کدخدای باج‌گیر!

روح الله واصف / سردبیر پایگاه خبری تاسیسات نیوز:  همکاران گرامی سلام و خدا قوت،  سازمان نظام‌مهندسی ساختمان را همه ما خانه خود می‌دانیم که برای حل مشکلات صنفی، معیشتی و تظلم خواهی در برابر کارفرمایان خود به آن مراجعه می‌کنیم و انتظار داریم خانه امن ما باشد. در ماده ۳ قانون نظام‌مهندسی ساختمان، دلیل تشکیل سازمان نظام‌مهندسی ساختمان تأمین مشارکت هر چه وسیع‌تر مهندسان در انتظام امور حرفه‌ای خود و تحقق اهداف این قانون در سطح کشور ذکر شده است. حال سؤال اینجاست که چگونه این مشارکت تأمین می‌شود؟ و چگونه وسیع‌تر می‌شود؟
قانون نظام‌مهندسی ساختمان در سال ۱۳۷۴ به تصویب رسیده و از آن تاریخ بیش از ۲۵ سال گذشته است. نگارنده زمانی که برای ثبت‌نام در نظام‌مهندسی تهران به محل آن رفتم، در کل دو اتاق بود که یک اتاق کلیه امور مربوط به عضویت و اعضاء را انجام می‌داد و یک اتاق امور دیگر را! اکنون سازمان در حال اثاث‌کشی به ساختمانی بزرگ‌تر است. سال‌های گذشته می‌تواند چراغ راهی برای آینده باشد.
بدیهی است که تلاش برای امرارمعاش و البته درآمد بیشتر، مهندسان را به‌سوی عضویت در سازمان و گذر از هزارتوی ورودی آن سوق می‌دهد. لذا صرف وجود درآمد باعث جذب مهندسان می‌شود و ازاین‌رو هیچ تلاشی لازم نیست؛ ولی این تمام ماجرا نخواهد بود.
مهندسان پس از ورود و قرارگیری در جایگاه خود، شروع به کسب درآمد می‌کنند و بعد از گذشت زمان کوتاهی، به فکر کسب درآمدی بهتر و با فعالیتی کمتر می‌افتند. این‌گونه است که برخی پروانه‌های خود را در اختیار شرکت‌های حقوقی می‌گذارند و عطای زحمات نظارت و طراحی ساختمان‌ها در قالب نظام‌مهندسی را به لقای آن می‌بخشند. البته بسیاری از این مهندسان همچنان طراحی و نظارت دارند اما برای کارفرمای خصوصی. کارفرمایی که از خدمات سازمان راضی نیست و از مهندسان دیگر استفاده می‌کند! از همان مهندسی که می‌توانست از طرف سازمان به این فرآیند وارد شود ولی اکنون از غیب واردشده است! چرا؟ چون درآمد وی از امور محوله سازمان کم است و او وارد بازی دیگری می‌شود. اگر شرکت حقوقی طراح یا ناظر نتواند وظایف خود را درست انجام دهد کفه ترازوی سمت سازمان سبک می‌شود و وظایف مهندس خارج از سازمان سنگین‌تر و این ضربه شدیدی به وجهه سازمان وارد می‌کند. سازمان در افواه عمومی به کدخدایی خواهد ماند که بدون هیچ آورده‌ای تنها به باج‌گیری مشغول است.
راه برون‌رفت از این بازی بی‌فایده و خطرناک، واقعی کردن درآمدهای مهندسان از محل خدمات آن‌ها به سازمان و ایجاد مسئولیت متناظر با این درآمد برای مدتی منطقی است. اگر مهندس با پایه بالاتر، پروژه‌ای شایسته‌تر و بزرگ‌تر و با درآمد بیشتر کسب کند و حتی مهندسان بی‌پایه یا با پایه پایین‌تر برای کمک به آن‌ها وارد پروژه شوند تا هم کار بیاموزند و هم درآمد داشته باشند چرخه پروژه به روال منطقی خود خواهد چرخید.
اکنون مأموریت تعریفی سازمان برای خود، اعلام قیمت‌هایی برای خدمات است تا به شرکت‌های حقوقی کمک کند و خروج مهندسان خبره از سازمان را تسریع کند!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;