مرتضی احمدی هم رفت
این پاییز عجب برگریزانی دارد … مرتضی احمدی – هنرمند پیشکسوت سینما، تئاتر، تلویزیون و رادیو – از دنیا رفت.
ناشر آلبومهای مرتضی احمدی با تأیید این خبر گفت: این هنرمند پیشکسوت یکشنبه – 30 آذر ماه – به دلیل مشکل ریوی در منزلش درگذشت.
زندهیاد احمدی در ۱۳۰۳ در جنوب تهران به دنیا آمد. برای تحصیل ابتدا به مکتب و سپس به دبستان منوچهری در میدان گمرک رفت و بعد از آن به دبیرستان شرف و دبیرستان روشن رفت.
در شانزده سالگی ورزش باستانی و فوتبال را شروع کرد و به همراه تیم فوتبال دبیرستانش در مسابقات آموزشگاههای تهران رتبههایی به دست آورد. بعدها در تیم فوتبال راهآهن تهران و پس از آن در باشگاه راهآهن بازیکن و مربی (تا سال ۱۳۲۵) شد.
پس از چند تلاش آماتوری در تئاتر در ۱۳۲۱ با کمک عدهای از دوستانش «تماشاخانه ماه» را روبهروی باغ فردوس دایر کرد اما پس از چند هفته مجبور به ترک آنجا شد. در اوایل پاییز ۱۳۲۲ در تئاتر فرهنگ برای اولین بار پیش پردهخوانی کرد و در نتیجه آن بازیگر تئاتر هم شد. مدتی بعد پدرش از فعالیت او در تئاتر مطلع شد و او را از خانه بیرون کرد. مرتضی احمدی پس از مدتی همزمان با هنرپیشگی در راهآهن تهران بهعنوان تعمیرکار استخدام شد.
مرتضی احمدی برای اولین بار به سبک بیات تهران در پیش پردهها آواز خواند. احمدی در سال ۱۳۲۳ به رادیو تهران (چندی بعد در رادیو ایران و بعد از آن در رادیو و تلویزیون ایران) به کار کردن پرداخت تا برنامههای کمدی اجرا کند. در دورههای مختلفی در رادیو کار کرد و از جمله تیپی به نام «بابا جاهل گریان» اجرا کرد و به سبکهای مختلف ترانه و آواز خواند. در فروردین ۱۳۵۳ نقش اول سریال پربیننده «هردمبیل»، نوشته پرویز خطیبی را بازی کرد. در نظرخواهی از مردم در سال ۱۳۵۶ بهعنوان محبوبترین هنرپیشه رادیو انتخاب شد.
وی در ۱۳۲۶ گوینده فیلمهای خارجی شد و از اعضای اولیه انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم (تأسیس در ۱۳۴۲) بود.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ احمدی بازیگری را کنار گذاشت و به مدت هفت سال به اهواز رفت اما پس از بازگشت به تهران از نو کار بازیگری را در سریالی تلویزیونی به نام «تکمضراب» از سر گرفت. از سریالهای تلویزیونی دیگری که بازی کرده است میتوان از «سلطان صاحبقران»، «هفت شهر عشق» (۱۳۵۶)، «آئینه و زیر بازارچه (۱۳۷۷، رضا ژیان)» نام برد.
در فروردین ۱۳۴۹ نیز احمدی به دعوت علی حاتمی ترانه عنوانبندی فیلم «حسن کچل» را، ضربیخوانی کرد (که به نام روحوضی نیز شناخته میشود). در همین سبک در ۱۳۲۸ پنج صفحه موسیقی برای یک شرکت انگلیسی ضبط کرد. مرتضی احمدی بیش از چهارصد ترانه ضربی و صد و پنجاه ترانه فکاهی خوانده است، این ترانه هااز نوشتههای نصیریفر، نویسنده کتابی است به نام مردان موسیقی سنتی و نوین ایرانکه بیشتر کارهای موزیکال مرتضی احمدی از آن کتاب گرفته شده است.
از ماندگارترین آثار احمدی میتوان به کار صدایی (نوعی دوبله) وی در مجموعه «پینوکیو» اشاره کرد که در آن در نقش «روباه مکار» صداپیشگی کرده است.
«آرایشگاه زیبا»، «کتوشلوار خواستگاری»، «دانیومن» و… از کارهای تلویزیونی مرتضی احمدی است. وی در انیمیشن «شکرستان» هم صداپیشگی کرده است.
عزتالله انتظامی: جای خالی مرتضی احمدی دیگر پر نمیشود
خبرآنلاین: عزتالله انتظامی، بازیگر با شنیدن خبر درگذشت مرتضی احمدی، یاد روزهایی میافتد که همراه با او در تئاتر پارس و تماشاخانه فرهنگ پیش پردهخوانی میکردند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، انتظامی که از شنیدن خبر فوت احمدی بسیار متاثر شده درباره او میگوید: « مرتضی احمدی کسی بود که تمام نکات ارزشمند قدیمی را در کتابها و آثارش جمع میکرد و بعد هم به چاپ میسپرد. ما روی صحنه با هم خاطرات خیلی زیادی داشتیم و او سابقه بسیار درخشانی در تئاتر و سینما دارد.»
انتظامی درباره نحوه آشناییاش با زندهیاد مرتضی احمدی میگوید: «من در تئاتر پارس بازی میکردم که مرتضی برای خواندن به آنجا آمد. او سبک خودش را در پیشپردهخوانی داشت که مردم هم آن را خیلی دوست داشتند و در این کار واقعا موفق بود. من هم پیشپرده میخواندم و با هم دوست بودیم و بارها با هم روی صحنه رفتیم. تا این که من به آلمان رفتم و رابطه ما قطع شد.»
آقای بازیگر میافزاید: «اما بعد از بازگشتم، دوباره با هم ارتباط گرفتیم. همیشه هر وقت میدیدمش به او عرض ارادت میکردم و خیلی دوستش داشتم. هر وقت هم از او خواهش میکردم که سر فیلمی حاضر شود، با روی باز میپذیرفت و مرا شرمنده خود میکرد.»
انتظامی که این روزها خود به دلیل بیماری در خانه بستری است با اظهار تاسف میگوید: «متاسفانه در شرایطی هستم که در این هوا دکتر اجازه خروج از منزل به من نمیدهد وگرنه الان وظیفهام بود که به خانهاش بروم و به خانوادهاش تسلیت بگویم. متاسفم که مرتضی را از دست دادیم. جای او دیگر به راحتی پر نخواهد شد.»
عادل فردوسیپور از مرتضی احمدی گفت/ هنرمندی محبوب برای قرمز و آبیها
خبرگزاری مهر: تهیهکننده و مجری برنامه تلویزیونی 90 که پیش از این در یکی از برنامهها خود میزبان زندهیاد مرتضی احمدی بود، از احمدی به عنوان هنرمندی دوستداشتنی یاد کرد که جامعه هنری قدر او را ندانست.
عادل فردوسیپور که از شنیدن خبر درگذشت زندهیاد مرتضی احمدی بسیار متأثر شده بود، درباره این بازیگر شناخته شده سینما، تئاتر، تلویزیون و رادیو که علاقه زیادی به ورزش فوتبال نیز داشت گفت: آقای مرتضی احمدی خیلی دوستداشتنی بود و آدم را یاد تهران قدیم، یاد مادربزرگ و پدربزرگ، یاد پرسپولیس و طرفداران این تیم فوتبالی میانداخت و حضورش خیلی تأثیرگذار بود.
تهیهکننده و مجری برنامه تلویزیونی «90» درباره برنامهای که مهمان آن زندهیاد احمدی بود، یادآور شد: آن برنامه خیلی دوستداشتنی و گرم بود. مخاطبان نیز استقبال خیلی خوبی از آن برنامه داشتند که آن استقبال و دوستداشتنی شدن برنامه به خاطر حضور آقای مرتضی احمدی بود.
این چهره شناخته شده عرصه کارشناسی فوتبال ایران که به عنوان مخاطب عرصههای مختلف هنری از جمله سینما و تئاتر نیز حضوری مستمر دارد با اشاره به ارتباط مداوم خود با زندهیاد مرتضی احمدی، افزود: مدام با آقای مرتضی احمدی در تماس بودم و وقتی پرسپولیس میبرد یا میباخت با هم درباره بازیها صحبت میکردیم. آخرین بار که برای صحبت با ایشان تماسی تلفنی گرفتم، متوجه شدم که حالشان خوب نیست و خیلی متأثر شدم. حتی قصد داشتم که گزارشی از این وضعیت تهیه و در برنامه پخش کنم که دخترشان صلاح ندانست.
فردوسیپور با بیان اینکه ما هنرمندان علاقهمند به فوتبال زیادی داریم، تأکید کرد: اما آقای مرتضی احمدی با بقیه فرق داشتند. ایشان از طرفداران پر و پا قرص تیم پرسپولیس بود که استقلالیها هم خیلی دوستاش داشتند.
مجری برنامه تلویزیونی 90 که در نمایش «فنز» به کارگردانی محمد رحمانیان هم به عنوان گزارشگر فوتبال حضور داشت، از زندهیاد مرتضی احمدی به عنوان هنرمندی یاد کرد که زندگی با عزتی داشت و خاطرش از یادها نخواهد رفت.
وی تصریح کرد: آقای مرتضی احمدی یک تهرانی قدیمی بود و درگذشتاش همزمان با شب یلدا نیز کنایهای به ماست. متأسفانه جامعه و جامعه هنری قدر زندهیاد مرتضی احمدی را ندانست.
اعلام زمان تشییع پیکر «مرتضی احمدی»
خبرگزاری ایسنا: پیکر زندهیاد مرتضی احمدی روز چهارشنبه (3 دی ماه) تشییع خواهد شد.
آیین تشییع پیکر هنرمند پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون روز چهارشنبه از مقابل تالار وحدت با حضور هنرمندان و دوستداران مرتضی احمدی انجام خواهد شد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) آرام خواهد گرفت.
مرتضی احمدی صبح امروز (30 آذرماه) به دلیل مشکل ریوی و کهولت سن در منزلش درگذشت.
از ماندگارترین آثار احمدی میتوان به کار صدایی (نوعی دوبله) وی در مجموعه «پینوکیو» اشاره کرد که در آن در نقش «روباه مکار» صداپیشگی کرده است.
«آرایشگاه زیبا»، «کتوشلوار خواستگاری»، «دانیومن» و… از کارهای تلویزیونی مرتضی احمدی است. وی در انیمیشن «شکرستان» هم صداپیشگی کرده است.
پرویز پرستویی از همکاریاش با مرتضی احمدی گفت
خبرگزاری ایسنا: پرویز پرستویی که در پیش از انقلاب با زندهیاد مرتضی احمدی در ضبط کاستهایی مخصوص رانندگان همکاری داشته است، درگذشت این بازیگر توانای سینما، تئاتر، تلویزیون و رادیو را تسلیت گرفت.
پرستویی با ابراز تأسف از درگذشت مرتضی احمدی گفت: یک ساعت پیش از طریق ایسنا، متوجه این خبر شدم. بابت مرتضی احمدی باید به خیلیها تسلیت گفت. به جامعه سینما، تلویزیون، رادیو، تئاتر و دوبلاژ و همچنین کلیه هنرمندان کشور.
وی افزود: مردم به خاطر افتادگی و خاکی بودن مرتضی احمدی ایشان را خیلی دوست داشتند. من از قبل از انقلاب او را میشناختم. زمانی که کاستهایی را به کارگردانی ایشان در جهت فرهنگ شنیداری برای رانندگان بهویژه رانندگان کامیون پر میکردیم، با هدف حمایت از این قشر که کمتر میتوانستند تلویزیون ببینند و بسیار هم مورد توجه قرار گرفته بود.
پرستویی گفت: تمام جامعه ورزش ایشان را میشناختند و به لحاظ علاقهای که به ورزش و تیم پرسپولیس داشت، در تمام قراردادهایش قید میکرد در روزهایی که تیم محبوبش بازی دارد مقابل دوربین نرود.
این بازیگر با بیان اینکه از قدیم در منزل مرتضی احمدی رفتوآمد داشته است، خاطرنشان کرد: این اواخر صدمه زیادی دیده بود و قد رشیدش خمیده شده بود.
پرستویی ادامه داد: این ضایعه را به تنها فرزند مرتضی احمدی آزیتا و نوهاش بهرنگ بقایی و همچنین همه هنرمندان کشور به ویژه پیشکسوتان تسلیت میگویم. متأسفانه ماه آذر بدی داشتیم و هنرمندان زیادی را از دست دادیم و افرادی هم به بیمارستان رفتند که برایشان آرزوی سلامتی دارم.
به گزارش ایسنا، مرتضی احمدی صبح امروز (30 آذرماه) به دلیل مشکل ریوی و کهولت سن در منزلش درگذشت.
از ماندگارترین آثار احمدی میتوان به کار صدایی (نوعی دوبله) وی در مجموعه «پینوکیو» اشاره کرد که در آن در نقش «روباه مکار» صداپیشگی کرده است.
«آرایشگاه زیبا»، «کتوشلوار خواستگاری»، «دانیومن» و… از کارهای تلویزیونی مرتضی احمدی است. وی در انیمیشن «شکرستان» هم صداپیشگی کرده است.
چند خطی برای پدربزرگ طهرون
خبرگزاری ایسنا: آنهایی که از مرتضی احمدی به عنوان بازیگر سینما، تلویزیون و گوینده یاد میکنند، شاید ندانند که او در زمینهی خوانندگی و ضربیخوانی هم توانایی زیادی داشت.
مرتضی احمدی خدمت مهمی به موسیقی ایران کرده است. او تلاش زیادی برای حفظ قطعات موسیقی تهرانی که در حال فراموشی بودند، انجام داد و انتشار دو آلبوم «صدای طهرون» با صدای این هنرمند پیشکسوت، سندی بر این ادعا است.
مرتضی احمدی کسی بود که برای اولینبار به سبک «بیات تهران» در پیش پردهها آواز خواند. او در سال 1349 نیز به دعوت مرحوم علی حاتمی ترانه عنوانبندی فیلم «حسنکچل» را ضربیخوانی کرد که به نام «روحوضی» نیز شناخته میشود.
در همین سبک در سال ۱۳۲۸ پنج صفحه موسیقی برای یک شرکت انگلیسی ضبط کرد. مرتضی احمدی بیش از چهارصد ترانه ضربی و 150 ترانه فکاهی خوانده است.
اولین مجموعه ضربیخوانیهای زندهیاد احمدی سال 91 با عنوان «صدای طهرون (توپخونه)» شامل قطعات موسیقی رو به فراموشی تهران و سال 92 با عنوان «صدای طهرون (شمسالعماره)» به همت مرکز موسیقی «بتهوون» ضبط و منتشر شد.
قرار بود امسال اوایل زمستان، مجموعه سوم این ضربیخوانیها با 13 قطعه منتشر شود، اما از آنجا که مرتضی احمدی با پاییز همسفر شد، باید دید ناشر اثر چه تصمیمی برای آن خواهد گرفت.
بابک چمنآرا (مدیر مرکز موسیقی بتهوون) گفت: از او دیگر به عنوان «صدای طهرون» یاد نکنیم و به او «پدربزرگ طهرون» بگوییم.
خداحافظ! پرسپولیسی ترین مرد جهان
خبرآنلاین: مرتضی احمدی مرد دوست داشتنی رادیو و تلویزیون ایران دارفانی را وداع گفت. او بعد از 9 دهه زندگی و به جای گذاشتن اقار هنری بسیار در تاریخ هنر ایران چشم از جهان فرو بست . این مرد دوست داشتنی اما نه فقط در عالم هنر که در ورزش هم نامی ماندگار است.
مردی که 70 سال پیش و به عنوان کارمند راه آهن سنگ بنای تشکیل یکی از ریشه دارترین تیم های فوتبال ایران را گذاشت. مردی که یک عمر شاهینی بود و پرسپولیسی.
او خود را همیشه اینگونه معرفی می کرد:«پرسپولیسی ترین مرد روی زمین.» مردی که سال های سال در کنار پرسپولیس بود و برایش حتی از درآمدهای شخصی هزینه می کرد.
کری می خواند ، تلاش می کرد تا این تیم سرپا باشد و در نزدیک به 90 سالگی هنوز شال قرمز روی دوش می انداخت و به ورزشگاه آزادی می رفت تا تیم مورد علاقه اش را تشویق کند.
او البته حالا دیگر نیست و مثل این چند سال گذشته برای دیدن پرسپولیس جرص نمی خورد. روحش شاد و یادش گرامی .
مرتضی احمدی با آروزهایش رفت / داستان مردی که صدای تهران بود
الهه خسروی یگانه در خبرآنلاین نوشت: مرتضی احمدی با آرزوهایش چشم از جهان فرو بست. آرزوی تمام شدن «چای تلخ» آخرین ساخته ناصر تقوایی و آرزوی انتقال همه دانستهها و هنرش به نسلهای بعدی که در راهند.
الهه خسروییگانه: روزهای آخر اسفند، وقتی که دیگر نفس تهران از آلودگی گرفته و مهی شیری رنگ همه جار را پوشانده بود، پیرمرد دوباره به عشق تهران، آمده بود تا درباره نوروز با او حرف بزنیم. «من که از پله نمیتونم بالا برم». نفسش همین جوری هم گرفته بود. روی صندلی که نشست، جرعهای چای خورد و گفت: «میخواین درباره نوروز تهرون حرف بزنیم؟» تنها اشاره سر کافی بود تا مرتضی احمدی شروع کند.
وقت حرف زدن از تهران، چشمهایش میدرخشید. انگار به کل تهران حالا را از یاد میبرد و باز برمیگشت به همان کوچه پسکوچههای قدیمی. تصویری که از تهران و مردمانش ارائه میداد آن قدر نوستالژیک و البته آرمانی بود که قند توی دل آدم آب میکرد.
با این همه دلش خون بود. از همه چیز. از ساختمانهایی که بیوقفه قد میکشند و مردمی که دیگر همدیگر را دوست ندارند. مرتضی احمدی صدای فراموش شده مردمی بود که دیگر صدای قلبشان را نمیشنوند. صدای مردی که خاطره شد و جاودانه. مدام نگران هنری بود که میگفت اگر بمیرد با او به زیر خاک خواهد رفت: «من بارها به شهرداری گفتم آقا جان منو بخواین شما، آنچه را که در تهران هست من میریزم وسط. من بمیرم اینها از بین میره ».
گرچه اصل و نصبش به تفرش میرسید اما زاده تهران بود. اول قرار بود ورزشکار شود اما وسوسه تئاتر پایش را به روی صحنه باز کرد. تماشاخانه ماه را روبروی باغ فردوس باز کرد و بعدها پیشپردهخوان شد. درست زمانی که پدرش به خاطر بازیگری او را از خانه بیرون کرده بود.
فعالیت در رادیو و بعد تلویزیون در دهه بیست به لیست فعالیتهایش اضافه شد.بعد نوبت دوبله بود و هنرنماییهایش در صنعت دوبله که آن روزها در اوج بود.
خودش میگفت بارها برای تهران گریه کرده است. حالا دلش از همه چیز تهران میگرفت. از آفتابش: «تهرون دیگه درست نمیشه. اصن چه جوری میشه این شهر رو دوباره درست کرد؟ هیچی به هیچی. تا چشم کار میکنه ساختمون پشت ساختمون. دیگه نه میشه آسمون رو دید و نه کوه رو. این رنگ آفتاب تهرون بود؟ آفتاب تهرون مگه این رنگی بود؟ » و از کوههایش که پشت آلودگی پنهان شدند: «این کوههای شمرون رو ما نیگا میکردیم، باهاشون حرف میزدیم. درددل میکردیم. حالا اصن نمیشه کوههای شمرون رو دید. این کوهها غرور ما بود. هویت ما بود. چی شدن آخه؟»
پیرمرد اما خسته نمیشد. مینوشت و حرف میزد و میگفت به امید این که شاید صدایش به جایی برسد. شاید یک نفر گوش کند و به فکر بیفتد. تا واپسین ماهها کار کرد. منتظر چاپ اولین رمانش بود و برای کتابهایی که در دولت احمدینژاد توقیف شده بود و حالا داشت منتشر میشد ذوق میکرد: «درست است که وضع جسمی من دیگر اجازه نمیدهد خیلی خارج از خانه فعالیت داشته باشم، ولی با این حال مشغول نوشتنم و از منتشر شدن کتابهایم خوشحال میشوم. کتابهایی که برای نوشته شدن هر کدامشان زحمت زیادی کشیدهام و سعی کردم آن گنجینهای را که در سینه دارم به نسلهای بعد از خودم منتقل کنم.»
آخرین حضور جدیاش در سینما بازی در فیلم «چای تلخ» ناصر تقوایی بود. فیلمی ناتمام که حسرتش نه تنها بر دل او که بر دل همه دوستداران سینما مانده است. گفته بود آخرین آرزویم این است که ناصر تقوایی این فیلم را تمام کند: «این مهمترین و شاید هم آخرین آرزوی من است؛ دیدن فیلم «چای تلخ» به عنوان آخرین کار حرفهایام روی پرده سینما.»
او گفته بود: «من شهادت میدهم که با آن همه تجربهای که در سرصحنه فیلمهای مختلف در سینما داشتهام، حضور در سر صحنه «چای تلخ» مثل یک کلاس درس بود. من لحظه به لحظه حضورم در «چای تلخ» را مثل حضور در یک کلاس درس میدانستم و به همینخاطر سعی میکردم از «استاد تقوایی» بیاموزم و البته سالهاست افسوس میخورم که چرا این فیلم به اتمام نرسید تا آن را به همراه مردم علاقهمند به آثار مهم سینمایی روی پرده ببینم. آیا این آه و افسوس برای من خواهد ماند؟ امیدوارم که چنین نباشد.»
آخرین کتابش «پیشپرده و پیشپرده خوانی» آبان سال ۹۳ توسط نشر ققنوس منتشر شد تا پیرمرد لااقل خیالش از این گنجینه که در سینه داشت راحت شود. کتابی که وزارت ارشاد دولت دهم سالها از دادن مجوز به آن ممانعت کرد. در مقدمه این کتاب از خاطراتش نوشت. از «میس کوک» زن پا به سن گذاشته آمریکایی که اشعار پیشپردهها باید به تایید او میرسید و این خلق آقای هنرمند را حسابی تنگ کرده بود: «معلوم نشد این بانوی تنومند عبوس بیگانه و تو آب نمک خاوابانده دستهای پنها و مرموز ناشناخته به چه مناسبت از ینگه دنیا با عنوان سانسورچی مطبوعات و ادبیات ملی ما به استخدام دولت ایران درآمده بود. لازم به یادآوری است که قبل از ورود این تحفه تو آب نمک خوابانده آمریکایی هر گونه اجرای صحنهای برابر روش سالها برای تصویب نهایی به اداره کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر فرستاده و تصویب میشد.»
او در این کتاب از خاطره زندانی شدنش هم نوشت: «زمانی که اشرف پهلوی، دردانه دربار شاهنشانی، از سفر امریکا به ایران بازگشت در فرودگاه مهرآباد در حالی که پالتو پوست گرانقیمتی به تن داشت و یک سگ را در آغوش گرفته بود پیاده شد و خبرنگاران عکاس «تمثال بیمثالش» را با همان شکل و قیافه زینتبخش روزنامهها کردند، به خصوص روزنامه «مرد امروز» که آن را با نیش قلم و با عنوان «ملکه عصمت و طهارت وارد شد» منتشر کرد و خشم ملت را در باره این زن دار و دستهچی برانگیخت. پرویز خطیبی که از مخالفان شدید دربار و حاکمیت وقت بود در همین زمینه با استفاده از ملودی ترانه «دست ننم درد نکنه با این عروس آوردنش» (استاد جواد بدیع زاده) ترانه «آی خانوم» را در لفافه سرود و من آن را خواندم که همان شب توقیف شد، من و پرویز دستگیر و به شهربانی کل کشور اعزام شدیم، پس از ضرب و شتم و نثار کلماتی توهینآمیز و یک شب بیخوابی و دریافت تعهد از ما دو نفر ساعت ده صبح روز بعد آزاد شدیم که متاسفانه اصل ترانه مورد بحث به دست نیامد و در آثار ترانهسرا هم مشاهده نشد. فقط پایان هر بند در خاطرم به جا مانده: چادرتو بنداز رو سرت/ آهای خانوم خاک تو سرت»
اما تمام شد. امروز ۳۰ آذر درست شب یلدا، پیرمرد از نفس کشیدن در هوای آلوده تهران حوصلهاش سر رفت. نماند که بپرسیم قدیمها مردم برای شب یلدا چه میکردند؟ تا آخرین روزها مسئولیت انتقال تجربهها، دانستهها و هنرش را به نسلهای بعدی بر روی دوشش احساس کرد و لحظهای از تلاش دست نکشید. واقعا تمام شد؟ راوی شیرین «حسن کچل» حاتمی که میخواند: «شهر شهر فرنگه، خوب تماشا کن سیاحت داره از همه رنگه…»
چه کسی با قاطعیت میتواند از تمام شدن حرف بزند آن هم وقتی که پای مرتضی احمدی در میان است. مردی که ذره ذره وجودش مظهر جاودانگی بود؟ چه کسی میتواند بگوید تمام شد و دروغ نگفته باشد؟