مصائب «گاز» ارزان!
به گزارش تاسیسات نیوز به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، فعالان انرژی در صنایع نفت و گاز، گاز طبیعی را به عنوان منبعی نوین و البته ارزشمندتر از نفت در افق تامین انرژی پیشروی جهان بر میشمارند. با توجه به حجم ذخایر گازی جهان، کشور ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گازی جهان بعد از روسیه با سهم 16 درصدی مطرح است. با نگاهی به ترازنامه انرژی کشور در سال 90، اطلاعات جدول 1 قابل استخراج است.همانطور که مشاهده میشود، از مجموع 153 میلیارد مترمکعب گاز مصرفی کشور در سال 90، 68 درصد آن مربوط به مصارف نهایی است. از طرفی در جدول زیر مشخص است که ایران از لحاظ مصرف گاز طبیعی (با توجه به آمارهای سال 2010) دارای رتبه سوم در جهان است ولی در مقایسه با کشورهای مشابه، رشد اقتصادی بسیار پایینی را دارا است که نشانگر بهرهوری پایین انرژی در ایران و مصرف عمده گاز طبیعی کشور در بخش مصارف نهایی است.خوشبختانه در سالهای اخیر، توجه به بهینهسازی مصرف انرژی در بخشهای مختلف از جمله بخش مصارف نهایی، مورد توجه قرار گرفته و اتخاذ سیاستهای راهبردی کلان در اصلاح الگوی مصرف و وضع مجموعه قوانین نظیر قانون 75 مادهای اصلاح الگوی مصرف در سال 88، نمونهای از این رویکرد است.در مقابل، بعد از عبور از شوک کاهش مصرف گاز در سال 89 ناشی از اجرای مرحله اول هدفمندی یارانهها، شاهد روند صعودی روز افزون در مصرف گاز خانگی و به جان خریدن عواقب ناشی از آن بودهایم. مسلما بهینهسازی مصرف گاز از سوی مردم، نیاز به راهکاری فراتر از اطلاعرسانی و آموزش از طریق رسانهها داشته و ریشههای این راهکارها را میتوان در قانون اصلاح الگوی مصرف و اتخاذ طرحهای ملی تشویقی در جهت کاهش مصرف گاز، یافت.از مجموع 104 میلیارد مترمکعب گاز طبیعی در سال 90، ترکیب مصارف گاز به صورت جدول 2 بوده است:مصرف 44 میلیارد مترمکعبی گاز در بخش مصارف مسکونی، از مجموع مصارف نهایی گاز طبیعی، عدد قابل توجهی است که در سالهای اخیر نیز روند صعودی خود را حفظ کرده است. این مقدار گاز حدود 42 درصد از مصارف نهایی گاز در کشور را تشکیل میدهد.از جمله دلایل مصرف این حجم عظیم گاز که در سالهای اخیر روند رو به رشد خود را با قوت حفظ کرده است، میتوان به چهار عامل اساسی زیر اشاره کرد:
1. قیمت پایین گاز طبیعی؛ مرحله اول قانون هدفمندی یارانهها با اجرای ناقص خود نتوانست بهصورت صحیح و پیشبینی شده، قیمت حاملهای انرژی را واقعی کند و در نهایت نه تنها باعث صرفهجویی پایدار نشده، بلکه علاوهبر بدبینی مردم، بار مالی زیادی را برای دولت نیز به جا گذاشت.
2. استاندارد نبودن تجهیزات گرمایشی؛ در شرایطی که دیر زمانی است، اکثریت وسایل الکتریکی دارای برچسب انرژی هستند، وسایل گرمایشی سنتی و نوین گازسوز، چنین برچسبی نداشته و مردم نیز نسبت به این مساله حساسیت کمتری دارند.
3. استاندارد نبودن ساختمانها؛ متاسفانه در تولید انبوه ساختمان و در طول دوره تولید به نکتهای که کمترین بهایی داده نمیشود بحث انرژی و بهینهسازی ساختمان است. به نظر میرسد برای ساختمانها، علاوهبر وجود ناظر جهت تایید استانداردهای کیفی و کمی عمرانی، باید کارشناس و استاندارد مدونی با پشتوانه اجرایی قوی برای رعایت اصول بهینه سازی انرژی ساختمان نیز وجود داشته باشد.
4. الگوی ناصحیح مصرف گاز در خانوارها؛ متاسفانه پایین بودن قیمت گاز طبیعی و عدم وجود هیچ محرک انگیزشی جهت کاهش مصرف گاز، خانوارها را نسبت به این موضوع مهم و کلیدی بیتفاوت ساخته است. بنابراین وجود طرحهای انگیزشی که منجر به اصلاح رفتار خانوارها شود؛ میتواند بسیار حیاتی و کلیدی باشد.
پیشنهاد و راهکار
در صورتی که بتوان با ارائه طرحهای تشویقی و بدون سرمایهگذاری اولیه خاصی از طرف دولت، نسبت به کاهش مصرف گاز در مناطق مسکونی اقدام کرد، میتوان بیش از پیش به رشد اقتصادی و کاهش شدت انرژی کشور، امیدوار بود.اهمیت این موضوع زمانی آشکارتر میشود که توجه داشته باشیم، با سوختن هر مترمکعب گاز طبیعی، علاوهبر از بین رفتن ارزش ذاتی گاز که میتوانست صادر یا در پتروشیمی مورد استفاده قرار گیرد، هزینههای اجتماعی ناشی از آلایندگی هوا نیز بر کشور تحمیل میشود.در راستای اصلاح رفتار خانوارها در مصرف گاز طبیعی، پیشنهاد میشود کارگروهی متشکل از نمایندگان اداره ملی گاز، سازمان بهینهسازی مصرف سوخت و سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران، با استناد به قانون اصلاح الگوی مصرف؛ نسبت به تدوین استانداردهایی جهت تعیین مقدار مصرف بهینه گاز در ساختمانهای مسکونی در مناطق مختلف کشور اقدام کرده و به ازای کاهش مصرف خانوارها نسبت به آن عدد پایه و استاندارد، مبلغی به میزان متوسط ارزش گاز طبیعی صادراتی معادل که به تایید وزارت نفت رسیده است؛ پرداخت شود.
گازی که میتوانست صادر شود چقدر میارزد؟
در ادامه، تحلیلی بر ارزش گازی که میتوانست صادر شود یا در پتروشیمی مورد استفاده قرار گیرد و در شرایط فعلی در بخش خانگی سوزانده شود، مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.همانطور که قبلا نیز ذکر شد، مصرف گاز طبیعی در بخش خانگی برابر 44میلیارد تومان در سال 90 بوده است که حدود 42 درصد از مصرف نهایی گاز طبیعی را تشکیل میدهد.اگر از این میزان حجم گاز مصرفی، 15 درصد کاهش را به عنوان سهم اصلاح الگوی مصرف ناشی از اعمال طرح تشویقی، در نظر بگیریم، حجم گاز صرفهجویی شده برابر 6/6 میلیارد مترمکعب خواهد شد که با فرض صادرات این حجم گاز به ارزش 45سنت در هر مترمکعب ارزشی معادل2/97 میلیارد دلار خواهیمداشت و در این صورت اگر تولید ناخالص داخلی کشور در سال 90 را در نظر بگیریم (558، 630 میلیارد تومان مطابق ترازنامه انرژی 90)، این عدد معادل 38/1درصد از تولید ناخالص داخلی کشور خواهد بود که بسیار قابل توجه است.
انتهای پیام