مدیر حکیم – قسمت چهارم
به گزارش تاسیسات نیوز، چهارمین قسمت مصاحبه با مهندس معتمد را در ذیل می خوانید:
ما در حال حاضر چند صنف و یا مجموعه داریم که با تاسیسات در ارتباط هستند؟
گستره وسیع صنف و صنعت تاسیسات، مجموعههای زیادی را در برمیگیرد. این گستره وسیع با مشاورین طراحی و تاسیساتی آغاز میگردد. زمانی که مشاوره صورت میگیرد و طرح کامل میشود، نوبت به اتحادیه تاسیسات مکانیکی میرسد که کار لولهکشی آب و گاز و فاضلاب را به عهدهدارند.
البته در بستر وسیعتر، سندیکای شرکتهای تاسیساتی هستند که کار پروژههای بزرگ را عهدهدار میشوند. این سندیکا به موازات اتحادیه تاسیسات مکانیکی کار لولهکشی در پروژههای بزرگ را انجام میدهند و در واقع کارشان اجرایی است.
سپس نوبت به اتحادیه تولیدکنندگان، واردکنندگان و فروشندگان و خدمات پس از فروش تجهیزات سرمایشی و گرمایشی میشود. اکثر این تولیدکنندگان، عضو اتحادیه ما هستند ولی تعدادی از تولیدکنندگان نیز در صنف برودتی هستند و البته خدمات پس از فروش نیز صنف برودتی دارند. در این بین اتحادیه صنف سرمایشی و برودتی نیز وجود دارد که کار تعمیرات یخچال و حتی ماشین لباسشویی را در دست دارد.
دیگر اتحادیهای که وجود دارد اتحادیه صنف تولیدکنندگان و فروشندگان لوازم برودتی است که از رستههای آن میتوان به اتحادیه صنف خدمات پس از فروش پکیج اشاره داشت. اتحادیه دیگری که میتوان از آن نام برد اتحادیه فروشندگان لوازم شوفاژ و تهویه مطبوع است که مدیریت آن به اینجانب واگذار گردیده است.
البته باید یک بازنگری در حوزه فعالیت اتحادیهها روی دهد. یکی از دلایلی که درباره بحث ادغام اتحادیهها وجود دارد همین مسئله است. تعدادی از اتحادیهها با توجه به فعالیتشان میتوانند در یک اتحادیه ادغام شوند و یا رستههای اتحادیهها در یک اتحادیه میتوانند قرار بگیرند. بحثی که وجود دارد این است که اتحادیهها با توجه به نوع فعالیتشان ادغام شده و همپوشانی شوند. این ادغام باید از جهت چابک سازی اتحادیه باشد تا خدمترسانی اتحادیهها و اعضا به مردم سریعتر و ارزانتر و بهتر شود.
با وجود تعدد اتحادیهها و انجمنها در این صنف، آیا این مسئله بر روی تصمیمگیری واحد برای اتحادیهها اثرگذار بوده است؟
باید این نکته را مد نظر داشت که شرح وظایف اتحادیهها و انجمنها با یکدیگر تفاوت دارند. اتحادیهها زیرنظر وزارت صنعت، معدن و تجارت و انجمنها زیرنظر وزارت رفاه و کار و امور اجتماعی هستند. اتحادیهها کتاب قانون نظام صنفی دارند که این قانون مصوب مجلس شورای اسلامی است.
با توجه به قانون نظام صنفی که مصوب مجلس نیز میباشد، آیا اتحادیهها مجموعههای دولتی هستند یا NGO محسوب میشوند؟
اتحادیهها NGO محسوب میشوند ولی دارای قوانین مصوب مجلس نیز هستند و بهنوعی فعالیتشان زیرنظر وزارت صنعت و معدن میباشد و ابلاغیهها به دستور وزیر صنعت انجام میگیرد. اتحادیهها بهنوعی قانونمندتر هستند و برای تشکیل یک اتحادیه باید حداقل اعضا بهعنوان مثال در تهران کمتر از سیصد نفر نباشد ولی در مورد انجمنها این مسئله صدق نمیکند و شما با ده عضو نیز میتوانید یک انجمن تشکیل دهید.
آیا برای عضویت در فدراسیون شرکتهای تاسیساتی از شما دعوت بعمل آمده است؟
اخباری که ما در مورد این فدراسیون داریم در حد شنیدهها میباشد. البته من هم چیزهایی درباره فدراسیون شنیدهام و باید روزی این کار عملی شود. ما بهعنوان یک اتحادیه و دیگر دوستان تاسیساتی باید دور یک میز جمع شویم و تحت یک چارچوب که منافع ملی و امنیت ملی کشور را در برمیگیرد، حرکت کنیم. به جای اینکه انرژی شرکتها و اتحادیهها در جهت خنثی کردن یکدیگر صرف شود باید بهگونهای رفتار کنیم که این انرژیها در مسیر هم افزایی و سینرژی باشد.
آیا تابهحال با اتحادیههایی که در شهرستانها فعالیت میکنند جلساتی در راستای تعیین سیاستهای کلی اتحادیه، برگزار کردهاید؟
ما در گذشته چندین بار این کار را انجام داده بودیم. آخرین جلسهای را که برگزار کردیم در همین کنفرانس HVAC بود. در تاریخ ۱۲ خرداد اتحادیههایی را که میتوانستند شرکت کنند دعوت کردیم و در یکی از سالنهای کنفرانس حدود ۲۲ اتحادیه از سراسر کشور جمع شدیم و جلسهای را برگزار کردیم.
طبق قانون نظام صنفی کشور، تبصره ۲ از ماده ۴۵، اتحادیههای همگن کشوری میتوانند یک کمیته مشترک تأسیس کنند. ما برای این منظور دبیرخانهای را تشکیل دادیم که برای تشکیل جلسات پیگیریهای لازم را بعمل آورند. البته هدفی را که ما از تشکیل این کمیته مشترک داریم تاثیرگذاری بر سپهر اقتصادی کشور است. بدین منظور تمام سعی ما در سهلالوصول کردن، ارزانتر و سریعتر کردن خدمات به مردم عزیز کشورمان است.
شما در سالهای شکلگیری انقلاب بهعنوان یک فروشنده و واردکننده بزرگ تاسیساتی شناخته میشدید. چه شد که بعد از انقلاب به سمت صنف و عضویت در اتحادیه رفتید؟
البته قبل از انقلاب فعالیت شرکت ما در فروش و واردات و اجرای پروژههای بزرگ تاسیساتی خلاصه میشد. در سالهایی که انقلاب شکل گرفت شرکت ما با توجه به نوع فعالیتمان در بازار به یک وارد کننده سطح بالا تبدیل شده بود که زیر و بم واردات را نیز کامل فرا گرفته بود. مردم با توجه به آگهیهای هر روز ما در روزنامهها و رضایتمندی از کالاهای ما، شناخت خوبی از ما داشتند و کالاهایی را که ما وارد میکردیم بهخوبی به فروش میرفت.
در سالهای ابتدایی انقلاب تعدادی از واردکنندهها به دلیل اینکه واردات توجیه اقتصادی برایشان نداشت و تعدادی دیگر به دلیل مسائل سیاسی، از این کار سر باز زدند. به همین دلیل خلأ عجیبی درباره کالاهای وارداتی در بازار پدید آمده بود و من نیز بهتنهایی نمیتوانستم بازار را تغذیه کنم.
لذا با کمک دوستانی که در خیابان طالقانی فروشگاه داشتند و تعدادشان به ۱۲ نفر میرسید، جمع شدیم و شرکت مشعل کار را تأسیس نمودیم. ما ۱۲ نفر شریک بودیم و شروع کردیم به واردات کالاهایی مانند پمپ و مشعل و ترموستات و خلاصه کالاهایی که در بازار کم بود و در ضمن تولید داخل نیز نداشت. در آن سالها هنوز تولیدات داخلی پا نگرفته بود و به جز چند کالای محدود مانند منبع و رادیاتور و دیگ، کالاهای دیگری تولید نمیشد.
واردات در آن سالها کار سختی بود و در ضمن بعد از مسئله گروگانگیری سفارت آمریکا، این سختی دو چندان شد. چرا که حالا بحث تحریم ایران از سوی کشورهای غربی عنوان شده بود و ما تحت تحریم قرار گرفته بودیم. تنها کشور اروپایی که ما را تحریم نکرده بود، کشور اتریش بود. ما از این فرصت نهایت استفاده را کردیم و توانستیم کالاهایی را که قبل از زمان تحریم قراردادشان را بسته بودیم وارد کنیم. همین مسئله باعث شد که بتوانیم نبض بازار را در اختیار داشته باشیم و از گرانی کالاهای وارداتی جلوگیری کنیم.
در سال ۱۳۵۹ به این نتیجه رسیدیم که این شرکت ۱۲ نفره نمیتواند بهخوبی پاسخگوی بازار باشد و ما اگر بتوانیم همه اعضا صنف را در این مسئله دخیل کنیم خدمترسانی بهتری را به مردم انجام دادهایم. لذا تعاونی صنف فروشندگان لوازم شوفاژ و تهویه مطبوع را با کمک یک سری از دوستان در سال ۵۹ راهاندازی کردیم. حالا ما همان کاری را که در شرکت مشعل کار میکردیم بهطور وسیعتر و با توان بیشتر و عدالت بیشتر و با کمک همه اعضا در تعاونی انجام میدادیم.
حالا موازی با واردات کالا، ما برای تولید کالا در داخل کشور قدم برمیداشتیم. دراینباره یک استراتژی از طرف مسئولین مشخص گردید و آن، تولید جایگزین واردات بود. اگر ما میخواستیم کشور به استقلال برسد باید تولیدی را انجام میدادیم که جایگزین واردات میشد. به همین منظور با تعدادی از دوستان یک واحد تولیدی را در شهرک صنعتی البرز افتتاح کردیم که به تولید دیگهای چدنی و مشعلهای گازی و گازوئیلی میپرداخت.
در آن سالها تولید دیگهای چدنی جوابگوی بازار نبود و ما بعد از شرکت اتمسفر، دومین شرکتی بودیم که مشعل را تولید میکرد و آنرا مشعل البرز نامگذاری کردیم و این اتفاق در سال ۱۳۶۲ روی داد. در ایران در آن سالها دو نوع مشعل تولید میشد. مشعل ری و مشعل تایسن. مشعل ری که توسط شرکت اتمسفر تولید میشد و مشعل اتمسفر نام داشت و مشعل تایسن که توسط ما تولید میشد به نام مشعل البرز نامگذاری شده بود. این پروسه تولید مشعل حدود ۲ سال طول کشید یعنی ما کار تولید را از سال ۶۰ شروع کردیم و در سال ۶۲ توانستیم مشعلهای تولیدی را روانه بازار کنیم.
چه اتفاقی روی داد که شرکت شما تولید مشعل را متوقف کرد؟
البته دلایل مختلفی در این بین وجود داشت که دلیل مهم آن همین عدم همگن بودن شرکا بود. ما شرکایی داشتیم که نمیتوانستند در مقاطع حساس سریع تصمیمگیری کنند. یکی از چند موردی که این اتفاق رخ داده بود این موردی است که خدمتتان عرض میکنم. در سال ۱۳۶۵ ما یک میلیون دلار پروفرمای تائید شده و در بانک ملی شعبه سعدی ۱۲ میلیون تومان پول نقد در حسابمان داشتیم.
یادم هست که این شرکا را به دفترمان در خیابان طالقانی دعوت کردم و به آنها گفتم که شنیدهام آقای مهندس محمدیان که بهنوعی لیدر بازار تاسیسات بود شروع به خرید ارز صادراتی کرده است و تا آن زمان هیچکسی اینکار را انجام نداده بود.
آن روزها بدین شکل بود که صادرکنندگان وقتی کالایی را صادر میکردند نامهای از گمرک دریافت میداشتند که به آن واریزنامه ارزی میگفتند. بهعنوان مثال وقتی شخصی صد هزار دلار صادرات میکرد دلار آن را به قیمت ۷ تومان خودش میگرفت و این واریزنامه ارزی را نیز به ازای هر دلار حدود ۲ تومان میفروخت. به شرکا گفتم آقای مهندس محمدیان شروع به خرید واریزنامه ارزی کرده است. در آن زمان میتوانستیم واریزنامه خریداری کنیم و همچنین میتوانستیم تا سقف ۷ میلیون تومان LC باز کنیم و با پرداخت ۱۰ درصد یعنی هفتصد هزار تومان به بانک افتتاح اعتبار میکردیم.
یکی از شرکای من گفت که ما میتوانیم با پول نقدی که داریم حدود سه هزار مشعل خریداری کنیم و آنرا به قیمت هر مشعل ۵۰۰۰ تومان در بازار به فروش برسانیم. به ایشان گفتم هرچند که کار ما تولید است ولی این کار نیز شدنی است. یکی دیگر از شرکا نیز با این کار مخالفت کرد و عنوان داشت من میتوانم مجوز واردات را دریافت کنم. ایشان از ما یک فرصت دو هفتهای میخواستند که بتوانند این مجوزها را دریافت کنند.
خلاصه بعد از یک ماه جواب آوردند که اینکار را نمیتوانند انجام دهند. در طی این مدت واریزنامه یازده تومانی به هفتاد و نه تومان رسیده بود آنهم در عرض یک ماه. در نتیجه ما توانستیم صد هزار دلار از این پروفرما را وارد کنیم در صورتیکه میتوانستیم تا سقف یک میلیون دلار واردات داشته باشیم. یعنی باید قطعات را وارد میکردیم تا بتوانیم مشعل تولید کنیم و این قطعات نیز باید به قیمت خریداری میشد تا تولید مشعل توجیه اقتصادی داشته باشد. این تنها یک مورد از چندین موردی بود که شرکا باعث شدند ما نتوانیم در بهترین زمان، سریعترین تصمیم و در عین حال بهترین تصمیم را بگیریم.
ادامه دارد…
انتهای خبر