10 روز زمان تا مانع جنگ آبی شدن

به گزارش تاسیسات نیوز به نقل ازساعت 24 , وی معتقد است ادامه این روند در بهره‌برداری از منابع آب و سرمایه‌گذاری ناکافی برای حفظ آن می‌تواند یکی از بدترین حادثه‌های تاریخ را از ۱۰ سال به بعد بر تاریخ این سرزمین تحمیل کند و جنگ آب سراسر این مرز و بوم را فرا گیرد و مردم استان‌های گوناگون را به جان هم بیندازد. این صریح‌ترین اظهارنظر درباره پیامدهای دهشتناک یک مقام مسوول و یک ایرانی دلسوز و رییس یک نهاد مدنی نیرومند است که بر زبان می‌آید و به نظر می‌رسد باید آن را جدی گرفت.





این مسوول احیای دریاچه ارومیه در جایی از سخنانش که با پرسش‌های پی‌درپی نقی آقالو که خود یک کارشناس ورزیده در امور آب ایران به حساب می‌آید با اندوه و خشم از پنهان‌سازی واقعیت‌های آب و نوعی آمارسازی و مخدوش کردن حقیقت‌های آب در وزار نیرو به دلیل ترس از سهیم شدن در امور خبر می‌دهد و معتقد است در این وزارتخانه تنهاست.





اکنون عیسی کلانتری در نقش منتقد چگونگی مدیریت منابع آب ایران آنقدر از وضعیت آینده هراس دارد که بیم و هراس را کنار گذاشته و عباراتی به کار می‌برد که ساعت ۲۴ را ناگزیر از تعدیل کرده و عبارات و اصطلاحات دیگری را جایگزین سخنان بی‌پروای این مرد دلسوز به ایران می‌کند. گفت‌وگوی نقی آقالو مشاور سردبیر ساعت 24 را با عیسی کلانتری را در ادامه بخوانید:



 

آقای کلانتری اجازه بدهید از اینجا شروع کنیم که عرضه آب و کشاورزی کشور در طول ۳۷ سال گذشته، شاهد رقابت دو گروه یا جبهه قدرتمند بوده است. وزارت نیرو و تمامی موسسات و شرکت‌های قدرتمندش به عنوان متولی تامین آب کشور و وزارت جهاد کشاورزی متولی تامین نان و غذا. در طول این مدت، بر اثر عواملی، زور وزارت نیرویی‌ها بر قدرت وزارت کشاورزی‌ها چربیده و بدین ترتیب، عرضه طبیعت، کوه‌ها و دشت‌های ایران به قلمرو سدهای بزرگ، نیروگاه‌ها، کانال‌های آبرسانی و… درآمده است. بفرمایید این نهضت تا کی ادامه دارد و با توجه به حجم سرمایه‌گذاری‌ها در این پروژه‌های سنگین، چرا انتظار مردم ایران هنوز برآورده نشده و آنان همچنان باید نگران بی‌آبی و کم‌آبی باشند و چرا باید همچنان با هشدار و قحطی و خشکسالی و… تهدید شوند. تفسیر شما از این پدیده‌ها و ریشه‌های بحران آب ایران چیست؟

 

 

اولا نمی‌توان منکر لزوم سدسازی بود. همین طور کانال‌سازی و حفط محیط زیست. به نظرم بهتر است سوال را دو قسمت کنیم. یکی زمانی بود که آگاهی‌ ما ناقص بود. مفهوم توسعه پایدار هنوز در ایران جایگاه واقعی خودش را نیافته بود (یعنی سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵) یعنی دانش بشر ناقص بود. فکر می‌کردند که همه جا آب‌ها را باید مهار کنند. فکرشان نمی‌رسید که این سیاست همیشه جواب نمی‌دهد. تا سال ۱۳۷۰ یا ۱۳۷۵ این کار قابل توجیه بود، ولی در سال ۱۳۷۵ به بعد دیگر قابل قبول نبود. وقتی واقعیت‌های توسعه پایدار مشخص شد، باید ما هم پایبند آن می‌شدیم. ولی واقعیت این بود که سدسازان و حامیان آنها قوی بودند و ساختن سد، حتی برای نمایندگان مجلس هم وسیله‌ای بود برای جلب آرای بیشتر.





پیمانکاران و مشاورین قدرتمندش، از محل ساخت سد درآمد کسب می‌کنند. بنابراین بزرگ‌ترین اشتباه سدسازی بعد از سال ۱۳۷۵ اتفاق افتاد. مثل ساختن سد گتوند در خوزستان نشان از لابی قدرتمند پیمانکاران و مشاورانش بود. هنوز هم هستند افرادی که معتقدند از منابع آبی باید بیشتر استفاده شود. در این فرایند فقط دولتیان مقصر نبودند. مجلس هم مقصر بود. مجلسی که حدادعادل رییس آن بود، تلاش کرد که هرچه چاه غیرمجاز در کشور است، مجاز اعلام شود و این همان سیاست‌های پوپولیستی بود که پدر کشور را درآورد.




اشتباهات سیاسی و سیاست‌های اشتباه اقتصادی را می‌توان جبران کرد (با تغییر مسوولان عاقل‌تر) ولی سیاست‌های اشتباه آبی دیگر قابل جبران نیست. شما شاهد باشید اکنون در سال ۱۳۹۵ عرض می‌کنم. چنانچه سیاست‌های موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال‌آینده بحران‌های غیرقابل تصور و عظیمی در کشور پیدا خواهد آمد که پیوستگی و یکپارچگی کشور را تهدید خواهد کرد.





آقای دکتر اجازه بدهید قبل از آنکه برویم به عمق ماجرا، تکلیف این قسمت روشن شود. خوب اگر این طور است، پس چرا دولت در این مورد تصمیم جدی و فوری نمی‌گیرد و چرا اختصاص هزینه و بودجه کافی برای اجرای سیاست‌های چاره‌ساز چون طرح‌های گسترده آبخیزداری و… در برنامه ششم توسعه به گردن نمی‌گیرد و…




همین جا صبر کن! می‌گویم برنامه ششم اصلا برنامه نجات آبی کشور نیست. اکنون وضعیت ما به گونه‌ای است که پیوستگی بهره‌وری و استحصال از منابع آب گسسته است. سیاست‌های اعمال شده پس از سال ۱۳۷۵، اساسا قابل قبول نیست. همه دنیا، توسعه پایدار را پذیرفته‌اند، غیر از ما! آب در همه دنیا ماده‌ای طبیعی و تجدیدپذیر تلقی می‌شود ولی در اینجا ما آب را تجدیدناپذیر کرده‌ایم. و این جز با تجاوز روزمره و روزافزون به منابع آبی کشور حاصل نشده است. در سال ۱۳۴۵ منابع آب تجدیدپذیر ما ۱۳۲ میلیارد مترمکعب بود ولی الان این رقم به ۸۸ میلیارد مترمکعب رسیده است. وزارت نیرو هنوز بیلان منفی آب‌های زیرزمینی را ۶ میلیارد مترمکعب اعلام می‌کند ولی در واقع این بیلان منفی ۱۵ میلیارد مترمکعب است. آنان طوری رفتار می‌کنند که گویا همه چیز روبه‌راه است و در واقع در دل می‌گویند: کورش آسوده بخواب که ما بیداریم. غافل از آنکه تهدید و بحران آب کشور بسیار بسیار جدی است.






جناب آقای دکتر کلانتری! بر اساس آمار بین ۶۰ تا ۷۰ درصد از ۴۰۰ تا ۴۵۰ میلیارد مترمکعب آب‌های نازل شده از آسمان ایران، متاسفانه قبل از وارد شدن از چرخه مصرف بار دیگر راهی آسمان می‌شود و از طرف دیگر، متاسفانه بخش عمده‌ای از تعداد بارش سالانه، در فصولی رخ می‌دهد که با فصل کشت و نیاز آبی کشتزارها و مزارع هماهنگی ندارد (۸۰ درصد بارش‌ها در بهار و زمستان) نگاه کارشناس می‌گوید شیب زمین زیاد است و آب رها شده با سرعت زیاد به سوی دریا یا حوضه آبریز حرکت می‌کند و بنابراین آب مجال نفوذ در خاک و زمین را ندارد. مراتع و جنگل‌ها هم تا حدودی به دست خود ما به نابودی کشیده می‌شود تا آب جذب خاک نشود و وارد آبخوان‌ها نشود. بعید است که مسوولان به این مسائل و نتایج آن واقف نبوده باشند. پس بفرمایید، چرا در این مدت ۳۰ ساله نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند، طرح‌های مناسب برای مهار آب‌ها چون آبخیزداری و جنگل‌کاری و احیای مراتع را به طور گسترده اجرا کنند؟





دقت کنید. ما یک آب داریم. یک آب تجدیدپذیر و یک آب قابل بهره برداری اینکه چرا آب‌های تجدیدپذیر ما از ۱۳۲ میلیارد متر مکعب اکنون به ۸۸ میلیارد متر مکعب کاهش یافته، دلایلی دارد. اول تغییر اقلیم بوده، حرارت زمین بالا رفته و تبخیر زیاد شده است. دوم تبدیل برف به باران بر اثر تغییر اقلیم موجب شده نفوذپذیری آب به زمین کمتر شود. سوم اینکه آب‌های جاری ما تاثیر خود را از دست داده‌اند. یعنی تعداد بارندگی ما از طرفی زیاد شده ولی مقدار بارش‌ها کمتر شده است. بدین ترتیب نحوه بارش‌های ما هم به ضرر ما تمام شده است. اکنون ۵۰ درصد روان آب‌های رودخانه‌های ما کاهش یافته است. مورد بعدی، افزایش وحشتناک برداشت‌های آبی ما از مخازن سطح زمین است. اینکه چرا دولت طرح‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری را جدی نگرفته و تعهدات خود را عمل نکرده، لابد برای او توجیه اقتصادی ندارد.





ولی آقای دکتر، اهمیت موضوع بالاتر و مهم‌تر از آن است که در دایره موضوع «توجیه اقتصادی» و… بگنجد!





آقاجان! دولت می‌گوید، منابع مالی ندارم نمی‌تواند بودجه کافی اختصاص بدهد. می‌گوید، حتی قدرت پرداخت ۹۰ درصد از حقوق پرسنل خود را هم ندارد، چه برسد به سرمایه‌گذاری در طرح‌هایی چون آبخیزداری و… دولت که در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری نمی‌کند، بخش خصوصی هم طبیعتا قادر به این کار نیست و این همزمان شده با افزایش جمعیت و فشار بر منابع آبی کشور. سدهای ما هم‌اکنون تقریبا خالی هستند به غیر از سد کرخه و حوزه «دز» که بارندگی زیاد بوده، بقیه سدها و حوزه‌ها سطح آب به شدت کاهش یافته است.






اما وزارت نیرو چیز دیگری می‌گوید و با نظر شما مغایر است. متولی آب کشور نظر دیگری دارد.





وزارت نیرو برخورد دوگانه دارد. اطلاعات پشت صحنه را نمی‌گوید. از افشای حقایق می‌ترسد مبادا که گناهکار شناخته شود.




شما از اطلاعات پشت صحنه خبر دارید؟




من عضو اتاق فکر وزارت نیرو هستم. متاسفانه آقای در وزارت نیرو تنهاست، هیچ کس با او نیست، زیرمجموعه وی با وزیر هماهنگی ندارند و حاضر نیستند سخن حق را بپذیرند. وزارت نیرو می‌گوید آب‌های تجدیدپذیر زیرزمینی ما در سال ۳۳ میلیارد مترمکعب است، اما برداشت کنونی ما از این مخازن، ۶۲ میلیارد متر مکعب رانشان می‌دهد و این یعنی ۲۹ میلیارد مترمکعب کسری و اضافه برداشت که فاجعه است. البته چنانچه مقدار ۱۲ میلیارد مترمکعب آب در فرآیند بازگشت و بازچرخانی به مقدار ۳۳ میلیارد مترمکعب اضافه شود، رقم ۴۵ میلیارد مترمکعب به دست می‌آید، اما در این صورت هم باز، حدود ۱۷ میلیارد مترمکعب بیلان منفی داریم ولی وزارت نیرو این مقدار را ۶ میلیارد مترمکعب اعلام می‌کند.




چرا و چطور این کار را می‌کند؟




این وزارتخانه حقیقت عریان را نمی‌گوید. او متوسط ۳۰ سال گذشته را اعلام می‌کند. می‌گوید متوسط برداشت منفی آب از ذخایر زیرزمینی در طول ۳۰ سال گذشته ۶ میلیارد مترمکعب است ولی کسی نیست به این افراد بگوید، وقتی از تورم سالانه سخن می‌گویید، متوسط سال‌های گذشته را مد نظر ندارید، شما تورم به‌روز را باید اعلام کنید و اکنون بیلان منفی آب و برداشت آب‌های اضافی از مخازن زمینی، از ۶ میلیارد مترمکعب به بیش از ۱۵ میلیارد متر مکعب رسیده و این رقم را باید بگویند که از گفتن آن می‌ترسند. آن اختلاف نظر من با وزارت نیرو که شما می‌گویید، همین جاست.





آقای دکتر، وزارت نیرو چه یا از که می‌ترسد؟




آنان می‌ترسند به خاطر اینکه فکر می‌کنند اگر واقعیت‌ها را بگویند شریک جرم محسوب می‌شوند.





از اتاق فکر بگویید. آنها بر اساس چه منطقی واقعیت را وارونه می‌گویند و چگونه در برابر افرادی مثل شما حقایق را پنهان می‌کنند؟




در اتاق فکر، دیگر سر من که نمی‌توانند کلاه بگذارند. ولی سر دیگران کلاه می‌گذارند. عرض کنم دنیا به این نتیجه رسیده که حداکثر به میزان ۴۰ درصد از آب تجدیدپذیرش استفاده کند. و اکنون آب‌های تجدیدپذیر واقعی ما، نه ۱۳۳ که ۸۸ میلیارد مترمکعب است و ما فقط مجازیم مقدار حدود ۳۳ میلیارد مترمکعب برداشت کنیم ولی این برداشت اکنون ۸۸ درصد کل آب‌های تجدیدپذیر است. ما که از دنیا بیشتر بلد نیستیم. حداقل در احیای دریاچه ارومیه، ۷۱ نفر از بهترین متخصصین دنیا را آوردیم تا به ما در روند احیای دریاچه کمک کنند. اکنون باید بر اساس توانایی و ظرفیت کشور برنامه‌ریزی کنیم، اما برنامه ششم ما، اصلا با منابع کشور همخوانی ندارد.





آقای کلانتری، باز آمدیم به برنامه ششم. در همین برنامه، قرار است برای عملیات آبخیزداری و آبخوان‌داری در ۱۴ میلیون هکتار از اراضی کشور، ۱۴ هزار میلیارد تومان بودجه اختصاص دهند. آیا به نظر شما این مقدار بودجه را دولت به این طرح‌ها اختصاص می‌دهد؟




پاسخ من نه است. نمی‌دهد. ندارد که بدهد.



خوب اگر موضوع آب، برای کشور حیاتی است. خطر و بحران جدی است و خطر مهاجرت گسترده در پیش است و تنش‌ها و بحران‌های فراگیر در کمین است، چرا شاهد رفتار کج‌دار و مریز هستیم و چرا مدیران تصمیم جدی نمی‌گیرند؟




چرا از من سوال می‌کنید، بروید از رییس‌جمهور بپرسید! از رییس سازمان برنامه و بودجه بپرسید. به نظر من برای آن طرح‌هایی که گفتید، اینقدر بودجه نمی‌دهند.





آقای کلانتری! شما به عنوان وزیر اسبق کشاورزی، رییس خانه کشاورز، عضو اتاق فکر وزارت نیرو، مشاور معاون اول رییس‌جمهور، رییس ستاد احیای دریاچه ارومیه و… چه راه‌حلی به نظرتان می‌رسد و برای نجات از این وضعیت، چه راهی را توصیه می‌کنید؟





ایران هنوز نیازمندی‌های مالی خود را نمی‌تواند از منابع داخلی تامین کند. ببینید اکنون ۵ میلیون بیکار تحصیلکرده دانشگاهی داریم. برای ایجاد کار به این تعداد از جوانان ایران، حداقل به ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز داریم. همین دو هفته قبل، نامه‌ای به دکتر جهانگیری نوشتم و گفتم قادر به احیای دریاچه ارومیه نیستم چرا که در ۵ ماه گذشته، یک ریال هم برای این کار اختصاص نداده‌اید. در این موارد، منابع را باید دولت تامین کند. بخش خصوصی که نمی‌تواند تعهدات دولت را به عهده بگیرد. دریاچه ارومیه قابلیت احیا دارد به شرط آنکه منابع مالی مورد نیاز دراختیارش باشد.





آقای کلانتری شما که می‌گویید دولت ندارد که بدهد پس از چه کسی شکایت و گلایه می‌کنید؟




انتظار دارید چه بگویم. خوب ندارد بدهد و وقتی هم ندارد باید از طریق سرمایه‌گذاری خارجی جبران کنیم. باز هم تکرار می‌کنم، اوضاع آب ایران با سیاست‌های موجود، بهتر از این نخواهد شد.




ولی به نظر من، دولت با تمام این «نمی‌تواند»هایی گه گفتید، می‌تواند و باید بیش از این مساله را جدی بگیرد و در فکر تامین منابع مالی پروژه‌ها باشد.




برادر من! الان تمام فکر و ذکر دولت این است که حقوق پرسنل خود را بدهد. نفت را می‌فروشد، مالیات را می‌گیرد، منابع را صادر می‌کند و عوارض را هم می‌گیرد، ولی حتی از پرداخت حقوق پرسنل خود هم ناتوان است. منظورم این نیست که باید کشور را رها کرد. نه، بلکه راه‌های دیگر را باید جستجو کرد. باید سرمایه‌گذاری کرد.




این طور که شما سخن گفتید، ما راهی نداریم جز آنکه دست به دعا برداریم و چشم به آسمان بدوزیم!




دولت حتی قدرت پرداخت حقوق ۴ تا ۵ میلیون پرسنل خود را ندارد چه برسد به سرمایه‌گذاری در طرح‌هایی چون آبخیزداری و…




نه! دعایمان هم مستجاب نمی‌شود و خدا باران را زیاد نمی‌کند. بنده عرض می‌کنم تامین منابع ممکن است ولی سیاست‌های اشتباه ما اجازه این کار را نمی‌دهد. خیلی از کشورها به رغم نداشتن منابع مالی کافی، منابع آبی خود را حفظ کردند. مثل کشور مصر که از زمان عبدالناصر، سد آسوان را ساختند و از کشور ژاپن کمک مالی گرفتند و با حفظ منابع آبی، کشاورزی خود را توسعه دادند. نکته مهم این است که سیاست‌های آنان طوری بود که دیگران کمک کردند، ولی برادر من!





وقتی سیاست‌های تو به گونه‌ای است که هیچ کس حاضر نیست مشارکت کند و خودت هم نداری و تمام درآمدهای تو، حتی هزینه‌های جاری‌ات را هم پوشش نمی‌دهد. دولت به قدری بزرگ شده که منابع مالی‌اش قادر نیست حتی حقوق ۴ تا ۵ میلیون پرسنل خود را تامین کند و بنابراین دیگر پولی نمی‌ماند که خرج پروژه‌ها کند. نمونه این ناتوانی را می‌توانید در مقدار بودجه‌های عمرانی ببینید که هر سال آب رفته است. منابع آب ما اندک است ولی اضافه برداشت می‌کنیم. کمبودهای برنامه‌های پنجم و ششم، مصیبت‌های چاه‌های مجاز و غیرمجاز، فشار، تاراج منابع آب و منابع مالی بدون جایگزین و…





خوب رسیدیم به موضوع چاه‌ها! آقای دکتر، واقعیت این است که اکنون دیگر بین چاه مجاز و غیرمجاز، تفاوتی وجود ندارد. چرا که دست در دست هم، در مکیدن و بلعیدن منابع و ذخایر مظلوم کشور شریکند و اکنون کفگیر به ته دیگ خورده است. از ۶۰۰ و اندی دشت بی‌گناه کشور، ۳۰۰ و اندی در معرض خطرند و اگر نشست کنند، برای همیشه با ملت ایران خداحافظی می‌کنند و به تاریخ می‌پیوندند و تازه فاجعه آغاز می‌شود.





اکنون دیگر مقصریابی چه فایده‌ای دارد. مجازات مثلا حسین‌قلی‌خان‌ها دشت‌های ما را که زنده نمی‌کند. اکنون چه باید کرد. چطور باید به شاهراه توسعه پایدار برگردیم و چگونه کشورمان را از این بحران نجات دهیم. اگرچه مجازات مقصران نیز در جای خود اهمیت دارد، ولی بفرمایید اولویت‌ها کدامند؟




حالا به شما می‌گویم چه باید کرد. عرض کنم، نه این دولت و نه حکومت، اهل این حرف‌ها نیستند. همان ابتدای مصاحبه گفتم که پیوستگی بهره‌وری و استحصال آب، اصلا گسسته است. برترین اولویت به نظر من، توقف ۳۵ تا ۴۰ درصد میزان استحصال آب است و به هر قیمتی که شده، باید این اقدام صورت بگیرد. ارزش مملکت بیش از اینهاست.





آیا به نظر شما دولت زیر بار این مسوولیت می‌رود یعنی به هر قیمتی، اقدامی را که گفتید انجام می‌دهد؟ فرض کنیم دولت ۳۵ درصد مصرف آب را کم کرد، بعدش چه؟




مهم‌ترین اقدام همان است که گفتم. بعد از آن سرمایه‌گذاری، جلب سرمایه‌گذاری خارجی، افزایش بهره‌وری، استفاده از آب مجازی، افزایش سهم صنعت، کاهش سهم کشاورزی. بدین ترتیب کشاورزی اولویت آخر می‌یابد ولی با بالاترین بهره‌وری. دولت باید بپذیرد. مثلا اگر احیای دریاچه ارومیه را می‌خواهیم، باید مصرف آب درصدی از کشاورزان کاهش یابد، چاره‌ای جز این نیست. در احیای دریاچه و احیای زمین‌های ایران و منابع آب‌های زیرزمینی، طبیعتا عده‌ای متضرر می‌شوند.





آقای کلانتری، فرض کنیم، شما بار دیگر وزیر کشاورزی بشوید. در این صورت سه تا از مهم‌ترین اولویت‌های کاریتان کدام‌ها خواهد بود؟




بدون تردید اول: کاهش مصرف آب، دوم: افزایش سرمایه‌گذاری برای افزایش بهره‌وری…




سرمایه‌گذاری دقیقا در کجا؟




هر جا که توجیه اقتصادی داشته باشد. توجیه اقتصادی آنجایی است که با آب کمتر بتوان درآمد بیشتری کسب کرد.




به نظر شما،‌ عملیات آبخیزداری و آبخوان‌داری توجیه اقتصادی ندارد؟




شما چسبیده‌ای به آبخیزداری! نگرانی شما از این بابت قابل ستایش است و من هم می‌دانم، این کارها مهم است، اما اولویت همان است که گفتم. میزان مصرف و استحصال را باید ۳۵ تا ۴۰ درصد کاهش بدهیم. عملیات آبخیزداری هم باید توجیه اقتصادی داشته باشد.





سوال خود را به گونه‌ای دیگر مطرح می‌کنم. آیا شما قبول دارید که سالانه حدود ۲۸۰ میلیارد مترمکعب از میزان بارش سالانه کشور بخار می‌شود و به هوا می‌رود، آیا نمی‌توان بخشی از این میزان هنگفت ۲۸۰ میلیارد مترمکعبی تبخیر شده را مهار کرد؟




به مقدار کم. اگر جلوگیری از یک مترمکعب بخار، یک دلار هزینه داشته باشد، توجیه اقتصادی ندارد و اگر این تلاش، از شیرین کردن آب دریا گران‌تر تمام شود، پاسخ منفی است و باید به شیرین‌سازی روی آورد و البته منظور من برتری شیرین‌سازی آب دریاها نیست.




این مصاحبه در اینجا به علت کمبود وقت دکتر کلانتری نیمه تمام رها شد. در حالی که، سوالات فراوانی از جلو دیدگان مصاحبه‌گر، رژه می‌رفتند و کلانتری قول داد، در فرصتی دیگر به سوالات باقیمانده پاسخ گوید. تعدادی از این سوالات عبارتند بودند از: موضوع شیرین کردن آب و راه‌اندازی تاسیسات نمک‌زدایی در کناره‌های خلیج فارس و دریای عمان، موضوع انتقال آب از برخی استان‌ها به استان‌های دیگر، معضل پروژه انتقال آب دریای خزر به کویر مرکزی (سمنان)، عملکرد وزارت کشاورزی و موضوع کاهش مصرف آب در این بخش و تغییر الگوی مصرف آب کشاورزی، موضوع و پدیده پیشروی کویرها و حمله ریزگردها و تاکید بیشتر در موضوع بحران دشت‌ها و پدیده فروچاله‌ها، از بین بردن جنگل‌ها و مراتع و…




 

 

 

 

انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;