تاسیسات نیوز– صدیقه بهزادپور: این روزها و همزمان با فرا رسیدن فصل سرد، برنامه خاموشیهای منظم برق در ایران آغاز شد، آن هم با یک بهانه، قطع مازوت سوزی نیروگاه ها و تلاش برای سالم سازی هوا و محیط زیست! اقدامی که تاکنون ثابت شده، به ویژه در کلانشهرها، به عنوان یک راه موقت به اجرا درآمده است. این تصمیم با هدف جبران ناترازیهای شدید انرژی و کاهش آلودگی هوا با هدف جلوگیری از سوخت مازوت در نیروگاهها اعلام شده است. با این حال، مردم و کارشناسان این پرسش را مطرح میکنند که چرا ایران با جود دارا بودن عنوان یکی از بزرگترین ذخایر گاز طبیعی جهان، باید با بحران شدید ناترازی انرژی مواجه باشد. این درحالی است که یکی از نمایندگان مجلس نیز در این خصوص گفته است؛ «اگر مازوتسوزی انجام نشود، راه دیگری جز قطعی زمانبندی برق و گاز خانگی و صنعتی نداریم. قیمت بالای گاز ترکمنستان در فصل سرما، برای ما بهصرفه نیست.»
بر اساس این گزارش؛ در شرایطی که ایران با یکی از جدیترین بحرانهای انرژی خود مواجه میشود، بررسیها برای حل این معضل در سالهای متمادی گذشته فقط به سهمیه بندی انرژی در قالب های برق، گاز، آب، بنزین و یا تلاش برای افزایش قیمت آنها محدود شده است. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که بخش اعظم این معضلات ناشی از ناکارآمدی مدیرانی است که گویا تنها شب قبل از بحران از وقوع چنین مشکلاتی باخبر می شوند وپیش از این هیچ برنامه ریزی و تلاشی برای حل و مواجهه با آن پیش بینی نمی شود.
خاموشی برق با قید «منظم شده در جدول تنظیم شده» گویا بهترین راهکار و هدیه ای بوده است که دولت در سال ۱۴۰۳ که در اکثر کشورها سوخت های فسیلی جای خود را به انرژی های پاک و نوین می کنند، به مردم داده است. انتخاب این راه حل برای حل معضل مازوت سوزی، باب گفت و گو و اظهارنظرهای طنز تلخ مردم را نیز باز کرده و بسیاری به دولت گوشزد کرده اند که، زمانی که برق قطع می شود و آب نیز به دلیل قطع برق پمپ های آب قطع می شود و اینترنت ها نیز دچار اختلالات فراوان است و سایه سنگین قطع گاز نیز بر سر ما گسترده می شود، هنوز خط تلفن ما وصل است، نکته ای که دولت فراموش کرده تا راهکاری مدیریتی برای آن درنظر بگیرد! هرچند این نکته ای تلخ به نظر برسد اما گویا واقعیتی است که هرجا سایه نفوذ و مدیریت دولتی در آن وجود دارد، باید به دنبال قطعی ها و اختلال و اختلاس و … باشیم که حاصل عدم نظارت و فقدان بررسی های کارشناسانه است.
به نظر می رسد هیچ راهکاری برای بحران ناترازی انرژی به دلیل تحریم ها و نبود سرمایه گذار داخلی و خارجی در کشور وجود ندارد و مردم باید مظلومانه به دلیل زیرساخت های نامناسب گازی و برقی و … شرایط نامساعد زندگی در زمان جنگ را تجربه کنند. صاحبنظران بر این عقیده هستند تا زمانی که زیرساخت ها بهبود نیابد و حداقل بازسازی های لازم در نیروگاه ها انجام نشود، هیچ کاری «راهکار» نخواهد بود و قطعاً مُسکنی است که فقط باعث کاهش درد و مخفی شدن دلیل اصلی و بزرگ شدن غده ای خواهد شد که سرانجامی ناخوشایند را به دنبال خواهد داشت.
هر چند در این میان قطعاً مصرف بهینه انرژی همزمان با اجرای سیاست های خُرد وکلانِ مدیران کارآمد می تواند همراه با به کارگیری تجهیزات و به روزرسانی نیروگاه ها ما را به سرمنزل مقصود «تراز کردن انرژی» برساند. در نهایت، گرچه خاموشیهای برق و کاهش مصرف میتواند بهطور موقت از بحرانهای شدید ناترازی انرژی بکاهد، اما تا زمانی که زیرساختهای انرژی ایران بهصورت جامع و پایدار بهروز نباشد، این چالش راهحلی را نمیپذیرد. علاوه بر این ادامه خاموشیها و انرژی پیامدهای اقتصادی و اجتماعی نیز در پی دارد، قطع مکرر برق و گاز در بخشهای مختلف صنعتی، تجاری، و خدماتی به کاهش بهرهوری، افت تولید، و آسیب به عوامل مختلف میشود. بسیاری از واحدهای صنعتی و تولیدی که به پایدار انرژی وابستهاند، با خاموشیها میتوانند دچار وقفههای مکرر و زیان اقتصادی شوند. از طرف دیگر، خدمات و کسبوکارهای کوچک نیز از این ناحیه متاثر می شوند، بهویژه در کلانشهرها که وابستگی بالاتری دارند. به این ترتیب باید با رایزنی و به کارگیری دیپلماسی مناسب در عرصه جهانی و داخلی شاخص هایی که نمایانگر «زندگی» در کشور است را احیاء کنیم.