عضو فرهنگستان علوم گفت: حدود ۷.۵ درصد مساحت ایران شاهد فرونشست است و بخش مهمی از این مساحت مناطق مسکونی ایران هستند و این اعداد نشان میدهد که هر چند ایران سرزمین پهناوری است، ولی الزاما نمیتوان در همه مناطق آن سکونت کرد؛ از این رو ایجاد شهرهای جدید در پهنه ایران با ریسک همراه است.
به گزارش «تاسیسات نیوز»، دکتر مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله در چهل و ششمین نشست از مجموعه جلسات ماهیانه مرکز تحقیقات تغییر اقلیم و سلامت با عنوان «تغییر اقلیم و مخاطرات طبیعی در ایران امروز» که به همت مرکز تحقیقات تغییر اقلیم و سلامت و دپارتمان سلامت در حوادث و بلایای دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت آنلاین برگزار شد، گفت: شواهد زیادی مبنی بر تاثیرات فعالیتهای انسانی بر تغییرات اقلیمی همچون سوزاندن سوختهای فسیلی، کشاورزی و جنگلزدایی در طول نیم قرن گذشته وجود داشته است.
وی افزود: تشعشعات خورشیدی این وضعیت را تشدید کرده و موجب جذب ۵۱ درصدی اشعه خورشید توسط زمین و پراکنده شدن ۲۰ درصدی ابرها شده است. در کنار آن انتشار گازهای گلخانهای مانند دی اکسید کربن، متان، اکسید نیتروژن و ازن از عوامل مصنوعی تغییر اقلیم به شمار میروند.
زارع، افزایش سطح دریا، افزایش دمای جهانی، به خطر افتادن سلامتی و ذوب شدن بخچالها را از دیگر پیامدهای تغییر اقلیم دانست و یادآور شد: بی آبی یکی دیگر از پیامدهای تغییرات اقلیم است. بر اساس آمارها میزان ورودی آب به سدهای کشور در ۹۹ روز ابتدایی سال آبی جاری (از مهر تا ۹ دی ۱۴۰۲) نسبت به مدت مشابه در سال کم بارش قبل تقریبا برابری میکند، ولی در همین مدت شاهد افزایش ۲۰ درصدی خروجی آب از سدها به منظور تامین آب شرب، کشاورزی، صنعت و نیازهای زیست محیطی بودیم.
این استاد پژوهشگاه بینالمللی مهندسی زلزله تاکید کرد: در ۹۹ روز ابتدایی سال آبی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ حدود ۶ میلیارد و ۵۲۰ میلیون متر مکعب خروجی آب از سدهای کشور داشتیم، در حالی که این رقم در مدت مشابه سال قبل ۵ میلیارد و ۴۵۰ میلیون متر مکعب بود.
وضعیت بارندگی در ایران
زارع به وضعیت بارندگی در ایران اشاره کرد و گفت: میانگین بارندگی سالانه در ایران تقریبا ۲۵۰ میلی متر است که در سالهای آبی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به بعد حدود ۱۸۰ میلی متر در سال برآورد شده است. این میزان بارندگی در سراسر کشور به طور نابرابر توزیع شده است که مناطق شمالی و شمال غربی بیشترین میزان بارش را دارند، در حالی که مناطق مرکزی و جنوبی به طور قابل توجهی کمتر از این میزان بارش را دریافت میکنند.
به گفته وی در صورتی که ۲۵۰ میلیمتر بارندگی سالانه داشته باشیم، حدود ۴۱۰ میلیون متر مکعب کل بارندگی سالانه یا ۴۱۰ میلیارد متر مکعب در سال را شامل میشود و این در حالی است که در ۳ سال اخیر کل بارشها در کشور به حدود ۱۸۰ میلی متر در سال و بنابراین حدود ۲۵۰ میلیارد متر مکعب در سال رسیده است.
این محقق حوزه مخاطرات با بیان اینکه در صورتی که باران کافی در دسترس باشد، حدود ۲۹۰ میلیارد متر مکعب در کشتزارها و زمینها دچار تبخیر و تعرق میشود، اظهار کرد: در بهترین حالت حدود ۱۲۰ میلیارد متر مکعب آب در زمین جذب و در آبخوانها ذخیره میشود، ولی آمارها حکایت از برداشت نزدیک به ۹۴ سال میلیارد متر مکعب در سال دارد.
به گفته وی، از این میزان ۵ میلیارد متر مکعب در بخش آشامیدنی و بهداشت و یک میلیارد متر مکعب نیز در بخش صنعت مصرف میشود.
زارع ادامه داد: حدود ۷۸ درصد از آبهای زیر زمینی در سال برداشت شده است و دلیل این امر نیز مساله کمبود آبهای ذخیره شده سطحی و نیندیشیدن جایگزین پایدار برای منابع آب است.
وی به وجود بیش از ۹۰۰ هزار چاه در کشور اشاره کرد که ۴۰ درصد آن یعنی ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار چاه غیر مجاز هستند و افزود: برداشت بیرویه از آبخوانهای زیر زمینی موجب تغییر شکل در تراکم لایههای زمین میشود و در مناطقی مانند دشت غربی استان تهران در طی ۳۰ سال برداشت آب موجب تغییر در مساحتی به وسعت ۴۰ تا ۷۰ کیلومتر مربع شده و در این صورت انتظار میرود در جاهایی که گسلهای فعال، آبرفتها را قطع کردهاند، آنها را درگیر کند.
این استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی با بیان اینکه به نظر میرسد مناطق درگیر با فرونشست در جاهایی هستند که دارای لرزهخیزی بالایی هستند، یادآور شد: در ایران حدود ۱۳ میلیون هکتار اراضی قابل کشت داریم که از این میزان ۸ هکتار کشت آبی و ۵ میلیون هکتار دیم است و ۹۰ درصد کشاورزی ایران نیز روی زمینهای کشت آبی و ۱۰ درصد روی اراضی دیم انجام میشود.
مرثیه اصفهان با توسعه کشاورزی
عضو فرهنگستان علوم به وضعیت استان اصفهان از نظر فرونشست اشاره کرد و گفت: اصفهان در سال ۱۳۹۷ در بخش کشاورزی با داشتن حدود ۵۶۷ هزار هکتار اراضی کشاورزی (حدود ۷ درصد از اراضی ایران) حدود ۵.۷ میلیون تن محصولات کشاورزی (حدود۴ درصد از ۱۳۰ میلیون تن کل تولید محصولات کشاورزی ایران) را تولید میکند.
وی اضافه کرد: بررسیها نشان میدهد میزان فرونشست از ۱۲ تا ۱۸ سانتیمتر در اصفهان گزارش شده است و در شمال شهر اصفهان یعنی جایی که نزدیک به شاهین شهر و فرودگاه و ورزشگاه نقش جهان قرار دارد، بیشترین میزان فرونشست مشاهده میشود که دلیل آن برداشت بیرویه آبهای زیر زمینی در مدت ۵۰ سال است.
این استاد پژوهشگاه زلزله با بیان اینکه شهرهایی چون شاهین شهر و فولادشهر از جمله شهرهای جدید در استان اصفهان هستند، یادآور شد: در این مناطق، توسعه ناپایدار صنعتی در این شهرها مساله فرونشست را مطرح کرده است.
وی تاکید کرد: این حجم از برداشت آبهای زیر زمینی که ۹۰ درصد آن برای کشاورزی است، ما را با پدیده فرونشست زمین مواجه میکند.
زارع اظهار کرد: حدود ۴۱ میلیارد متر مکعب برای چاههای مجاز، پروانه صادر شده که از این چاهها آب برداشته میشود و سالانه حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب آب به صورت غیرمجاز برداشته میشود.
وی تاکید کرد: این روند موجب شده که در ۳ سال اخیر چندین منطقه جدید فرونشست زمین در ایران شناسایی شود که از آن جمله میتوان به مناطقی در خوزستان و مازندران اشاره کرد.
زلزله و فرونشست
عضو فرهنگستان علوم با بیان اینکه سالانه ۲۰ میلیارد متر مکعب آب از منابع طبیعی و آبهای زیر زمینی برداشت میشود، گفت: اگر این روند ادامه یابد، تا ۲۰ سال آینده اثری از کشاورزی در اطراف رشته کوه زاگرس باقی نمیماند.
وی به بیان مساحت فرونشست در ایران پرداخت و گفت: حدود ۷.۵ درصد مساحت ایران شاهد فرونشست است و بخش مهمی از این مساحت مناطق مسکونی ایران هستند و به نظر میرسد که ایران با همین روند پیش رود، شاهد فرونشست گستردهتری خواهد بود.
زارع خاطر نشان کرد: ارزیابیها نشان میدهد حدود ۶ درصد از مناطق ایران مسکونی هستند و مناطق قابل سکونت در ایران حدود ۱۵ درصد از مساحت کشور برآورد شده است، ولی برخی از برآوردها تنها ۳ درصد از مساحت کشور را با کیفیت بالا برای سکونت ارزیابی میکند.
وی با بیان اینکه بیش از ۷۰ درصد جمعیت کشور در کمتر از ۴۰ درصد مساحت قابل سکونت ایران ساکن شدهاند، اظهار کرد: این اعداد نشان میدهد که هر چند ایران سرزمین پهناوری است، ولی الزاما نمیتوان در همه مناطق آن سکونت کرد؛ از این رو ایجاد شهرهای جدید در پهنه ایران با ریسک همراه است که باید در این زمینه توجه شود.
زارع ادامه داد: از سوی دیگر در استان اصفهان زلزلههایی رخ میدهد که در گذشته هیچ سابقه لرزهخیزی در آن ثبت نشده است که نمونه آن زلزله ۱۰ آوریل ۲۰۱۳ (مصادف با آخر فرودین ماه سال ۹۲) و زلزله ۱۶ نوامبر ۲۰۱۱ با بزرگای ۴.۱ است و این مسالهای است که باید به ارتباط فرونشست زمین و زلزله توجه شود؛ چرا که احتمال میرود برداشت وسیع از آبهای زیر زمینی و تحریک گسلها موجب رخدادهای لرزهای شود.
خشکی زمین و زلزله
استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله با اشاره به خشک شدن دریاچه ارومیه با بیان اینکه خشکی این دریاچه در سال ۱۴۰۲ با برخاستن بادها و طوفانهای نمکی موجب توجه بیشتر به مساله بحران آب در این حوضه آبریز شده است، گفت: دریاچه ارومیه با سرعت تبخیر سالانه ۰.۶ تا یک متر در مدت ۲۶ سال گذشته در حال کوچک شدن بوده است و اگرچه اقداماتی برای معکوس کردن این روند انجام میشود، ولی در بهار ۹۹ اعلام شد در طی سالهای آبی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ میزان ۱۹۴ میلیون متر مکعب آب از سد شهید کاظمی بوکان به سمت دریاچه ارومیه رها شده است.
وی اضافه کرد: تا اردیبهشت سال ۹۹ میزان ۲۷۰ میلیون مترمکعب آب از ۴ سد شهرستانهای ارومیه، مهاباد، بوکان و سلماس به سمت این دریاچه رها شد، ولی از سوی دیگر در حوضه آبریز دریاچه ارومیه در مجموع ۶۱ هزار و ۹۶۵ حلقه چاه با تخلیه سالانه بیش از یک میلیون و ۱۰۸ هزار متر مکعب آب حفر شد که از این تعداد ۲۲ هزار و ۲۹۷ حلقه چاه غیر مجاز با تخلیه سالانه بیش از ۲۹۶ هزار و ۸۶۵ متر مکعب آب شناسایی شده است.
زارع با اشاره به اثرات خشکشدن دریاچه ارومیه بر لرزهخیزی منطقه، گفت: تبریز دارای زلزلههای تاریخی ویرانگری است و در رخداد دو زلزله در سال ۱۴۰۰ با بزرگای ۴.۴ و ۴.۳ موجب وحشت مردم شد و به نظر میرسد مهاجرت خوشههای لرزهای از سمت غرب به شرق یعنی از سمت وان ترکیه به سمت دریاچه ارومیه دیده میشود و به نظر میرسد تجمع زلزلهها از مرز ترکیه و ایران به سمت داخل استان آذربایجان غربی وجود دارد.
وی تاکید کرد: لرزهخیزی این استان وجود داشته است، ولی در دو دهه که ۲۰ میلیارد متر مکعب آب از دریاچه ارومیه برداشته شد و رو به خشکی حرکت کرده است، میتوان زلزلههای خوی را به این عامل مرتبط دانست. این گفته به معنای آن نیست که زلزله خوی الزاما به خشک شدن دریاچه ارومیه مرتبط باشد، بلکه میتواند به عنوان عامل تحریک کننده ثانویه مورد توجه قرار گیرد.
تغییر اقلیم و زلزله
استاد پژوهشگاه زلزلهشناسی با طرح این سؤال که آیا تغییر اقلیم بر زلزلهها اثرگذار هستند، گفت: بررسی آریتمیها و بی نظمیهای امریکا نشان میدهد که در سالهای اخیر زلزلههای بزرگی در شرق امریکا رخ میدهد، در حالی که غرب امریکا بسیار لرزهخیزی بالایی دارد.
زارع زلزله سال ۱۹۶۴ با بزرگای ۹.۴ در آلاسکا، زلزله سال ۱۹۷۸ آلاسکا با بزرگای ۷.۲ و زلزله ۲۰۱۵ نپال با بزرگای ۷.۲ را از جمله این زلزلهها دانست و گفت: این مناطق جزء مناطقی با یخچالهای عظیم بودند که ذوب شدند و همه این زلزلهها را مرتبط با ذوب شدن یخچالها میدانند.
وی در این باره توضیح داد: منشأ توالی زلزلههای ثبت شده در سالهای ۱۸۱۲-۱۸۱۱ نیومادرید امریکا مبهم است، چرا که این ناحیه به دور از حاشیه ورقههای فعال تکتونیکی قرار دارد و این نشان میدهد که تکتونیک صفحهای مستقیما مسؤول رخداد زلزلههای نیومادرید نبوده و بنابراین زمینشناسان مجبورند به دنبال علت دیگری برای این رخدادها باشند.
زارع گفت: این مناطق محدودههایی با ورقههای بزرگ یخچالی هستند و از بین رفتن این تودههای یخچالی موجب شده تا استرس از روی پوسته زمین برداشته شود و در نهایت این مناطق زمینلرزههای بزرگی را تجربه کنند.
وی با اشاره به ارتباط تغییر اقلیم و زلزله در تهران، یادآور شد: مناطقی چون توچال، دماوند، علم کوه در البرز و همچنین دنا در زاگرس و قله جوپار و لالهزار کرمان از جمله مناطقی از ایران هستند که دارای یخچال بوده ولی در حال حاضر از بین رفتهاند و نیاز است تا بررسی شود که از دست رفتن این ورقههای یخچالی میتواند بر رخداد زلزلهها اثرگذار باشد یا خیر.
زارع یادآور شد: زلزلههای سطحی به دلیل تغییرات اقلیمی و خشکسالی بر تحریک زون گسل در جنوب و جنوب غربی تهران و مدلسازی احتمال گسیختگی گسل و چکانش زلزلههای با بزرگای متوسط تا زیاد میتواند ما را در این زمینه یاری کند.