بحران آب برای اصلاح طلبان و اصولگرایان
به گزارش تاسیسات نیوز به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، علی ساری-نماینده اهواز و عضو فراکسیون امید در شرق نوشت؛
پس از رأی اعتماد نمایندگان ملت به کابینه و متعاقب آن رأینیاوردن حبیبالله بیطرف، وزیر پیشنهادی نیرو، موجی از انتقادات و تحلیلها در این باب منتشر شد. نگارنده پیش از این، اراده تقریر این یادداشت را داشتم اما بهتر دانستم کمی از فضای احساسی روزهای پس از رأی عدم اعتماد به ایشان عبور کنیم.
اما جدیترین استدلال منتقدان به نمایندگان فراکسیون امید مجلس که رأی عدم اعتماد دادند، اصلاحطلببودن و مدیریت پاک بیطرف در دولت اصلاحات بود. حال سؤال اساسی این است؛ همین دو معیار در زمانهای که مشکلات مردم در حوزههای مختلف زندگیشان فراتر از چالشهای سیاسی روزمره است و بحران «آب» میرود تا مناقشه منطقهای راه بیندازد، برای اعتماد به شخصی برای تصدی امورات مهم وزارت نیرو کافی خواهد بود؟
وزارتی که متولی سیاستگذاری در حوزههای آب و برق است و کیست که نداند «آب» به بزرگترین چالش سالهای آینده نهتنها ایران بلکه جهان تبدیل خواهد شد. آیا نمیدانیم مشکلات و کمآبی زایندهرود نتیجه عدم شناخت دقیق مسائل زیستمحیطی و متعاقب آن، سیاستگذاریهای غلط دهههای پیش در حوزه آب است؟
قدر مسلم با توجه به اینکه آن سیاستها به صورت موضعی اتخاذ شده است، عوارض بلندمدت و جبرانناپذیر آن در نظر گرفته نشده، بنابراین شاهد مشکلات فعلی در استانهای مختلف کشور در حوزه زیستمحیطی هستیم. فرزندان ما دهههای آینده نمیگویند چرا به بیطرف اصلاحطلب رأی دادید یا ندادید، آنها مقصر سیاستگذاریهای غلط و عوارض و بحرانهای ناشی از آن که زندگیشان را فلج خواهد كرد، نخواهند بخشید.
ما نباید با تصمیمات نادرست خود برای نسلهای آینده زندگی مخاطرهآمیزی که در تأمین حداقلی نیازهای مبرم خود مثل «آب» نیز دچار مشکل خواهند شد، ایجاد کنیم. آیا منتقدان رأی عدم اعتماد به بیطرف که صرفا با عینک سیاسی این موضوع را تحلیل میکنند، صدای مردم خسته و نالان خوزستان از مشکلات بیمثالشان از جمله نداشتن بدیهیترین شرط حیات یعنی تنفس سالم را نمیشنوند؟
آیا حساسیت بیاندازه زاگرسنشینان بر سر موضوع انتقال آب و ایجاد کمپینهای زیستمحیطی در این زمینه را نمیبینند؟ نفس را که از آنها گرفتیم، «آب» را نیز میخواهیم بگیریم؟ لازم به ذکر است متأسفانه ریزگردها نهتنها به خوزستان که به تمام استانهای غربی و البته به مرکز ایران؛ اصفهان و تهران هم رسیده و به یک معضل ملی تبدیل شده است.
از وجود رودخانههای بسیار در آن دیار اما نبود آب شرب! و رؤیای نفسکشیدن خوزستان میگذرم با این توضیح که انصاف نیاز است تا عینک سیاسی را برداشت و اندکی دوراندیشی داشت و فارغ از فضاسازیهای احساسی به فکر حل بحرانهای موجود و نه بحرانزایی دوباره باشیم. قرارگرفتن ایران در کمربند خشک و نیمهخشک جهان و تشدید گرما درست است…
همچنين خشکسالی بر اثر پدیده تغییر اقلیم باعث کاهش چشمگیر و تغییر الگوی بارش و رواناب تولیدی در بخشهای وسیعی از کشور شده اما در کنار این عوامل، مدیریت نامناسب منابع آب سطحی و زیرزمینی در گذشته و حال حاضر و همچنین بهرهوری پایین آب در بخش کشاورزی منجر به هدررفت این منابع ارزشمند و افت شدید ذخایر موجود شده است.
ما وزیری برای وزارت نیرو میخواهیم که مدیریت یکپارچه منابع آب را اعمال کند. وزیری که با سیاستگذاریهای اصولی، فرایند توسعه و مدیریت هماهنگ آب، خاک و منابع وابسته را بهمنظور حداکثرکردن رفاه اقتصادی و اجتماعی به شیوهای عادلانه، بدون لطمهدیدن پایداری اکوسیستمهای حیاتی تضمین و ترویج کند.
باید بدانیم «بحران آب» اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد، مدیریت میخواهد. بهتر است واقعبین باشیم و زنگ خطر را که سالهاست به صدا درآمده بشنویم. تمام این دغدغهها با حبیبالله بیطرف مطرح شد اما به گواه نمایندگان موافق و مخالف، او نه در فراکسیونها، نه در کمیسیون تخصصی و نه در صحن مجلس پاسخهای قانعکننده نداد و ما ناچار به دادن رأی عدم اعتماد به او بودیم.
انتهای خبر