این توانایی میتواند دخیل باشد. در خاطرات ایشان آمده است که در هنگام ترور یکی از شخصیتها در سال 1360 در اعماق یک معدن در یکی از شهرستانها بودهاند.
سوم: مدیر باید پلههای ترقی را تا سطوح بالای مدیریتی طی کرده باشد. از پیش از انقلاب تا رسیدن به جایگاه عالیترین مدیر اجرایی کشور، ایشان مسیری طولانی را طی نمود.
چهارم: مدیر قدرتمند باید مشاوران خوبی داشته باشد. این مشاوران در زمینههای مختلف و با دیدگاههای مختلف موضوع را بررسی کنند و اعلام نظر نمایند و مدیر با این نظرات به نتیجه برسد. موارد بسیاری وجود دارد که ایشان از مشاورت دیگران استفاده کردهاند و حتی مأموریتهایی به افراد مختلف از جریانات مخالف دادهاند تا مواردی را بررسی و اعلام نظر کنند.
فعالیتهای اقتصادی ایشان پیش از انقلاب اسلامی نیز با مشاورت افرادی صاحبتجربه و دارای صلاحیت بوده است. این جنبه خاص برای بسیاری از مدیران ما که بهواسطه سالها کار، خود را عقل کل میپندارند و از داشتن مشاورانی کاربلد بینیاز، بسیار حائز اهمیت است.
پنجم: یک مدیر کارآفرین بهشدت درگیر کار است و از کارکردن لذت میبرد. در این مورد بهخصوص خواندن خاطرات ایشان در خلال سالهای سازندگی حتی باعث انگیزه برای کار کردن میشود.
ششم: مدیر باید اوضاع سازمانهایی مانند سازمان تحت حاکمیت خود را مطالعه کند و نقاط ضعف و قدرت آنها بررسی نماید. در این مورد سفرهای ایشان پیش و پس از انقلاب اسلامی به کشورهای مختلف دنیا برجسته و قابلبحث است.
هفتم: مدیر برای کار خود باید چشماندازی داشته باشد و هدفی را در نظر بگیرد. شاید مرحوم هاشمی کارهای امیرکبیر را تجزیهوتحلیل کرده باشد و از آنها الگوبرداری نموده باشد. ایشان در دوره اول و دوم ریاست جمهوری خود هدف را سازندگی گذاشت و حتی برای دورهای که به کارزار انتخاباتی وارد شد و رای نیاورد نیز اهداف مشخصی را بهدوراز شعار و هیاهو اعلام نمود.
هشتم: برای مدیر کار بنیادی مهم است و نه سطحینگری. «هاشمی سرمایهگذاری در امور زیربنایی را بیشتر میپسندید و معتقد است اگر هزینههایی را که صدف امور پتروشیمی و نفت کردهاند وارد بازار میکرد میتوانست تمام مردم را راضی نگه دارد اما میگوید به خودم اجازه نمیدهم به دلیل رضایت مقطعی، نسلهای بعدی را دچار مشکل کنم.(کتاب روایتی از زندگی و زمانه آیت اله اکبر هاشمی رفسنجانی)»
نهم: مدیر در کنار زندگی سختکاری به زندگی خانوادگی و شخصی خود نیز میپردازد. همراهی ایشان با خانواده به بهانههای مختلف و به شکلهای گوناگون جالب و قابلتأمل است.
تابعد!
انتهای خبر