برق رفت!
روح اله واصف سردبیر پایگاه خبری تاسیسات نیوز:
همکاران گرامی سلام و خدا قوت؛
در دهه پنجاه شمسی و در اواخر دوره پهلوی تئاتری در ایران به روی صحنه رفت با نام استعمار نوین یا عفریته ماچین. در بخشی از این تئاتر کمدی یکی از بازیگران به دیگری میگوید چرا مثل برق سراسری هی می ری و می آی؟ نمونههایی ازایندست نشان میدهد که مشکل قطعی برق دهههای متوالی است که در کشور ما وجود داشته و تاکنون ادامه یافته است.
بسیار مشخص است که با پیشرفت جامعه صنعتی و تولید، برق بهعنوان یکی از زیرساختهای اساسی رشد و توسعه بیشتر موردنیاز است و باید بیشتر تولید شود. اینکه صنعت برق در تابستان به مشکل میخورد و در زمستان خیر، نشان از نقش مهم دستگاههای برودتی در کشور ما دارد.
در دهه هشتاد، استفاده از دستگاههای برودتی نسل جدید که آنها را با نام اسپلیت میشناسیم در کشور ما مد شد و در دهه نود، داکت اسپلیت ها جای خود را در آپارتمانها باز کردند. استفاده از کولرآبی کم شد و حتی این تجهیز را دمده دانستند. سیل این تجهیزات برودتی با دربهای باز اقتصاد ایران روبرو شد و صدالبته بازار فروش آن رونق گرفت. نقش دولت و سازمانهایی عریض و طویل چون سازمان بهینهسازی مصرف سوخت و انرژی و یا مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن برای آزمایش بهره انرژی این دستگاهها تقریباً صفر بود و تنها گمرک به وظیفه خود عمل کرد!
نمیتوان انگشت اتهام را تنها بهسوی تجهیزات برودتی گرفت. فکر منسجمی برای مدیریت پیک مصرف هم وجود نداشته است. در مدیریت نوین انرژی، بهجای ساخت مداوم نیروگاه، با ترفندهایی سعی میشود قله مصرف جابجا (load shifting) یا ساییده (peak clipping) شود. بهعنوانمثال با مشوقهایی شیفت کاری کارخانهها به شب منتقل شود و یا در ژاپن در شبها آب به ارتفاعاتی منتقل میشود که در ساعات پیک مصرف با رهاسازی این آب توربینهایی میچرخند و برق تولید میکنند. آیا در کشور ما فکرهایی به این منظور صورت گرفته است؟ نگارنده با چند تحقیق جامع در این خصوص در کشور قبرس آشنا هستم و آن را مطالعه کردهام. چرا ما میتوانیم باکار سنگین واکسن بسازیم ولی برای چنین تفکراتی وقت و هزینه و نیرو نداریم؟
از همه بدتر، نبود مدیریتی برای درست مصرف کردن انرژی است. ما اجازه میدهیم که پهنه وسیع منطقه بیستودو تهران با شهرکهایی پر شود. ولی برای چنین شهرکهای عظیمی به سمت تولید مرکزی برودت و حرارت (cooling and heating plant) نمیرویم. در یک شهرک هشت هزار واحد را با اسپلیت خنک میکنیم! و مصرف انرژی هیچ اهمیتی برای ما ندارد. نتیجه گران شدن حاملهای انرژی در دولت احمدیه بهجز بد مصرف کردن انرژی چه شد؟ آیا دولت نباید از نقش حاکمیتی خود برای مدیریت انرژی بهتر از گران کردن و قطعی برق استفاده کند؟ آیا نمیشد آزمایشگاهی ملی برای اندازهگیری مصرف انرژی چیلرها و اسپلیت ها ساخته میشد و کممصرفها مشخص میشدند؟ آیا هزینه ساخت این آزمایشگاه پس از یک سال باز نمیگشت؟ آیا نمیشد با راهاندازی موتورخانههای محلی، مانند آنچه در آلمان یا در سنپترزبورگ است، مصرف را بهینه میکردیم؟ ترکیب چیلرهای جذبی با chp و حتی cchp و استفاده از برجهای خنککن هیبریدی برای ساختمانهای عظیم و یا استفاده از ice bank راههای جهانی و در دسترس است؛ اما چه کسی از نبود این تجهیزات سود میبرد؟
و در این گرما چند نفس انسانی به مرگ میافتند و چند ذهن مولد به فکر مهاجرت؟
منبع
تاسیسات نیوز