پیدا و پنهان وحشتناک تنفس مرگبار هوای آلوده
تاسیسات نیوز – فرید قدیری: بحران انتشار هوای سمی در تهران و تسلیم اجباری شهروندان در مقابل این آلودگی، یک تصویر پیدا دارد و یک نیمه پنهان. صحنه مرئی آلودگی هوا، همان (همچنان) خودروهای شخصی و ترافیک خیابانها و بزرگراههاست که این روزها باعث منحرفکردن توجهها از اصل ماجرا شده است. پشت این آلودگی بیسابقه اما ذهنیت و تصمیمات طیف مسوول در حوزههایی است که بهطور مستقیم و غیرمستقیم با این بحران در ارتباط هستند.
اما ماجرای آلودگی بیسابقه چیست؟ تعداد روزهای در وضعیت «قرمز» در سالجاری در تهران، بیشترین تعداد طی یکدهه گذشته بوده است. وضعیت «قرمز» به این معناست که نماگر غلظت ذرات معلق و گازهای سمی موجود در هوا خیلی بیشتر از «حد مجاز»، بالا میرود. این نماگر (شاخص) اگر از سطح عددی ۱۰۰ فراتر برود، کیفیت هوای شهر برای زندگی (تنفس)، شرایط غیرقابل قبولی به خود میگیرد. در این حالت، شاخص تا سطح عددی ۱۵۰ از منظر تعاریف زیستمحیطی، «نارنجی» عنوان میشود. وضعیت نارنجی به این معناست که آلایندهها از حد مجاز بیشتر شده؛ اما اوضاع (کیفیت هوا) هنوز خیلی بد نشده است. اما چنانچه شاخص آلودگی از ۱۵۰ بیشتر شود، وضعیت تا رسیدن شاخص به سطح ۲۰۰، «قرمز» خواهد بود و بعد از آن، شرایط بنفش (بسیار ناسالم) و قهوهای (خطرناک) اعلام میشود.
طی سالجاری هوای تهران در ۳۶روز نامتوالی در وضعیت «قرمز» بوده و در عین حال، کیفیت هوای پایتخت از ابتدای سال تا هفتم بهمن، به مدت ۱۵۶روز، «غیرقابل قبول» گزارش شده است. این یعنی آنکه بیش از نیمی از ایام سالجاری (تا هفته اول بهمنماه)، تهرانیها هوایی با شرایط آلوده، بد، سمی و سرطانزا را تنفس کردهاند. تحلیل روند آلودگی هوا و ارقام به ثبت رسیده از نماگر آلودگی در تهران همچنین مشخص میکند که طی ۲۱سال گذشته فقط در پنجسال نامتوالی، بیش از نیمی از روزهای سال، هوا آلوده بوده که سال ۱۴۰۱ یکی از همین معدود سالهای «بسیار پرآلوده» است. در مواجهه با کارنامه سیاه هوای پایتخت، این فرضیه مورد علاقه برخی مسوولان مطرح میشود؛ «عوامل طبیعی و غیرطبیعی آلودهکننده هوا در سالجاری بیشتر شدهاند.» اما واقعیت، این نیست. نگاه دقیق به هر دو نیمه پیدا و پنهان آلودگی هوا، مجموعهای از وقایع را دخیل در بحران کنونی معرفی میکند.
در اینکه «افزایش چشمگیر سن خودروهای موجود در شهر به دو دلیل ممنوعیت واردات طی حداقل چهارسال گذشته از یکسو و ناتوانی اقتصادی خانوارها در خرید خودروی صفر داخلی از سوی دیگر» در کنار «ضعف شدید حملونقل عمومی برای پوشش باکیفیت سفرهای درونشهری» در سالهای اخیر باعث افزایش نسبی حجم و غلظت انتشار ذرات آلاینده در آسمان شده است، تردیدی نیست. همچنین پدیده «وارونگی هوا» ناشی از افت شدید دما در سطح زمین و دمای بیشتر در لایههای بالاتر (که باعث توقف جریان صعود هوای کثیف به بالا و جایگزین شدن هوای تمیز در سطح پایین میشود) در روزهایی از زمستان سالجاری رخ داد که این هم، همهساله در فصل سرد سال تکرار میشود و موضوع جدید یا حادی نیست که بر «تشدید آلودگی» در ۱۴۰۱ نقش موثر داشته باشد.
به نظر میرسد در کنار عوامل گفتهشده، سیاستگذار مرتکب پنجرفتار محرک آلودگی بیشتر شده است که اگر این رفتارها بروز نمیکرد، آن سهمساله آلودهساز تا الان به میزان قابلتوجهی حل و فصل شده بود یا ابعاد اثرگذاری آنها کمتر از حال حاضر بود. این رفتارها شامل «عادیانگاری بحران آلودگی»، «برداشت غلط از راهکار مهار آلودگی»، «عدمدرک کامل از عوارض پنهان تنفس هوای سمی و آلوده»، «ریسک پایین بیتوجهی به موضوع» و در نهایت «نخواستن برای شنیدن راه و نسخه درست سیاستی» است.