روابط عمومی بغرنج تر از ایمنی
به گزارش تاسیسات نیوز، در ادامهی گشتوگذار در رسانهها و مطبوعات صنعت تأسیسات ایران، این بار سراغ ماهنامه مهندسی ایمنی رفتیم و از سردبیر این نشریه، جناب آقای میلاد حاتمی خواستیم که از ورود رسانهایشان به عالم صنعت ایران بگویند. از تعاملشان با مخاطبان مجلهشان. و اینکه فکر میکنند در این دنیای شلوغ و پرترافیک رسانهها، چقدر بر مخاطبان خود اثر میگذارند و یا احتمالاً از آنطرف، اثر میپذیرند و میشود این شکل تعامل و ارتباط دو سویه را در ماهنامهشان دید.
مشروح این گفتوگو در پی میآید:
* آقای حاتمی، شما بهعنوان یک فعال رسانهای که در صحنهی صنعت ایران حاضرید، با واسطهی ماهنامهتان «مهندسی ایمنی» بهعنوان سردبیر در حال ارتباط با دایره مخاطبان اید. میخواهیم از کم و کیف همین تعاملتان بدانیم. لطفاً ابتدا بفرمایید دنیای صنعت ایران چگونه دنیایی است در مقام مقایسه با دنیاهای فرهنگی و اجتماعی و… جامعهمان، تا کمکم برویم سراغ جزئیات این دنیا.
کشور ما در حال گذار بود که انقلاب شد، سپس جنگ نفسمان را گرفت و بعد از آنهم که تحریمها دستبردار زندگیمان نبودند، این شد که این حالت گذار صنعتی با سرعتی کند همچنان ادامه دارد و ما تا رسیدن به مقام کشوری با صنعت پیشرفته راه زیادی داریم. یک مسئله دیگر هم درک مردم از موضع فعلی و تلاش برای اعتلای آن است که ما آن را فرهنگسازی نامیدهایم. مهندسی ایمنی و سایر جراید دیگر این حوزه در بخش دوم، یعنی رواج فرهنگی این مقوله فعالیت میکنند.
* یک تعریف جامع و مانعی از ایمنی و حس ایمنی دهید. بعدش کمی هم درباره مهندسی ایمنی بگویید و اینکه این سالها وضعیت مهندسی ایمنی ما چگونه است و شما جریان مهندسی ایمنی در کشور را چگونه بازتاب میدهید؟
ما ایمنی را از دریچهی کار خود میبینیم و از اینرو تعریفمان متفاوت است. قبل از ارائه تعریف بد نیست به نکتهی مهمی اشاره کنم؛ در اواخر مهرماه سال جاری نمایشگاه IPAS برگزار شد، غرفهای از آنهم سهم ما بود. شانزدهمین دورهی این نمایشگاه بود که در آن لوازم و تجهیزات پلیسی، امنیتی و ایمنی در کنار هم قرار گرفته بود.
این ناهمگنی روی حضور بسیاری از شرکتهای ایمنی تأثیرگذار بود و برخی از بازدیدکنندگان را که برای دیدن زرهپوش و تفنگهای اسنایپر آمده بودند متعجب میکرد. همین نکته برداشت اشتباه ما از ایمنی را نشان میدهد. ایمنی در جمعه ما با اطمینان و امنیت مترادف شده که تعریف چندان غلطی هم نیست اما باید در جاهایی یک افتراق برای آن و دیگر حوزههای مماس با آن، در نظر بگیریم.
ایمنی در کل به معنی دور ایستادن از خطر است و رسالت ما هم رواج این باور است. همانطور که میدانید ایمنی گونههای مختلفی دارد، مهندسی ایمنی مجلهی جوانی است که تازه وارد سال دوم انتشار خود شده است و بیشتر در حیطه ایمنی ساختمان فعال است. سرآغاز کار ما مقارن شد با آغاز فعالیت انجمن صنفی کارفرمایی شرکتهای ایمنساز استان تهران و از همان ابتدا نزدیکی و قرابت ما با این انجمن شروعشده و همچنان هم با مودت در حال دنباله گیری است.
بنا بر مصوبات ایمنی شهری و به تولی گری سازمان آتشنشانی و خدمات شهری استان تهران بنابراین شد که ساختمانهای بالاتر از پنج طبقه از لحاظ ایمنی مجهز شوند. آتشنشانی فراخوان داد و شرکتهایی برای اینکار تأسیس شدند که بهعنوان بازوی اجرایی سازمان به این کار مبادرت کنند. حرکت شروع شد و مثل هر حرکت دیگری در یک کشور جهانسومی و نیمه پیرامونی با سهل گیری آغاز شد و کمکم افتاد مشکلها.
ناگفته نماند که تمامی قوانین بعدی سازمان متقن بودند اما چون از ابتدا مشخص نشده بودند برخی شرکتها را با مشکل روبرو کردند. نمونهاش الزام وجود سه مهندس (در رشتههای برق، مکانیک و عمران) در استخدام شرکت. بههرحال این وضعیت فعلی مهندسی ایمنی استان تهران است و تازه هنوز در بسیاری از استانها این قضیه اصلاً مطرح هم نشده است و این برای کسانی که داعیه فرهنگسازی در این حوزه را دارند درد بزرگی است.
کار اصلی مهندسی ایمنی مشخصاً معرفی شرکتهای ایمنساز و کار در این حوزهها است. هنوز نگاه به ایمنی ساختمان تجملاتی است و ما در تلاش برای الزامآوری آن در چشم شهروندان هستیم. مطالب علمی در حوزه ایمنی شهری و صنعت ساختمان، انعکاس وضعیت ایمنی و اتفاقات این حوزه هم از دیگر دریچههای باز مهندسی ایمنی بهسوی مخاطبانش است.
* بهعنوان سردبیر نشریه، عملاً کار روابط عمومی میکنید. یا به تعبیری میشود گفت مدیریت میکنید روابط عمومی فضای مجلهتان را. اگر کمی بیتعارف بخواهید کنش روابط عمومی را در اینجا و آنجا ببینید و بگویید به اصطلاح روابط عمومی ایرانی را، در جمعبندی به چه نتیجه یا نتایج مشخصی میرسید؟ اینکه میپرسم شامل روابط عمومی مجلهی خودتان یعنی ماهنامه مهندسی ایمنی هم میشود ها! بگذارید روشنتر بپرسم. این سالها فناوری اطلاعات و ارتباطات همهجا گسترده است. و بدیهی است که در حوزه ارتباطات و روابط عمومیها، شاید بیش از جاهای دیگر حس شود، میخواهم بپرسم در صورت، مجهز هستیم. در سیرت چه؟ در خروجیها چه؟
در مورد روابط عمومی، داغ عمیقتر است! رشتهی خود من در دورهی کارشناسی و کارشناسی ارشد در زمینه علوم ارتباطات بوده و به این موضوع اشراف نسبی دارم. متأسفانه همان صورت و سیرتی که فرمودید نمود مشخصی در روابط عمومی دارد، برای درک بهتر مسئله پیشنهاد میکنم به شرکتهای معتبر مراجعه کنید و ببینید چه افرادی متصدی روابط عمومی آنها هستند. به تجربه خدمتتان عرض کنم که برای مدیرعاملان شرکتها، خوشرو بودن فرد، با اخلاق بودن، زبان نرم داشتن و آشنایی با تعداد زیادی از کارکنان، برای تصدیگری این شغل کفایت میکند! شما نظریههای عام روابط عمومی را از آنها بپرسید پی به کنه مطلب خواهید برد.
متأسفانه در ارگانهای دولتی هم بخش روابط عمومی قسمتی غیرتخصصی فرض شده و تبدیل به جایگاهی برای آوردن و جا دادن بچههای فامیل شده است. صحبت یا بهتر بگویم پیچاندن رسانهها، تهیه پوستر و بنر، پوشش تصویری تمامی مراسمات جناب رئیس و از این دست کارها شرح وظایف یک مدیر روابط عمومی و اعضای احتمالی تیمش را تشکیل میدهد. در کارهای رسانهای هم که روابط عمومی به رایزنی برای تبلیغات و گرفتن آگهی مختصر شده است. موفق کسی است که بتواند آگهی بیشتری برای رسانهاش جمعآوری کند. حرف در این زمینه زیاد است و من به همین اکتفا کنم که وضعیت روابط عمومی کشور از ایمنی آنهم بغرنجتر است. ممنون از شما که زبان سرخ ما را تریبون بودید.
* از حضور روشنگرتان در این گفتوگو سپاسگزاریم.
انتهای خبر