تاسیسات نیوز – علی کیافر؛ معمار، شهرساز، پژوهشگر، استاد دانشگاه کالیفرنیا: این نوشته در میان گذاردن پرسشهایی است تا الزاماً پاسخ دادن به آن پرسشها؛ که در دو وجه مطرح میشود:
۱. آیا زنان معمار زنانه میاندیشند؟ معماری یک زن تفاوتهایی با معماری یک مرد دارد؟ یا میتواند داشته باشد؟ در چه وجوه و لایههایی این تفاوت، اگر وجود داشته باشد، خود را نمایان میکنند؟
۲.آیا فضاهایی که کاملاً برای استفاده زنان یا عمدتاً برای استفاده زنان طرح و ساخته میشوند باید توسط زنان معمار طراحی شوند؟ ویژگیها و تمایزهای این گونه طرحهای خلقت یافته از فکر و ذهن زنان چگونه میتوانند باشند، بخصوص در تقابل با طرحهایی برای فضاهای مورد استفاده زنان که از اندیشه مردان بتراوند؟
در بازه زمانی تاریخ هزاران ساله، معماری و ساختمان امری مردانه بوده است و در تسلط فکر و عمل مردان. تنها از میانه قرن گذشته میلادی بود که زنان و دختران به گفتمان شکلگیری معماری توسط زنان جلب شدند، به حضور و دانش آموزی در مدارس و دانشکدههای معماری توجه کردند، و پس از آن به حرفه معماری روی کردند. روندی که در طول چندین دهه رشد چشمگیری داشت و تعدادی زن معمار جایگاه خاص و حضور قابل توجهی در عرصه معماری کشور خود و در مقیاس جهانی پیدا کردند.
یکی از زنان معمار شناخته شده سو راجرز همسر معمار بریتانیایی ریچارد راجرز است که چندین پروژه ساختمانی شاخص را همراه همسرش یا به تنهایی طراحی کرده است. خانم سو راجرز، زاده انگلیس، یکی از معماران پیشرو در استفاده از سازمایه (مصالح ساختمانی) نو در معماری، به خصوص در طرحهای خانه مسکونی، بوده است. او که اکنون ۸۴ سال سن دارد در دهه ۶۰ و۷۰ میلادی فعالیت بسیاری در طراحی بناهای گوناگون داشت و در دو دفتر معماری شناخته شده بنیانگذار یا شریک بنیان گذاری بود. از جمله شریکهای برابر او نورمن فاستر، رنتزو پیانو و همسر خود او در آن زمان؛ جان میلر و سپس همسر دوم او ریچارد راجرز بودند.
بعد از ازدواج با ریچارد راجرز نام خانوادگی او از برامول به راجرز تغییر پیداکرد. سو راجرز یکی از چهار نفر معماری بود که به همراه ریچارد راجرز، رنتزو پیانو، جان میلر، و جان فرانکو فرانکینی، در مسابقه طراحی مرکز ژرژ پمپیدو در پاریس برنده شدند.
نه چندان پس از سو راجرز از نظر ورود به دنیای معماری ولی به مراتب شناخته شدهتر از او، زها حدید معمار عراقی-بریتانیایی است که در سال ۲۰۱۵ در شصت و پنج سالگی به علت سکته قلبی در فلوریدای امریکا درگذشت. خانم حدید، بیشتر بخاطر طرح های رادیکال ساختار شکنانهاش شناخته شده است. او اولین زنی بود که در سال ۲۰۰۴ برنده جایزه بسیار معتبر معماری پریتزکر شد. در میان شناخته شدهترین طرحهای خانم حدید میتوان از مرکز حیدر علیاف در باکو جمهوری آذربایجان، موزه هنرهای معاصر و معماری ماکسی در رم ایتالیا نام برد.
برای بسیاری از افراد تنها بناهای معماری زها حدید شناخته شدهاند. در حالیکه او در چندین زمینه دیگر نیز طرح هایی با نوآوری خاص داشت. او برای کمپانی شانل یک کشتی تفریحی طرح کرد؛ با معمار بسیار مشهور رم کولهاس برای طرح کفشهای زنانه اولترا مدرن و آینده نگرانه که از جنس فلز براق (stainless steel) هستند، همکاری کرد؛ برای کمپانی آدیداس کفش ورزشی طرح کرد و برای یکی از شناخته شدهترین نهادهای مُد در دنیا، لویی ووتان (Louis Vuitton ) کیفهای زنانه، همانطور که برای پرین پاریس (Perrin Paris). او طراحی جواهر را هم تجربه کرد و برای بولگاری (Bulgari) از جواهر سازان صف اول در دنیا، انگشتر و تزیینات زنانه طراحی نمود. در تمام این طرحها رد پای زنانهگی به مفهوم اینکه تفکر و نگاه یک زن در پس آنها بوده آشکار است. از ویژگیهای طرحهای زها حدید که از او به عنوان ملکه منحنیها (Queen of Curves) نام برده میشود، حس و سلیقه زنانه او است که در بسیاری از طرحهایش، چه معماری، چه ابزارهای کوچک و بزرگِ مورد استفاده زنان و حتی مردان به چشم میخورند.
در سرزمین ما ایران، زنان دیرتر و کمتر از نقاط دیگر از دنیا به صحنه معماری پای گذاردند. از پیشگامان این حضور، نکتار پاپازیان بود، معماری توانا که چندین ساختمان در مجتمعهای دانشگاهی تبریز و شیراز و همدان و کرج از طرحهای او هستند. خانم پاپازیان که دانش آموخته دانشگاه تهران، مدرسه هنرهای زیبای پاریس و بوزار فرانسه بود، بعد از ازدواج به ایران بازگشت و از آن پس بیشتر با نام خانوادگی همسرش آندرف شناخته میشد. خوشبختانه نسل معماران بعد از او تعداد قابل توجهی از زنان در خود دارد.
با پذیرفتن خطر از جای انداختن چندین نام دیگر، از زنان معماری که در پنج دهه گذشته، چه به تنهایی یا با همکاری همسطح با همسرانشان، در ایران فعال و شناحته شدهاند میتوان از گیتی اعتماد، ترانه یلدا، نسرین فقیه، فریار جواهریان، پرشیا قراگوزلو، نشید نبیان، کاترین اسپردونف، لیلا عراقیان، لیدا الماسیان، انسیه خمسه، حبیبه مجد آبادی، بهارک کشانی، نازنین کازرونیان، ژیلا نوروزی، فرشیده موسوی، نسرین سراجی و خواهران حریری (گسیو و مژگان) نام برد.
افزون بر این، خوشبختانه درصد بسیار بالایی از افراد حاضر و موثر در دفاتر معماری ایران در سالیان اخیر از دختران و زنان بودهاند. اینها، حضور چشمگیر زنان در عرصه معماری ایران زمین، همه وهمه اتفاقات ارزشمندی هستند که امید به تداوم بسیار و گسترش آنها باید داشت، به ویژه در ارتباط با شناخت و حسی که از نسل جوان به پیشگامی دختران در صحنه اجتماعی ایران دیده میشود.
آنچه در این نوشته از آغاز تا این نقطه آمد پیش روی گذاردن زمینهای بود برای مطرح کردن مقولهای که در ارتباط با یک بنا اهمیت پیدا میکند:
با خبر شدهام که در ایران ورزشگاهی برای زنان طراحی و ساخته شده است که معمار آن حامد بدری احمدی است. از این بنا که به نام ساختمان شماره ۳۸ شناخته شده است، به غیر از دو عکس که دیواری بلند و بدون پنجره را نمایان میکنند، اطلاعات زیادی پخش نشده، هرچند که در دنیای مجازی اشارات یا نظریاتی له یا علیه آن دیده میشود. پرسشی که در ذهن من جای گرفته است و شک ندارم در ذهن بسیاران دیگری، بخشی از همان پرسش هایی است که آغاز این نوشته در پیش روی خواننده قرار گرفت: آیا فضاهایی که کاملاً برای استفاده زنان یا عمدتاً برای استفاده زنان طرح و ساخته میشوند باید توسط زنان معمار طراحی شوند؟ آیا بهتر است که زنان معمار فضاهایی که کاربری زنانه دارند را طراحی کنند؟ یا تفاوتی نمی کند که مرد معمار یا زن معمار، به شرطی که هردو دیدگاه و تواناهایی فکری، هنری و خلاقانه کمابیش یکسان داشته باشند، طراح چنین فضاهایی باشند؟
بدون ارزشگذاری بر این که طرحهای مردان معمار، به ویژه آن هنگام که برای فضاهای زنانه یا عمدتاً مورد استفاده زنان خلق میشوند، از چه ویژگی هایی برخوردارند، پرسش من این است: آیا بهراستی طرح های مردانه برای فضاهای زنانه، دیدگاهها، نیازها و خواستهای زنان را در نظر میگیرند؟ آنها را بازتاب میدهند؟ دستکم نسبت به آنها حساسیت نشان میدهد؟ آیا نباید تلاش کرد، هم زنان و هم مردان، که زنان معمار نقش و مقیاسی برابر با مردان در معماری داشته باشند؟
از این پرسش نباید چنین برداشت شود که الزاماً یا عمدتاً آن فضاهای زنانه یا مورد استفاده زنان که توسط مردان طراحی میشوند از کیفیت یا پژواک نیازها و خواستهای زنان تهی هستند. بلکه پرسش این است که آیا بهتر نیست فضاهای زنانه را زنان معمار طراحی کنند، همانگونه که فضاهای صرفا مورد بهره برداری مردان را مردان معمار. یا اصلا تفاوتی ندارد و جنسیت در هنر که معماری بخشی از آن است نباید مطرح باشد.