ناکارآمدی حکمرانی آب
تاسیسات نیوز: سجاد فتاحی – پژوهشگر سیستمهای حکمرانی: نظامهای حکمرانی برای آنکه بتوانند ثبات و پایداری خود را در قلمروهای تحتمدیریتشان حفظ کنند، معماری و طراحیشان باید با ویژگیهای تاریخی و جغرافیایی سرزمینی که در آن استقرار یافتهاند، متناسب باشد. بیتوجهی به این موضوع، سیستمهای حکمرانی ناکارآمدی پدید خواهد آورد که در حفظ پایداری زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی سرزمینهای تحتمدیریت خود ناموفقند.
نگاهی هرچند گذرا به منابع مرتبط با تاریخ و جغرافیای ایران بیانگر آن است که این سرزمین در طول تاریخ خود در زمینه منابع آب دارای دو ویژگی برجسته بوده است: نخست آنکه میزان بارشها در بخش قابلتوجهی از این سرزمین در مقایسه با نقاط پربارش جهان بسیار کمتر است؛ دوم اینکه بهصورت دورهای دچار خشکسالیهایی میشود که میزان بارشها را از آنچه بهطور متوسط هست، کمتر کرده و ساکنان این سرزمین را با سختیهایی مواجه میکند. بروز خشکسالیهای دورهای در تاریخ ایران چنان برجسته و اثرگذار بوده است که داریوش هخامنشی در نیایش خود به درگاه اهورامزدا تقاضا میکند ایران را در کنار دشمن و دروغ، از خشکسالی نیز در امان بدارد.
شکاف مصارف و منابع آب
در دهههای گذشته با وجود برجسته بودن دو ویژگی کمی بارش و خشکسالیهای دورهای در تاریخ و جغرافیای ایران، نظام سیاستگذاری به گونهای بوده است که گویی در سرزمینی پربارش حکم میراند و در آن از خشکسالیهای دورهای خبری نیست. نتیجه این امر، آن شده است که رابطه بین مصارف و منابع آب در ایران بهشدت بر هم خورده و با اندکی کاهش در میزان بارندگیها که در نقاط مختلف کشور متفاوت است، کاهش بارندگی تبدیل به تنش آبی میشود. بهعنوان مثال در حوضه آبریز زایندهرود با کاهش ۱۰درصدی بارشهای سالانه، این حوضه در شرایط تنش آبی شدید قرار میگیرد.
در چنین شرایطی اگر خشکسالیهای شناختهشده دورهای تاریخ ایران که حتی موجب کاهش بیش از ۵۰درصدی میزان بارشهای سالانه میشود، بروز و ظهور کند، بحران منابع آب عمیقتر شده و به بحرانی اجتماعی-سیاسی تبدیل میشود که نمود آن را در اصفهان، کرمان و یزد دیدهایم و امروز در خوزستان دوستداشتنی ایران میبینیم. اگر نظام حکمرانی آب در ایران متناسب با ویژگیهای تاریخی و جغرافیایی این سرزمین طراحی شده بود و به عنوان مثال میزان مصارف آب در کشور را با کنترل متغیرهای مختلف جمعیتی، اقتصادی و سیاسی در سطح ۴۰درصد منابع آب تجدیدپذیر تنظیم میکرد، کاهش حتی ۵۰درصدی میزان بارش در کشور با وجود مصائب و مشکلاتی که ایجاد میکرد، به بحران خشکسالی تبدیل نمیشد.
اصولا بحران خشکسالی مفهومی است که تنها به کار حکمرانی ناکارآمد و سیاستمدارانی میآید که درصدد توجیه اشتباهات خود در عرصه سیاستگذاری و اجرا هستند. آنچه امروز شاهد آن هستیم، بحرانی است که کاهش میزان بارندگی و خشکسالیهای دورهای تاریخ ایران را که ویژگی اقلیمی این سرزمین است، به بحران آب و خشکسالی تبدیل کرده است. نگارنده به صورت مبسوط به موضوع نواقص نظام حکمرانی آب در ایران که سبب پیدایش بحران آب و رسیدن ایران به مرحله ورشکستگی منابع آبی شده، در کتاب «ایران و مساله پایداری» پرداخته و خواننده علاقهمند به موضوع را برای آشنایی بیشتر به آن اثر ارجاع داده است. بنابراین در این نوشتار تنها به ذکر اصلیترین ایرادهای وارد بر نظام حکمرانی آب که کمی بارش و خشکسالی را به بحران آب و بحران خشکسالی تبدیل کرده است، اکتفا میشود.