«معدن سبز» حاصل تعامل محیطزیست و منابع طبيعي
به گزارش تاسیسات نیوز، آب، هوا، انرژی و… محیطزیست انسان را شکل میدهند. انسان اما در تکاپوی بودن، دل مادر زمین را میشکافد تا اسبابی برای بهتر «زیستن» فراهم آورد. این حرکت نه در تضاد با جهان طبیعت که در جهت شکوفا کردن عناصر آن است تا با درهمآمیزی این عناصر با دانش و خرد انسانی، آفرینش گونههای جدیدی از پدیدهها ممکن شود.
سفال، مفرغ(برنز)، آهن، فولاد و… همه گونههایی از آفریدههای انسانند که از ترکیب خرد آدمی با عناصر نهفته در دل زمین یا همان عناصر معدنی خلق شدهاند. اما این سوال در دورههايی از مراحل توسعه در جهان و اینک در کشورمان مطرح است که آیا «محیطزیست، منابع طبيعي» و «معدن» در تضاد با یکدیگرند یا همراه هم در جهت توسعهای پایدار؟ این دوگانگی و ثنویتی که ظاهرا بودن یکی (محیط زیست و منابع طبيعي در يك سو) در گرو نفی دیگری (معدن در سوي ديگر) است سوال امروز جامعه در حال توسعه ماست. در جهان امروز و در کشورهای توسعهیافته چنین تضادی معنا ندارد و اکتشاف، استخراج و فرآوری مواد معدنی نه فقط دشمنی با طبیعت نیست بلکه در جهت توسعه پایدار تعریف میشوند. در این کشورها با وضع قوانین و مقررات منطقی و مبتنی بر همکاری و تعامل بین بخش معدن با محیطزیست و منابع طبيعي، تضاد این دو ارگان با بخش معدن به همکاری و افزایش ثروت ملی، ایجاد اشتغال، رفع محرومیتها و ارزآوری و ارتقای تکنولوژیکی و… تبدیل شده است. اما در کشور ما وضع به گونه دیگری است. متاسفانه فعالیتهای معدنی در تضاد با محیطزیست معنا شده و جدالی هر روزه بین این دو ارگان با فعالان عرصه معدن در جریان است. به نحوی که اکنون یکی از مهمترین معضلات فعالیتهای معدنی قوانین محیطزیستی و منابع طبيعي است. چرا که محیط زیست و منابع طبیعی بزرگترین دشمن خود را فعالیتهای معدنی معنا کردهاند. اما آیا واقعیت چنین است؟ نخست باید ببینیم عملیات معدنکاری چه حجمی و چه سطحی از عرصه کشور ما را در بر گرفته است؟ بر اساس آمار رسمی منتشر شده توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت میزان کل استخراج مواد معدنی کشور در سال گذشته، 423 میلیون تن بوده است. چنانچه وزن مخصوص متوسط مواد معدنی استخراج شده را 5/2 تن بر متر مکعب و ميانگين نسبت باطلهبرداري كل معادن كشور را 3 بر يك منظور كنيم (كه با درنظر گرفتن معادن زيرزميني و معادن بزرگ مصالح ساختماني و سيمان كمتر از آن بايد باشد) کل حجم برداشت شده مترمکعب 000/200/169 = 5/2 ÷000/000/423 و حجم كل معدنكاري مترمکعب 000/800/676 = 4 ×000/200/169 و چنانچه ارتفاع یا عمق متوسط استخراج سالانه هر معدن را 10 متر فرض کنیم (که در اکثر موارد بسیار بیشتر از این مقدار است) به متر 000/680/67 = 10 ÷ 000/800/676 میرسیم. به دیگر معنا کل سطح عملیات معدنکاری در کشور، 768/6=000/10÷000/800/676 هکتار بوده است یعنی کمتر از 7000 هکتار. اگر فرض کنیم مجموع این اقدامات معدنکاری در تضاد با محیطزیست و منابع طبيعي بوده است- که نبوده است و در ادامه به آن اشاره خواهد شد – این خسارت بسیار کمتر از خسارتی است که فقط آتشسوزیهای جنگل گلستان طی سه سال اخیر به محیط زیست و منابع طبیعی وارد کرده است. یعنی در گستره 2000 هكتاری فقط در استان گلستان و نه در کل کشور که در آن صورت اعداد مربوط به یک قلم آسیبهای ناشی از آتشسوزیها به محیطزیست بسیار فراتر از این رقم است. لذا حتی در بدبینانهترین حالت خسارتهای محیطزیستی معدنکاری بسیار کمتر از آسیبهای ناشی از حوادث مختلف است (عمدی و غیرعمدی) که به ذخایر محیطزیستی و منابع طبيعي آسیب زده و مسوولان سازمان محیطزیست و منابع طبيعي را باید بسیار بیشتر از فعالیت معدنکاری نگران سازد. در مورد معادن اما واقعیت آن است که طبق گزارشهای مرکز آمار ایران بسیاری از معادن کشور اکنون دارای سیستم پسماند، محل دفن پسماند معادن بوده و سرمایهگذاری قابل توجهی نیز در خصوص حفظ محیطزیست در این معادن که با تنگناهای مالی بسیار نیز روبهرو هستند صورت گرفته است (مرکز آمار ایران- نتایج آمارگیری از اطلاعات محیطزیستی معادن در حال بهرهبرداری کشور، 1389). اکنون در بسیاری از معادن کشور هنگام شروع فعالیتهای معدنکاری اقدام به تهیه یک برنامه فنی و اقتصادی جهت مطالعات امکانسنجی اولیه و مکانیابی جایگاه پروژه میشود.