بلبشوی صنعت روابط عمومی درجامعه صنعتی ایران

مسعود پیوسته

 

به گزارش تاسیسات نیوز، از دهه هشتاد خورشیدی بود که متولیان وسیاستگذاران روابط عمومی‌ها در ایران، به نتیجه‌ی تازه ای از کاربری روابط عمومی‌ها در جامعه ایرانی رسیدند که گویا بازتعریفی از کلیت روابط عمومی‌ها و اهمیت این واحدهای ارتباطی بود.


روابط عمومی‌ها دیگر، واحدی خشک و خالی و تشریفاتی و گاهی حتی تحمیلی و اضافه بر سازمان‌ها نبودند، دیگر خودش به تنهایی یک «هنر» بود.


هنری اضافه بر هفت هنر و آخرینش. روابط عمومی با نام عزیز و گرامی «هنرهشتم»! و می توانستیم این عزیزداری و عزیزدانی روابط عمومی‌ها را در انواع همایش‌ها و گردهمایی‌ها و نمایشگاه‌های خاص روابط عمومی‌های کشور در تهران ببینیم و مقالات متنوع و کتاب‌هایی که دروصف این «صنعت _ هنر» وتازه‌هایش به لحاظ کارکرد و تعریف و ارتقاء جایگاهش در سازمان‌ها بیابیم و بخوانیم.



چهار مرکز تخصصی در تهران (به غیر از برخی از دانشگاه‌ها که به کار تربیت و پرورش عوامل روابط عمومی‌ها مشغول اند) کار پژوهش و تحقیقات روابط عمومی‌ها را به عهده دارند.



زحماتی گسترده و دلسوزانه در این حوزه صورت می گیرد؛ و برخی روابط عمومی‌ها در بعضی سازمان‌ها، به شکل هماهنگ و نظام مند، از صدر تا ذیل روابط عمومی آن واحد، به تسهیل امور ارتباطی مشتریان (ارباب رجوع) با سازمان و بالعکس در بُعد برون سازمانی، و همین طوربا کیفیت مطلوب و راحتی ارتباط با مجموعه داخل سازمان در بُعد درون سازمانی مشغول اند که رفتارشان تحسین برانگیز است.



اما ای کاش این جنس رفتارها که گویای معنای «هنرهشتم» باشد، به شکل قاعده و عام بود و هر جا و هر اداره و سازمانی دولتی و خصوصی که وارد می شدیم، تبلور کنش روابط عمومی‌ها را حس می کردیم و می گفتیم به راستی این سال‌ها که روابط عمومی‌ها «هنر هشتم»اند و نمی شود به کمتر از هشتم رضایت داد!



چون فشرده و تجمیع‌شده‌ی همه‌ی این هنرهای هفتگانه است! در این سال‌ها و به خصوص با گسترش روزافزون دامنه ارتباطات و اطلاعات درجامعه ایرانی، روابط عمومی‌ها هم در حوزه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی پررنگ ترازهمیشه دیده می شوند. حالا چه تعداد از این روابط عمومی‌ها معنامحوراند و به مقصد و فرجام ارتباطِ برد-برد فکر می کنند و از ابتدا تا انتها و به طور آنلاین و 24 ساعته همچون نورافکن‌های قوی، هم به درون سازمان خود می تابند، هم به بیرون آن، شاید از جمله روابط عمومی‌های نایاب یا کمیاب درجامعه ما باشند که بیشتر به رؤیا و آرمان‌های دور از دسترس می ماند! ممکن است نشانه‌های اتاق یا آدم های روابط عمومی یک سازمان یا اداره یا شرکت را ببینیم، حتی گاهی بهداشت مواجهه شان با ارباب رجوع و لبخندشان را هم ببینیم، یا از طریق پیامگیرشان خیلی محترمانه هم بشنویم که به ما بگویند «ما با کجا تماس گرفته ایم!» یا « کجا مشرّف شده ایم!» ولی در غایتِ این همه لبخند و مهربانی روابط عمومی، برخورد ارباب رجوع به درِ بسته یا «ممنوع» رئیس یا معاون آن سازمان است!

 

 

این نقصان یا سکته‌های روابط عمومی‌ها در سازمان‌ها و ادارات فرهنگی و اجتماعی، به کرات و همواره در طی سال‌های پس از انقلاب دیده می شود. حالا این صنعت روابط عمومی را بخواهیم در جامعه ی صنعتی ایران ببینیم، به جای اتصال و ارتباط مدام بین خود، آنان را نسبت به هم بیگانه می بینیم. تو گویی دنیای نرم روابط عمومی‌ها با دنیای سخت صنعت ایران با هم سازگاری ندارند! کوتاه اینکه: روابط عمومی ایرانی، پس از عبور از دوره‌‌های پِت پِتِ فانوس در دهه های چهل و پنجاه خورشیدی، به چراغ قوه‌‌‌ی موبایل دردهه نود رسیده‌ایم که شعاع تابشش گویا موضعی و گزینشی است تا عمومی! و هنوز روابط عمومی ایرانی به مثابه نورافکن های استادیوم آزادی نیست و هنر-صنعتِ روابط عمومی ایرانی همچنان در کش و قوس و در بلبشوی قطع و وصل ارتباطات و اتصالات به خصوص در جامعه صنعت تأسیسات ایران است!

 

 

 

 

 

 

انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;