بیچاره دانشجو!

روح اله واصف/ سردبیر و مدیر مسئول پایگاه خبری تاسیسات نیوز: به نام خدا، همکاران گرامی سلام و خدا قوت؛ روز دانشجو که به یاد سه شهید عرصه دانشجویی در کوران استبداد، نامگذاری شد؛ یادآور روزی است که اسلحه وارد دانشگاه شد و خشونت در عریان‌ترین شکل خود به مبارزه با اندیشه آمد و اندیشه را به مسلخ برد.
اندیشه دانشجویی که همیشه آرمان‌گرایانه و در افق‌های بسیار دور از جهان روزمره ما است؛ چنان روشن، ساده و بی‌توجه به تمام مصلحت‌های ساخته شده در جهان واقعی است که گاهی شنیدن آن برای همه ما خنده‌دار می‌نماید. می‌شود که ناگهان به سفارت کشوری حمله کنیم و دیپلمات‌ها را دستگیر کنیم؟ می‌شود که در مقابل عالی رتبه‌ترین مقام اجرایی کشور بدون ترس و لکنت برخیزیم و بی‌رحمانه‌ترین انتقادها را به جدی‌ترین شکل ممکن مطرح کنیم؟ می‌شود آخر هفته که باید به استراحت برویم و خوش بگذرانیم را به بنایی در روستاهای دورافتاده بپردازیم تا باری از دوش یک روستایی فقیر برداریم؟ در دنیای ما که سالهاست از دانشجو بودن فاصله گرفته‌ایم نمی‌شود ولی در دنیای دانشجویی می‌شود!
دوران دانشجویی یادآور روزهای سخت درس خواندن، پاس کردن، تکلیف، دوری از خانواده و… است؛ ولی برای شادی‌های بی‌پروای زمان دانشجویی، برای شیطنت‌ها، برای آزادی های خاص آن سن و آن روزگار دلتنگیم ولی یادآوری آن روزها تلخی مضاعفی برای ما دارد. روزگاری در سن دانشجویی و در اندیشه‌های پاک دانشجویی همه نگرانی ما از کار و جامعه بی‌رحم اشتغال بود. از آن نگرانی ما سال‌ها گذشته است و هیچ کس از بیکاری نمرده است اما در نگاهی به گذشته فکر همه ما این است که به کجا رسیده‌ایم؟ آیا این همه آرزوهای ما بوده است؟
زمان دانشجویی ما، مهندسان مهم و تأثیرگذار بودند. آنها را افراد فرهیخته جامعه می‌دانستیم و تمام تلاش ما برای رسیدن به این جایگاه بود. ولی امروزه نه چنین هستیم و نه جامعه ما را چنین می‌بیند. غم نان، غم کار بی‌دغدغه، تردید بین ماندن و رفتن جامعه مهندسی را به سمت گسست برده است. زمانی مهندس عضو سازمان نظام‌مهندسی را شخص مهمی می‌دانستیم ولی امروزه خودمان را شخص مهمی می‌دانیم؟ عضویت در سازمان را مهم می‌دانیم؟ عضو باشیم که چه بشود؟ بازرسی گاز کنیم؟ نظارت بر تاسیسات؟ به چه بهایی؟ چه نتیجه‌ای؟ کجاییم؟ کجا می‌رویم؟ قرار ما بر قله کوه‌ها بود و بر فراز ابرها. اکنون بر کدام گسل ایستاده‌ایم؟
بیشتر بخوانید
آینده اما هنوز در برابر ماست. از همه آن شور جوانی و دانشجویی میل به صعود و برتری جستن در ما زنده است. می‌توانیم اگر بخواهیم. تغییر را از خود شروع کنیم ولی بر خود نمانیم. قدم بعد، تغییر در صنف ماست. نظام‌مهندسی ما نیاز به تغییر دارد. این را فریاد می‌زند و ما آنیم که باید به این فریاد پاسخ بدهیم. قدم‌ها را شمرده برداریم ولی فکر شده و محکم. انتخابات نزدیک است و تغییر و تحول الزامی.
تا بعد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;