دانشیار معماری و رئیس مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در یادداشتی درباره ریزش ساختمان متروپل توضیحاتی داد.
به گزارش تاسیسات نیوز، محمد منان رئیسی، دانشیار معماری و رئیس مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در یادداشتی درباره ریزش ساختمان متروپل و بررسیهایی که پیش از باید صورت میپذیرفته است توضیحاتی داد.
یادداشت وی به شرح زیر است:
بار دیگر یک ساختمان بلند مرتبه در ایران فرو ریخت و بحث درباره قاصر و مقصر و مسائلی نظیر لزوم رعایت ایمنی و مقررات ملی ساختمان و …، بحث داغ روز شده است. نگارنده ضمن عرض تسلیت به ویژه به مردم شریف آبادان و بازماندگان این حادثه تلخ، ترجیح میدهد به جای آنکه به روش مرسوم، بحث را به مسائل دست دومی نظیر لزوم رعایت ایمنی و مسائل فنی در بلند مرتبهها تقلیل دهد، موضوع را از یک پله عقب تر محل بحث قرار دهد.
آن طور که در برخی مجامع علمی و همچنین مدیریتی مطرح است، دلیل اصلی ترویج توسعه عمودی و بلند مرتبه سازی، محدودیت زمین و لزوم صرفه جویی در مصرف زمین با رویکردی اقتصادی و مقرون به صرفه است. این نگاه، که نگاهی وارداتی و برگرفته از تمدن معاصر غرب است را میتوان برای اولین بار در مقالات و یادداشتهای منتشر شده در مجله آرشیتکت (اولین و تنها مجله تخصصی معماری و شهرسازی در اوایل دوره پهلوی دوم) مشاهده کرد.
حدود ۸۰ سال پیش، اژدری در مقالهای در این مجله، مدیران، سرمایه گذاران و حرفه ورزان را با این عبارات، توصیه به جایگزینی توسعه عمودی در مقابل توسعه افقی کرد: “راه حلی که آنها (کشورهای غربی) برای مسکن دادن اشخاص پیدا کردهاند از هر حیث، «مقرون به صرفه تر» است. به این معنی که از ساختمانهای بزرگ دارای چندین طبقه و هر طبقه دارای چندین آپارتمان و یا اتفاقهای متعدد استفاده میشود اینجانب نظر سرمایه داران کشور را به این موضوع جلب میکنم که با اجرای چنین برنامهای علاوه بر آنکه خدمت بزرگی به مردم بی خانمان ایران خواهند کرد از سرمایه خود نیز استفاده مشروع و مطمئنی خواهند برد”. چند سال بعد، با تصویب قوانینی نظیر قانون تملک آپارتمانها در سال ۱۳۴۳ برای تشویق احداث ساختمانهای بلند، این رویکرد رسماً صورت قانونی پیدا کرد و متأسفانه تا به مروز که بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی سپری شده است نیز همچنان، رویکرد غالب شهرسازی در ایران اسلامی است.
به نظر میرسد آنچه که سبب توجیه اولیه این رویکرد شده بود و هنوز هم به همان توجیه استناد میشود، مقرون به صرفه بودن آن در مقایسه با رویکرد توسعه افقی با توجه به محدودیت زمین است؛ گرایش به بلندمرتبه سازی و آپارتمان سازی از یک سو و گرایش به کوچکسازی و سلولسازی از سوی دیگر، البته از نظر اقتصاد سرمایهداری توجیه دارد. زیرا وقتی وقتی ساختمانها و خانههای سنتی و وسیع، جای خود را به آپارتمانهای کوچک امروزی میدهد، ما مجبور به هزینههای مختلفی در شهرهای امروزی میشویم که همه این هزینهها در مجموع، به سود بنگاهها و کارتلهای اقتصادی است مثلاً در سبک زندگی آپارتمانی، اغلب برای مهمان دعوت کردن باید به رستوران مراجعه کنیم و برای پذیرایی از مهمانانمان در رستوران، هزینه پرداخت کنیم؛ یا برای تربیت کودکانمان باید آنها را به مهد کودک ببریم و هزینه کنیم.
برای ورزش و تحرک باید به باشگاه برویم و هزینه کنیم. حتی برای محصولات ساده و اولیه غذایی و خوراکی که قبلاً بسیاری از آنها در خانههای سنتی تهیه میشد باید به مغازهها مراجعه کنیم و هزینه پرداخت کنیم. به این ترتیب چرخهای نظام سرمایهداری به ظاهر میچرخد؛ اما در همین راستا، نگارنده در خصوص مقایسه هزینههای توسعه افقی (که الگوی رایج در سبک زندگی اسلامی ایرانی بود) در مقایسه با توسعه عمودی که الگوی رایج در سبک زندگی معاصر است، سوالاتی را به شرح زیر تقدیم میدارد:
– آیا برای مقایسه اقتصادی بودن توسعه افقی در مقایسه با توسعه عمودی، به جز محاسبه هزینههای مستقیم (نظیر هزینه زمین)، هزینههای غیر مستقیم نیز که بعضاً تا چندین برابر هزینههای مستقیم برآورد میشوند مورد توجه دست اندر کاران قرار میگیرد یا خیر؟
– حسب برخی تحقیقات علمی، یکی از هزینههای پنهان توسعه عمودی، آلودگی هوا و تأثیر ساختمانهای بلند مرتبه بر انباشت آلودگی به ویژه در کلانشهرها است. اکنون به صورت سالیانه، چندین هزار نفر فقط در شهر تهران به علت آلودگی هوا جان میسپارند. هزینه حاصل از تأثیر توسعه عمودی بر انباشت آلودگی هوا و افزایش مرگ و میر شهروندان در محاسبات اقتصادی طرفداران بلند مرتبه سازی جایی داشته است یا خیر؟
– حسب تحقیقات متعدد علمی، آسیبهای اجتماعی و جرم خیزی در مجموعههای بلند مرتبه و متراکم به مراتب بیشتر از بافتهای افقی و کم تراکم است. آیا تاکنون هزینههای حاصل از این نوع آسیبهای اجتماعی (اعم از سرقت، ناامنی و …) و تأثیر بلند مرتبه سازی بر تشدید این نوع آسیبها در محاسبات اقتصادی طرفداران بلند مرتبه سازی جایی داشته است؟ هزینههای هنگفت انتظامی و قضائی آسیبهای اجتماعی (اعم از هزینه گرمخانهها و روند قضائی و نگهداری برخی مجرمان در زندان و…) در این محاسبات دیده شده است یا خیر؟
– الگوی معماری ساختمانهای مسکونی، تأثیرات غیر قابل انکاری بر رفتار و تربیت کودکان ما دارد. در سبک زندگی آپارتمان نشینی، کودکان ما در بسیاری از موارد با محدودیتهای مختلف رفتاری مواجه هستند و برای مثال، کمترین جست و خیز آنها از سوی بزرگترها به دلیل رعایت حال همسایهها (به ویژه طبقات پایینتر) با محدودیت و سرکوب مواجه میشود. کودکی که در چنین فضاهای محدود و قفس مانندی رشد میکند از پاسخگویی به بسیاری از نیازهای فیزیکی، روحی و روانی متناسب با سن خود محروم میشود و نتیجه این محرومیتها در سالهای بعد و در سنین جوانی، به صورت معضلات مختلف، در رفتارهای اجتماعی آنها بروز مییابد.
آیا هزینه این نوع معضلات رفتاری که بعدها در رفتار کودکان امروز (جوانان فردا) بروز مییابد در محاسبات اقتصادی آپارتمان سازی و بلند مرتبه سازی دیده شده است؟ آیا بین الگوی معماری ساختمان و افزایش تنشهای خانوادگی در خانوادههای امروز ایرانی (در مقایسه با خانوادههای سنتی) هیچ رابطهای وجود ندارد؟ آیا بین افزایش نرخ نزاع در بین زوجین و افزایش مستمر نرخ طلاق با الگوهای رایج معماری و شهرسازی ما هیچ نسبتی وجود ندارد؟ آیا هزینههای احتمالی این نوع نسبتها در محاسبات اقتصادی آپارتمان سازی و توسعه عمودی دیده میشود؟
– توسعه عمودی در بسیاری از موارد، انسانها را از دریافت برخی مواهب طبیعی (نظیر دریافت نور طبیعی و …) محروم مینماید. برای مثال، سایه اندازی ساختمانهای بلند بر ابنیه مجاور (که امروزه در بسیاری از خیابانها و کوچههای تهران و دیگر کلانشهرهای ما به راحتی قابل مشاهده است) سبب میشود شهروندان در اغلب ساعات روز از امکان بهرهمندی از نور طبیعی خورشید محروم باشند که این امر سبب میشود بدن آنها، نیاز طبیعی خود را به لحاظ مسائلی نظیر تأمین کافی ویتامین دی و… که با دریافت نور خورشید رابطه مستقیم دارد تأمین نکند و در نتیجه، طی سالهای بعد، با انواع بیماریها و مسائل مختلف پزشکی مواجه میشوند. آیا چنین هزینههای پنهان و غیر مستقیمی در محاسبات اقتصادی ترویج دهندگان بلند مرتبه سازی جایی داشته است؟
در همین خصوص، ابهامات و سوالات متعدد دیگری نیز میتوان مطرح کرد (نظیر تناقض توسعه عمودی با اصول سبک زندگی اسلامی ایرانی نظیر عدم رعایت حریم و اشراف بصری و…). اینکه با توجه به شکلگیری کلانشهرها و افزایش جمعیت و محدودیت منابع، راه حل چیست از حوصله این یادداشت کوتاه خارج است و به مجال دیگری واگذار میشود.
اما عجالتاً مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در نظر دارد این نوع هزینههای پنهان را با انجام پژوهشی با عنوان «ارزیابی آثار و پیامدهای چندوجهی رویکرد چیره شهرسازی در شهر تهران» که به تازگی فراخوان عمومی شده است برآورد کند تا مشخص شود که ترویج بلند مرتبه سازی و آپارتمان سازی در نظام شهرسازی ما تا چه حد مقرون به صرفه است و نسبت هزینه-فایده آن برای شهر و مدیریت شهری به چه نحو است.
گرچه ضرورت داشت که این مهم چند دهه زودتر و در دورههای مدیریت شهری قبلی انجام میگرفت اما امید است با انجام این پژوهش، هزینههای پیدا و پنهان رویکرد چیره و جاری شهرسازی در نظام شهرسازی ما برآوردی دقیق و همه جانبه شود.