«تختِ جمشید» کپک زد!
تاسیسات نیوز: «تخت جمشید را قارچ گرفت» این عنوان خبری بود که در چند روز اخیر نه تنها در سرتیتر برخی رسانههای داخلی قرار گرفت که توجه برخی رسانههای خارجی را هم به خود جلب کرد.
این خبر همراه با تصاویری از قارچ گرفتگی، حاکی از نگرانیهای شدید از رشد قارچ گونه موجوداتی به نام قارچ در یکی از آثار غنی باستانی کشورمان که به نگین آثار باستانی تاریخ ایران شهرت دارد، بود. همزمان کارشناسان هشدار دادند در وضعیتی که تخت جمشید گرفتار آن شده است، چنانچه اقدامات فوری و عاجل برای رفع این قارچها و کپکها؛ این موجودات ریز اندامگانی بر در و دیوار تخت جمشید، صورت نگیرد به طوری که شاهد تخریبهای جبران ناپذیر در این بنای تاریخی، این تختِ جمشید؛ این چهل منار، صد ستون، هزار ستون، پرسپولیس و صاحب نامهای اساطیری، تاریخی و باستانی دیگر خواهیم بود.
در این گزارش علاوه بر تذکر اهمیت خفط تاریخ و آثار باستانی سرزمینمان و تذکر این نکته که ایران به لحاظ دارابودن بناهای تاریخی، فرهنگی و باستانی از غنیترین کشورهای جهان است، ضرورت نگهداشت این آثار را گوشزد کرده و نیز در نگاهی دیگر، به بحث گردشگری و وجود و حضور این بناها به عنوان سرمایههای اقتصادی هم نگاهی انداختهایم.
این میراث کپک زده به کجای تاریخ ما وصل است؟
تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران در مرودشت استان فارس است که داریوش هخامنشی، پادشاه بزرگ ایرانی، آن را بنیاد نهاد. این شهر در سالیان متمادی توسط دیگر پادشاهان هخامنشی چون خشایارشا و اردشیر اول گستردهتر شد و سالهای متمادی پایتخت باشکوه امپراتوری هخامنشیان بود. باید گفت که این شهر به واسطه ستونهای سربهفلککشیده و سرستونهای تماشایی و نیز نقش و نگارهایش شهره است. اما در این شهر باستانی، کاخی به نام تخت جمشید وجود دارد که در نخستین روز سال نو میزبان مقامات امپراتوری هخامنشیان بوده و تقدیم پیشکشیهای آنان را به پادشاه نظاره میکرد.
تخت جمشید و گردشگری
صنعت گردشگری از مهمترین بخشهای اقتصادی یک کشور است. صنعتی که بسیاری از کشورهای جهان حتی کشورهای همسایه که از تاریخ و اصالتی مثل ما هم برخودرار نیستند، با سرمایهگذاری به چنان رشدی رساندهاند که به یکی از مهمترین منابع درآمد آنها بدل شده است. کشورهایی که بعضا از نعمت چاههای نفت هم همچون ما برخوردار هستند.
در حال حاضر اما به نظر میرسد و البته بنا به گفته کارشناسان، صنعت گردشگری در ایران با بحران جدی مواجه است و عمده گردشگران اگر نگوییم، مهمانان ناخوانده کشورمان به شهروندان افغانی تبار اختصاص پیدا کرده و در مواردی از کشورهای عراق و همچنین کشور دوست؛ چین.
همانطور که گفتیم گردشگری از مهمترین منابع درآمد جهانی به حساب میآید؛ چنانچه پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰ تعداد گردشگران جهان به یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر برسد و همین امر، موجب شده دولتها و دست اندرکاران امر به زیرساختها، اولویتها، استانداردها و مسائل مربوط به این حوزه توجه خاص و ویژهای داشته باشند. در مورد کشورمان اما باید گفت که ایران کشوری است که با جاذبههای طبیعی و فرهنگی بسیار زیاد که به دلیل برخورداری از جاذبههای اقلیمی، فرهنگی، تاریخی، مذهبی و همچنین با در اختیار داشتن ظرفیت بالای نیروی کار جوان پتانسیل عظیمی را در حوزه گردشگری دارد.
البته به گفته کارشناسان، تمام این ظرفیتها در کنار وجود زیرساختهای مناسب و امنیت معنا پیدا میکند. اتفاقا این موضوع از مهمترین موضوعاتی است که در حال حاضر صنعت گردشگری کشور با آن مواجه است. متخصصان صنعت گردشگری میگویند برای کشور در حال توسعهای مثل ایران که با معضلاتی از قبیل نرخ بیکاری بالا، محدودیت منابع ارزی، صادرات تکمحصولی و… دست به گریبان هستند، گردشگری میتواند بهعنوان یک صنعت اقتصادی توانمند، در درازمدت تأثیر بسزایی بر شرایط بگذارد. در حالی که با توجه به اینکه ایران با اغلب معضلات کشورهای در حال توسعه روبهروست و از سوی دیگر، پتانسیل عظیمی در حوزه گردشگری در اختیار دارد، سیاستگذاران، برنامهریزان و دستاندرکاران توسعه صنعت گردشگری در کشور تصمیم به تأسیس وزارت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در کشور گرفتند تا بهصورت جدی به این امر بپردازند. به گزارش آرمان ملی، یک بنای تاریخی به خودی خود و در نگاه اول ممکن است صاحب ارزش نباشد اما زمانی که روح گذشته یک سرزمین در آن دمیده شده، آن وقت است که قدر و ارزشی پیدا میکند که نمیتوان روی آن قیمت گذاشت برای اینکه با اصالت افراد و هویت و تاریخ آنها گره میخورد و اگر در مسئولان و مردم در نگهداری، حفظ و حراست و پاسداشت آنها کوتاهی کنند، اگر این بناهای تاریخی و باستانی چه تخت جمشید در شیراز باشد چه تکیه دولت و باروت خانه تهران، چه سالن تئاتر شیر و خورشید تبریز و چه دهها و صدها بنای تاریخی دیگر در جای جای کشور، سر به ویرانی بگذارند یعنی با دست خود هویت تاریخی خود را از بین برده این و اصالت برایمان بیمعناست. زمانی که اصالت برای ما بیمعنا شود، یعنی سطح آگاهی و سوادمان پایین آمده و ملت و مدیران ذی ربطی که آگاهی و سواد پایینی داشته باشند، به راحتی دستخوش حوادث ناگوار همان تاریخی میشوند.