از پیشگیری تا بازتوانی

على اعطا


عضو هیات رئیسه و سخنگوى شوراى اسلامى شهر تهران


قانون مدیریت بحران کشور مصوب کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، مسوولیت مدیریت بحران را در تمام استان‌ها بر عهده استانداران و فرمانداران قرار داده است. استانداران و فرمانداران به‌عنوان نمایندگان عالی دولت در حوزه استحفاظی خود دارای اختیارات تام هستند و به واسطه مسوولیتی که در شورای تامین امنیت استان و شهرستان دارند، تمامی دستگاه‌های حکومتی (حتی نهادهای نظامی) در زمان وقوع بحران ملزم به رعایت دستورات آنان به‌عنوان رئیس ستاد بحران هستند.

 

بند دال ماده ۹ قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور به دلیل شرایط ویژه تهران به‌عنوان پایتخت کشور، مسوولیت شورای هماهنگی مدیریت بحران شهر تهران را بر عهده شهردار تهران گذاشته است. قرار گرفتن شهردار تهران در مسوولیت رئیس شورای هماهنگی مدیریت بحران به این معنی نیست که تمامی وظایف مدیریت بحران بر عهده شهرداری است.


بلکه مسوولیت هماهنگی بین دستگاه‌های اجرایی و نهادهای عضو، که در قالب ۱۴ کارگروه تخصصی در زمینه مدیریت بحران مسوولیت دارند، برعهده شهردار تهران است و هنگام وقوع بحران، این کارگروه‌ها و دستگاه‌های عضو آن باید تحت فرماندهی شهردار تهران فعالیت کنند.


موضوع دوم انتقاداتی است که پس از زلزله اخیر ملارد که در تهران هم احساس شد، به مدیریت بحران پیش آمده صورت گرفت. در قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور، مدیریت بحران به چهار مرحله پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی و بازتوانی تقسیم شده است.


مرحله اول یا همان پیشگیری زمانی است که زندگی عادی در جریان است و مجموعه اقداماتی با هدف جلوگیری از وقوع حوادث یا کاهش آثار زیانبار بر آن، برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود و سیاست‌گذاری‌ها به سمت کاهش سطح خطرپذیری جامعه سوق داده می‌شود.


مرحله دوم یا همان آمادگی در برابر بحران مجموعه اقداماتی است که توانایی جامعه را در انجام مراحل مختلف مدیریت بحران افزایش می‌دهد. در این مرحله با گردآوری اطلاعات، برنامه‌ریزی، سازماندهی و ایجاد ساختارهای مدیریتی جامعه را در برابر وقوع بحران آماده می‌کنیم. آموزش شهروندان، تمرین، مانور و همچنین فراهم کردن امکانات لازم از جمله مصادیق آمادگی است.


مرحله سوم یا همان مقابله، زمانی است که بحران رخ داده و لازم است با هدف نجات جان و مال شهروندان، تامین رفاه نسبی برای آنها و جلوگیری از گسترش خسارات به وجود آمده مجموعه‌ای از خدمات اضطراری ارائه شود. عملیات مقابله شامل اطلاع‌رسانی، هشدار، جست‌وجو، امداد و نجات، بهداشت و درمان، تامین امنیت، حمل‌و‌نقل، فوریت‌های پزشکی، تدفین، دفع پسماند، مهار آتش، کنترل مواد خطرناک، سوخت‌رسانی، برقراری شریان‌های حیاتی و سایر خدمات اضطراری است.


و در نهایت مرحله چهارم بازسازی و بازتوانی است که به زمان پس از وقوع بحران بر‌می‌گردد. در این مرحله لازم است اقداماتی برای بازگرداندن شرایط جسمی، روحی، روانی و اجتماعی آسیب‌دیدگان به حالت طبیعی انجام شود. در واقع در این مرحله بازگرداندن وضعیت عادی به مناطق آسیب‌دیده با در نظر گرفتن ویژگی‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، فنی و مهندسی پیگیری می‌شود.


با بررسی زلزله اخیر، متوجه می‌شویم که در مراحل اول، دوم و سوم با ضعف، سستی و عدم آمادگی مواجه هستیم. به‌طور مثال کاهش سطح خطرپذیری جامعه که یکی از مراحل مهم در موضوع مدیریت بحران است، محصول برنامه‌ریزی و اقدامات درازمدت است و با راه‌حل‌های آنی و ضربتی به دست نمی‌آید.


ضمن آنکه حجم و نحوه بارگذاری‌های انجام شده در شهر تهران که محصول دوره‌های قبلی مدیریت شهری است، فعالیت در حوزه کاهش سطح خطرپذیری را دشوار کرده است. اگر مطابق با الگوی استاندارد دستیابی به کاهش سطح خطرپذیری عمل می‌شد، نباید در سطح شهر تهران، برای انبوهی از ساختمان‌های بلندمرتبه یا ساخت‌و‌سازهای متراکم، پروانه ساختمانی صادر می‌شد.


بنابراین برای حرکت در مسیر کاهش سطح خطرپذیری در تهران لازم است رویکردها را تغییر دهیم. یکی از اقدامات مناسب در این زمینه، تصمیم شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در حوزه تصویب نقشه‌ها و پهنه‌های گسلی شهر تهران در سال ۱۳۹۵ بود. در صورتی که این مصوبه ملاک عمل قرار گیرد از یکسو از بارگذاری‌های جدید پهنه‌های گسلی جلوگیری می‌شود و از سوی دیگر کاربری‌های دارای اهمیت بالا نیز به تدریج از پهنه‌ها جابه‌جا خواهند شد.


تاکید می‌کنم اقدام در این زمینه به مجموعه‌ای از فعالیت در یک بازه زمانی مناسب و طولانی نیاز دارد. نکته دیگر آنکه در بحث کاهش آسیب‌پذیری شهر علاوه بر مقیاس شهرسازی، با مقیاس ساختمانی که ساختمان‌ها به چه صورت و با چه میزان مقاومتی ساخته شوند رو‌به‌رو هستیم.


در حوزه ساخت‌و‌ساز نمی‌توان گفت با ضعف مقررات و ضوابط فرادست مواجهیم، اما در اجرای مقررات به دلایل مختلف وضعیت قابل قبولی نداریم. به ویژه آنکه در تهران ۳۲۶۸ هکتار یا به عبارتی حدود ۵ درصد مساحت شهر را بافت فرسوده تشکیل می‌دهد. از جمعیت هشت میلیون و ۸۰۰ هزار نفری تهران حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در بافت فرسوده و حدود ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در بافت ناپایدار زندگی می‌کنند و لازم است هر چه سریع‌تر برای نوسازی بافت فرسوده و مقاوم‌سازی ساختمان‌های ناایمن چاره‌ای بیندیشیم که قطعا اقدام لحظه‌ای شمرده نمی‌شود.

 

در زمینه اطلاع‌رسانی و آموزش هم مسوولیت کارگروه آموزش و اطلاع‌رسانی بر عهده سازمان صدا و سیما است. هر چند در زلزله اخیر صداوسیما خوب عمل کرد و با حضور تیم خبری شبکه پنج و شبکه خبر سیما، رادیو تهران اخبار ستاد، مصوبات و توصیه‌ها به‌صورت مرتب در قالب گفت‌وگو با مسوولان به‌صورت زنده پخش و منتشر می‌شد. اما انتظار می‌رود در مرحله پیشگیری و آمادگی هم صدا‌وسیما اقدامات جدی‌تری را آغاز کند.


به‌طور مثال یکی از مشکلاتی که در زلزله اخیر با آن روبه‌رو‌ بودیم، سردرگمی مردم در مواجهه با زلزله بود. به دلیل عدم آموزش کافی و ناآگاهی از نحوه مواجهه با بحران، مردم هنگام زلزله نمی‌دانستند چه کاری باید انجام بدهند. به همین دلیل اغلب مردم، مضطرب بوده و با خودرو به خیابان‌ها آمده بودند و حجم زیاد ترافیک مانع عبور و مرور وسایل نقلیه امدادرسان شد.


هر‌چند با اقدام به موقع شورای هماهنگی مدیریت بحران شهر تهران و همکاری خوب پلیس راهور، خیلی زود این مشکل مرتفع شد. اما انتظار می‌رود صدا و سیما و سایر دستگاه‌های عضو کارگروه آموزش و اطلاع‌رسانی درخصوص تولید برنامه‌های آموزشی در زمینه نحوه مواجهه با بحران عملکرد بهتری داشته باشند.


ضمن آنکه آموزش کارکنان شهرداری و دستگاه‌های عضو شورای هماهنگی مدیریت بحران و همچنین نیروهای مردمی در ستادهای بحران شهر (در زمان وقوع زلزله هر شهرداری منطقه به یک ستاد بحران تبدیل می‌شود) امری ضروری است که لازم است به‌صورت جدی به آن توجه شود.


همچنین باید از ظرفیت شورایاری‌های محلات و سازمان‌های مردم‌نهاد در زمینه آموزش شهروندان و آشنایی آنان با مواجهه با بحران‌های طبیعی و انسانی استفاده کنیم. چون اگر خدای نکرده بحرانی در تهران رخ دهد، دولت و مدیریت شهری به تنهایی قادر به امدادرسانی به شهروندان آسیب‌دیده نخواهند بود.


در کنار این اقدام، باید در حوزه آماده کردن سوله‌های مدیریت بحران و امکانات مورد نیاز برای آمادگی در برابر بحران نیز اقدامات جدی‌تری صورت گیرد. در حال حاضر ۱۰۵ سوله مدیریت بحران در شهر تهران احداث شده و به ۱۲۰ سوله دیگر هم نیاز است. از سوله‌های موجود، تعداد قابل توجهی در اختیار مجموعه‌های غیرمرتبط با شهرداری است که اقدام اولیه برای بازپس‌گیری و همچنین تجهیز آنها آغاز شده است.


در انتها لازم است به این موضوع اشاره کنم که زلزله اخیر تلنگر خوبی بود که باید آن را به فال نیک گرفت. امیدوارم این تلنگر باعث شود تا همه مسوولان اعم از دولت، مجلس، مدیریت شهری، نهادهای نظامی و مردم دست به دست هم دهیم تا تاب‌آوری شهرمان را در برابر سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه بالا ببریم. بدون شک مهم‌ترین هدیه‌ای که می‌توانیم به شهروندان عزیزمان بدهیم ساختن شهری ایمن و پایدار است که البته تحقق این هدف، نیازمند مشارکت بیش از پیش مردم و مسوولان است.





انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;