درس‌هایی از کنفرانس نفت 2017

 

سپيدار كريمي

 

كارشناس حقوق نفت و گاز


 

به گزارش تاسیسات نیوز، «کنفرانس نفت ۲۰۱۷» ايران به ميزبانی تشکل‌های خصوصی و پادرميانی دولت، در ميان حواشي داخلی و بين‌المللی از ۱۱ تا ۱۳ بهمن 1395 در مرکز همايش‌های بين‌المللی سازمان صدا و سيما در تهران براي شركت‌كنندگان ايراني و خارجي برگزار شد.





نحوه برگزاري كنفرانس اما گواهي بود بر عدم آمادگي در برگزاری چنین همایش‌هایی در سطح بین‌المللی و نمونه اي بود، هرچند كوچك، از سوء مديريت و عدم تدبير. به رغم تمام تمهيدات و حمايت‌های چند جانبه، از ساعات آغازين روز، آنچه ميان شرکت‌کنندگان خارجی و همتايان ايرانی شان تبادل شد تنها نگاه‌هايي سردرگم بود و كلافگي از تاخيري كه به دليل گم شدن كارت شركت‌كنندگان، برنامه زماني تمام روز آنها را به هم ريخت. تقصير اين نابسامانی هم به گردن پيمانکار بدعهد افتاد که به گفته مسوولان تنها دو روز پيش از برگزاری کنفرانس از انجام وظايف خود سر باز زده بود.





برای من که چندي پيش با اشتياق و دغدغه مشابهی در مراسم رو نمايی از قراردادهای نفتی موسوم به «کنفرانس تهران» شرکت کرده بودم، بي‌نظمي و آشفتگي اوضاع اين بار چندان غيرمنتظره نبود. با اين حال حتی من هم انتظار نداشتم سخنراني آقايان علی لاريجانی رئيس مجلس شورای اسلامی، بيژن زنگنه وزير نفت و محمدباقر نوبخت، معاون رئيس‌جمهوری كه حضور آنان به‌عنوان سخنرانان کليدی کنفرانس وعده داده شده بود، لغو شود و افرادي ديگر جايگزين آنان گردند. «کنفرانس تهران» هر چند بيش از يک سال و برای سه بار به تاخير افتاده بود، دست آخر با حضور مقامات موعود برگزار شده بود.





در نهايت پس از دو ساعت ايستادن در سرما انتظار به سر رسيد، تشريفات لازم انجام شد و به جايگاه وارد شديم. روي بعضي ميزها، برای برخی خواص فارسی زبان، کاغذی فراهم شده بود كه در آن اسامی برخی سخنرانان و برخی آخرين تغييرات برنامه شرح داده شده بود.





خيلی زود بر ما فارسي زبانان معلوم شد که ديدار با مقامات حکومتی به کنفرانس ديگری موکول خواهد شد. اما ذكاوت برگزاركنندگان در اين بود كه از توزيع اين كاغذها به زبان انگليسي خودداري کردند تا از همان ابتداي امر فرهنگ انتظار ميان شركت‌كنندگان خارجي ترويج داده شود و اطمينان حاصل شود كه وقت‌شناسي و ايفاي عهد باید متناسب با امکانات و به‌صورت موردي بررسي و بعضا تحقق يابد.





تحت‌تاثير اين فضا و به اشتراك نگذاشتن اطلاعات با شركت‌كنندگان خارجي بود که بنده فارسی زبان، دستگاه ترجمه همزمان را روشن كردم تا شايد دنبال كردن باقي مطالب به زبانی ديگر هم موجب انبساط خاطر و هم ابراز همدردي با غير ايرانيان شود. همين طور هم شد.





مترجم ابتداي هر جمله را به زبانی شيرين، پرشور و كودكانه به حضار محترم انتقال می‌داد و در اقدامی پويا، اتمام جمله و جمع بندي مطالب را رها كرده و گويي مابقي بحث را به عهده قوه تخيل خود شركت كننده می‌گذاشت.





بعضي از برگزارکنندگان ايراني هم به منظور افزايش اثربخشی رويداد، از خود بداهه و ابتکار عمل نشان می‌دادند و زبان ارائه مطالب را در لحظه به شور مي‌گذاشتند؛ در نتيجه پاره‌اي از مطالب طبق برنامه به زبان فارسي و برخي نيز به‌رغم عدم تسلط سخنرانان، ناغافل، به زبان انگليسي ارائه مي شدند، كه اين بخش به علت پيچيدگي امر هرگز براي شنوندگان فارسي زبان ترجمه نشد.





من هم چشم در چشم سخنران‌ها دوخته بودم به اين اميد كه شايد مطالب در نگاهشان منعكس شده باشد. اما افسوس كه آنان سر تا ته مطالب دانش بنيان خود را از روي كاغذ قرائت مي‌كردند و با تعهدی بی‌بديل لحظه‌ای چشم از متن خود بر نمی‌داشتند. از ديگر ابتكاراتشان نيز ارائه كليه مطالب با فونت بسيار ریز روی صفحه نمايش بود، كه براي سنجش دقت و تيزبيني حضار بسيار مفيد واقع شد.





اما بديهی است که نمايندگان عالي رتبه شرکت‌های معتبر بين‌‌المللی كه از اين همه خلاقيت و پويايی اندک بهره‌ای نبرده بودند، رضايت‌شان چندان جلب نشد و لذا وارد رايزنی با مسوولان برگزاري کنفرانس شدند. خوشبختانه با درايت مسوولان به آنان وعده داده شد كه ترجمه متن سخنراني‌ها بعدا در اختيارشان قرار گيرد اما من که از تحقق این وعده مطمئن نبودم، تا آخر همايش از فرط دلواپسی به خود پيچيدم و برخلاف انتظارم، بهره مندی‌ام از كنفرانس چندان که بايد ميسر نشد.





از نظر محتوايي، مطالب ارائه شده به شکل ملال آوری جنبه تبليغاتي داشت و از اطلاعات عمومي صنعت نفت ايران كه با يك جست‌وجوي ساده در اينترنت قابل دسترسي هستند، تا انبوهي از نمودارها و جداول قديمي، بديهيات تخصصی، عناوين، سرفصل‌ها، توقعات و نظاير آن فراتر نرفت. جاي تعجب هم ندارد، چرا كه اگر اين وقت محدود صرف بررسی موانع عملی، چالش‌ها، راهکار‌ها و مسائل نوين می‌شد، برگزاري و شركت در کنفرانس نفت ايران در سال آينده (۲۰۱۸) لطف چندانی نمی‌داشت.




در شب دوم كنفرانس، با سري سنگين از مطالب جذاب به خواب رفته بودم. بامداد بود و من در خواب مي‌ديدم كه آقايان زنگنه، لاريجاني و نوبخت آمده‌اند و تازه نيم نگاهشان به من افتاده بود كه با صداي پيامك از خواب پريدم. پيامك از طرف برگزاركنندگان كنفرانس بود، اما خبري از وعده ديدار نبود. در عوض برنامه زمان‌بندي تمام روز دوم به كل تغيير يافته بود، چند كارگاه به علت نرسيدن به حدنصاب در هم ادغام شده بودند (كه از اين بابت پرداخت‌هاي اضافي ما هم هرگز جبران نشد) و مقرر شده بود ادامه تغييرات نيز به‌صورت نامه الكترونيك ارسال شود. گويا برگزاركنندگان استنباط‌شان اين بوده كه بنده شاغل در بخش خصوصي طبعا وقتم به كل آزاد است و ساعات استراحتم نامحدود.





با وجود بيخوابي و دلخوري، صبح راس ساعت در محل كنفرانس حاضر شدم اما كماكان حضور يا عدم حضور سخنران، مكان برگزاري و ساعات آن مشخص نبود و ميان برگزاركنندگان نيز در اين باره اتفاق نظر وجود نداشت. در اين ساعاتي كه به انتظار اعلام آخرين تغييرات برنامه گذشت، در دلم بخش خصوصي را سرزنش مي كردم كه تا همان بامداد براي رسيدن به حد نصاب صبر كرده بودند؛ و همين‌جا بود كه ناگاه وظيفه نوشتن مطلبي درباره كنفرانس بر پشت من سنگيني كرد. وزارت نفت طی نامه‌ای مقرر کرده است تا گزارش کاملی از «دستاوردهای علمی» و «ميزان موفقيت همايش در ارائه راهکارهای علمی و عملی» به‌صورت مستند تهيه و حداکثر تا يک ماه به اين وزارتخانه تقديم شود.





از آنجا که در اين نامه صراحتا اعلام شده وصول به موقع گزارش و کيفيت برگزاری همايش در بررسی درخواست‌های بعدی موثر خواهد بود، وظيفه خود دانستم که در غيبت پيمانکار برگزاری، به ياری علاقه‌مندان کنفرانس‌های بعدی بشتابم؛ باشد كه مسائل مطرح شده به‌عنوان يک ارزيابی شخصی از اين همايش در تهيه اين گزارش لحاظ شوند.




منبع: دنیای اقتصاد







انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;