و چیلر جذبی در ایران متولد شد – ۱

به گزارش تاسیسات نیوز در جدیدترین مصاحبه به سراغ اولین سازنده چیلر جذبی رفته ایم که خواندن این مصاحبه جذاب را به شما توصیه میکنیم.



تاریخ شفاهی تاسیسات ایران ، این بار به سازندگان رسید. کسانی که نخستین بار ساختند و تولید کردند و راه را باز کردند. در شرایطی که حتی یک برگ استاندارد را باید به سختی می یافتی. مصاحبه با مهندس سرخابی مرد نام آشنا ولی گمنام صنعت تاسیسات ایران برگی از تاریخ صنعت تاسیسات ایران است.




لطفا خود را معرفی کنید و بفرمایید چه شد که به ساخت چیلر پرداختید؟


اینجانب متولد ۱۳۳۲ شهرستان فیروزکوه هستم. در یک خانواده کارگری بزرگ شدم.


در تمام طول تحصیل کار می کردم و کمک حال خانواده بودم .این فعالیت و کار کردن جزء فرهنگ خانواده ها در آن سالها بود.


من اصلا به یاد ندارم که بچه ها در آن سالها به تفریح بپردازند. یکی از عواملی که مرا نسبت به دیگر دوستان خود، متمایز می کرد علاقه من به سیستمهای تکنولوژی نوین بود. یادم می آید در سال سوم دبیرستان توانستم یک ساعت را مونتاژ کنم در دبیرستان توانستم زنگ اخبار و خیلی از این دست موارد را درست کنم.



در آن سالها در فیروزکوه این تفکر غالب نبود که افراد بعد از گرفتن دیپلم به دانشگاه بروند. من نیز بعد از گرفتن دیپلم به تهران آمدم و راهی خدمت مقدس سربازی شدم .



صبحها به پادگان می رفتیم و بعدازظهرها به کلاس کنکور آموزشگاه دکتر هشترودی به همراه برادرم می رفتیم. هم کار می کردم و هم تحصیل می کردم.تا اینکه خدمت سربازی را به پایان رساندم. در این زمان بود که از طرف دوستان تحصیل در هند و فیلیپین مطرح شد که قرار شد فیلیپین برویم و در آنجا راه و ساختمان بخوانیم.




در همین حال و احوال دایی اینجانب که مدرس شیمی بود، اصرار داشت که من برای تحصیل راهی آمریکا شوم .در سال ۱۳۵۴ سازمان انرژی اتمی فراخوان جذب نیرو داده بود. من به پیشنهاد دوستم راهی سازمان انرژی اتمی شدیم.در آن روز معارفه دکتر سرام شروع به سخنرانی کرد و این سخنرانی مرا بسیار تحت تاثیر قرار داد.




بالاخره ما تصمیم گرفتیم که به سازمان انرژی اتمی بپیوندیم. قرار شد ماهیانه حدود ۲۰۰۰ تومان به ما حقوق بدهند که در آن زمان مبلغ بالایی بود.




با خودم گفتم اگر در پی علم و تحقیق و درس و دانش هستی همه اینها در اینجا وجود دارد و دیگر چرا بخواهم به خارج از کشور بروم.




مسائل مالی نیز در این تصمیم اثر گذار بود. مرداد ماه همان سال کلاسها تشکیل شد. سال ۵۵ و ۵۶ نیز به همین متوال گذشت تا اینکه در سال ۵۷ جریانات انقلاب آغاز شد.




چون یکی از شاگردان طراز اول سازمان انرژی اتمی بودم در بورسیه فرانسه قبول شدم و حتی بلیط پرواز هم برای من گرفته شد. در همین موقع اتفاقات ۱۷ شهریور سال ۵۷ رقم خورد و این مسئله باعث شد که سفر من به فرانسه متوقف شود. جریانات سیاسی باعث توقف فعالیت انرژی اتمی در ایران شد.




سه سال در انرژی اتمی درس خواندیم که با تعطیلی سازمان، تلاش ما در این سالها بی اثر شد. با تعطیلی سازمان چون کاری نداشتم به اجبار به سیم کشی ساختمان روی آوردم .




در آن سالها چون نظارتی وجود نداشت ساخت و سازهای زیادی بدون رعایت اصول اولیه و ایمنی انجام می گرفت. در همین ساختمانها مشغول بکار بودم تا اینکه انقلاب شد .




در سال ۱۳۵۸ دوستان با من تماس گرفتند که وزارت علوم تحصیل در رشته انرژی اتمی را قبول می کند ولی بدلیل مسائلی که اتفاق افتاده بود کلا سرخورده شده بودم و تصمیم گرفتم که وارد دنیای کار شوم. قرار شد که برای کار به شرکت توانیر برویم. از آنجا به نیروگاه نکا منتقل شدم.




در نیروگاه نکا یکی از واحدها در حال راه اندازی بود ، یکی از واحدها در حال مونتاژ بود و در بقیه واحدها هم هیچ کاری انجام نگرفته بود.خلاصه آنجا با تعداد زیادی از مهندسان آلمانی روبرو شدم که برای تکمیل نیروگاه به ایران آمده بودند. من از حضور آلمانیها نهایت استفاده را بردم و در تمام مسائل از تجربه آنها به نحو احسن استفاده می کردم.




زمان حضور من در نیروگاه شش سال بود و بعد از شش سال کارهایی را انجام داده بودم که آلمانیها به خاطر آن مرا تحسین می کردند. تشکیلات در آن زمان به شکلی بود که مرا ارضا نمی کرد. لذا تصمیم گرفتم که یک مغازه تعمیرات لوازم خانگی باز کنم.




در طی مدت ۶ ، ۷ ماه بقدری خوب کار کردم که هم مشتری زیادی داشتم و هم از لحاظ مالی به درجه خوبی رسیده بودم. ولی بدلیل یکسری از مشکلات از این کار هم دست کشیدم. خلاصه ۲ سال بدین منوال گذشت که در بیمارستان امام خمینی ساری به عنوان رئیس کارگاه تاسیسات مشغول به کار شدم.




این کار را با شایستگی به پایان رساندم و همین مسئله باعث آشنایی من با دوستان در وزارت بهداشت و درمان شد. از اینجانب بود که بعنوان پیمانکار حقیقی کار خود را آغاز کردم. در این سازمان پیشنهادهای مختلف و بزرگی بدست ما می رسید که ما را مجاب می کرد کار را به عنوان پیمانکار حقوقی ادامه دهیم .




به همین دلیل ساری پویا را در سال ۱۳۶۹ تاسیس کردیم. چندین پروژه را در طی این سالها انجام دادیم که کارفرما از شکل کار بسیار راضی بود. در همبن سالها بود که کار تاسیسات شرکت داروپخش را انجام دادیم. دیگر در این سالها بعنوان پیمانکار ساختمانی تاسیسات شناخته شده بودیم که تخصص ما هم در زمینه بیمارستان بود.




در همین سالها از طریق یکی از دوستان به شرکت هواپیمایی هما معرفی شدیم تا کار راه اندازی موتورخانه را انجام دهیم. این کار را نیز به شایستگی انجام دادیم و در این سالها مرتب بین ساری و تهران در رفت و آمد بودیم. در این مدت کار نظارت بر ۲۴ کارگاه را به عهده داشتم درشهرهای تهران وساری فریدون کنارو چالوس در طی ۳سال به بهترین شکل این امور را مدیریت کردم تا اینکه سانحه تصادف درجاده برای من اتفاق افتادو باعث مصدومیت شدید من ازناحیه سر و جمجمه شد. همین مسئله باعث شد که این مسافرت ها کنسل شود.




برای من بهتر بودکه کار خود را در تهران دنبال می کردم.و بعد از این تصمیم بود که کار برق ومکانیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را به بهترین شکل انجام دادیم. کارفرما تصمیم گرفته بود از چیلر تراکمی استفاده کند که بنده باآن مخالف بودم وپیشنهاد چیلرجذبی را دادم.چون در چیلرتراکمی مصرف اصلی برق است و تاسیسات مفصل برقی را به تنهایی می طلبد.درحالیکه که درچیلر جذبی این انرژی حرارتی است که تامین کننده برودت است.

 

 

 

با توجه به اینکه انرژی حرارتی درایران انرژی قابل دسترس می باشدو برق با توجه به وابستگی های زیادی که دارد وتکنولوژی آن وارداتی است به نظرم می آمد که جایگزینی گاز جهت تامین برودت درایران به جای برق ضروری است.دراین سالها چیلرجذبی درایران تولید نمی شد. حتی دانش چیلرجذبی در ایران درحد صفربود. خلاصه این تغییرات انجام گرفت وماچیلرجذبی را جایگزین چیلرتراکمی کردیم.



چه شد که چیلر را تولید کردید؟


درابتدا قرار نبود که ماخودمان چیلرجذبی را بسازیم.

مابه دلیل ارتباطاتی که درشرکت هما داشتیم توانستیم با نماینده شرکت میتسوبیشی درایران روابطی را برقرار کنیم. مایک موتورخانه بسیار خوب طراحی کرده بودیم وفقط بحث چیلرآن باقی مانده بود.




درآن سالها به دلیل قیمت پایین نفت ذخایر ارزی کشور درحد صفر بود وما نتوانستیم مسئولان را قانع کنیم که ارز لازم جهت خرید چیلر جذبی در اختیار ماقراردهند.




پس تصمیم گرفتیم چیلرجذبی رادرایران بسازیم. به همین خاطر نزد مدیر مالی پروژه رفتیم و قرارداد منعقد شد. قرارشد که مطابق نظرما پول چیلررا دراختیار ماقرار دهند و به ازای آن تضمین ازماگرفته شود.




ایشان گفتند اگرچیلررا بسازید بعنوان یک ایرانی ازشما تشکرخواهم کرد و دست شما را خواهم بوسیدو اگرنتوانستید چیلر را بسازید چک تضمین را نقد کنیدو برای هرکارمند یک بادبزن بخرید چون درمملکتی که ارز جهت خرید چیلرجذبی وجود ندارد و متخصصین هم توان ساخت چیلرجذبی را ندارند همان بهتر که کارمندان به وسیله بادبزن خودرا خنک کنند.




این حرف مرا بسیار تحت تاثیر قرار دادوقرار شدکه کار را شروع کنیم. با چند تن از مهندسین جلسات مختلفی را برگزار کردیم و از اسناد و منابع خارجی که داشتیم مثل کریر، طراحی را شروع کردیم . ما حتی یک برش از چیلر جذبی نداشتیم.
بعداز جلسات مختلف به این نتیجه رسیدیم که مهمترین قسمت چیلر خلاء و وکیوم است.




خلاصه با۲۰میلیون تومانی که در اختیار ما قرار داده بودند چندین قسمت را که امکان ساخت آن درایران نبود از کشورهایی مثل انگلیس و چین خریداری کردیم. البته آن هم به راحتی نبود چون تهیه ارز درآن زمان بسیارسخت بود. بالاخره بعد ازسختیها ی زیاد خریدها به دست ما رسید وقسمت هایی که درایران می توانستیم بسازیم نیز آماده شد.




حالا به یک کارگاه احتیاج داشتیم که آن هم درشورآباد خریداری شد وخلاصه آماده کارشدیم،کار روی روال پیش می رفت ولی تنها نگرانی ما بحث کریستال چیلرجذبی بود.بعداز محاسبات به این نتیجه رسیدیم که لیتیوم خیلی سرد نشود. بعداز ۲ماه در اردیبهشت سال ۱۳۷۶ اولین چیلرجذبی توسط متخصصان ایران ساخته شد یک چیلرتمام ایرانی با یک جرثقیل چیلر را انتقال دادیم.

 

 

با معضلات ومشکلات فراوان چیلررا به روی فونداسیون انتقال دادیم. حالا وقت راه اندازی بود.ازساعت ۹ شب طبق دستورالعمل شروع کردیم. اما درجه آب به جای اینکه پایین برود به۳۵ درجه رسید وچیلر برعکس عمل کرد.




دوستان خیلی وحشت کردند. ولی حقیقتا باید بگویم که من هیچ وحشتی واضطرابی نداشتم. به دوستان گفتم شیرها را ببندید وساعت۶صبح فردا می آییم وبررسی می کنیم که آیا دستگاه وکیوم خودرا حفظ کرده است یا نه. خلاصه فردا ساعت۹:۳۰ به سکوآمدیم.




یکی از دوستان شیرهای دستگاه را بازکرد وگفت که دستگاه وکیوم ندارد.ولی شیراصلی دستگاه را از یاد برده بود که باز کند. به اوگفتم که آیا شیراصلی را باز کرده ای در مرتبه دوم که شیر اصلی را باز کرد وکیوم درست شد و به دوستان گفتم که نگران مشکلات پیش آمده نباشید. ما همه چیز را درست خواهیم کرد.




بعداز مدتی از فرودگاه مهرآباد باما تماس گرفتند جهت اورهال کردن چیلر جذبی ترمینال۴ چون آنها از قبل مارا می شناختند برای مناقصه با آنها وارد مذاکره شدیم وباقیمت پایین برنده مناقصه شدیم.چیلر مربوط به شرکت یورک بود. تمام قسمت های آن را یکی یکی باز کردیم. هرجا را که باز وتست می کردیم با محاسبات واعداد ورقم ما اختلاف بسیار کمی داشت.




فقط در یکی از قسمت ها اختلاف داشتیم که آنهم خوشتبختانه با مهندسی معکوس توانستیم رفع و رجوع کنیم.همچنین در قطعه ی اژکتور نیز اختلاف داشتیم که درآن هم اصلاحاتی انجام دادیم و موفق شدیم آب را به ۵ درجه سانتی گراد برسانیم. هنوز در شهریورماه بودیم که آب را به این درجه رسانده بودیم. من به کار خودمان مطمئن بودم حالا اولین چیلر ساخته شده بود و ماتصمیم گرفتیم که تولید چیلرجذبی را آغاز کنیم. نزد مهندس منصف درشرکت خانه سازی رفتیم. به ایشان گفتیم که ما این چیلر را ساخته ایم. ایشان گفتند اگرچیلر شما ۵ سال کارکند ما از شما چیلر می خریم.

 

 

 

بعد از آن نزد دکتر فتوره چی رفتیم. خلاصه بعد از کمی گفتگو متوجه شدیم که ایشان نیز کار ساخت چیلر را باور نداشتند. بعد از مدتی نزد آقایان در صنایع رفتیم . قبل از این من فکر می کردم که اگر کسی در ایران چیلر جذبی بسازد بسیار مورد توجه قرار خواهد گرفت ولی این فقط یک فکر بیهوده بود چرا که از طرف همین دوستان مورد سوال قرار گرفتیم که شما با چه مجوزی اقدام به ساخت چیلر جذبی کرده اید.




از این قبیل مسائل زیاد اتفاق می افتاد ولی هیچ کدام باعث نشد که ما از هدف خود دست بکشیم. هدف تولید چیلر جذبی در ایران بود و ما می خواستیم این مسئله را به نحو احسن انجام دهیم .




چندین کار پیمانکاری که نفع مالی بسیار خوبی برای ما داشت را به همین خاطر قبول نکردم یک سال تمام با حدود صد مشاور جلسه برگزار کردیم.



کاتالوگ چاپ کردیم.به نمایشگاه ها می رفتیم. بسیاری از افراد که برای دیدن کارگاه می آمدند با یک کارگاه بسیار ساده روبرو می شوند. چون کارگاه ها برای تولید انبوه ساخته نشده بود. با صحبتهای زیادی که می کردم سعی داشتم افراد را مجاب به خرید چیلر جذبی کنم. بعد از این تلاشها توانستیم اولین قرارداد را منعقد کنیم. آقای دکتر اورنگی اولین مشتری ما بود که تحت تاثیر حرفهای ما قرار گرفت و دو عدد چیلر جذبی به ما سفارش داد.

 

 

این دو عدد چیلر را ساختیم و تحویل دادیم . مجددا بازاریابی و جلسات با مشاوران را از سرگرفتیم تا اینکه متوجه شدیم شرکت خدمات و پشتیبانی جهاد کشاورزی قصد خرید چیلرجذبی دارد. آنها حدود ۸ یا ۱۰ چیلر را از شرکت ایران صبا که با تبلیغات فراوان توانسته بود آنها را برای خرید مجاب کند خریدند.




اولین چیلر را به مشهد برده بودند که اصلا راه اندازی نشد. بعد از این با شرکت ما وارد مذاکره شدند و قرار شد که شرکت ساری پویا سازنده چیلر جذبی باشد. حتی ما به آنها پیشنهاد دادیم که چیلر را می سازیم، نصب می کنیم بعد اگر شما راضی بوید پول ما را بدهید که با پیشنهاد ما مخالف کردند و گفتند بطور رسمی قرارداد می بندیم و شما کار را شروع کنید. اولین چیلر ساخته و نصب شد و بقدری ساختمان خنک شد که اکثر کارمندان راضی بودند و دعاگوی شرکت ساری پویا. چون از شرکت ایران صبا بسیار ناراضی بودند.




حتی تا چندین سال در آنجا رسم بود که یک روز رابه نام چیلر شرکت ساری پویا نامگذاری کرده بودند. بعد از این چون از کار ما راضی بودند قراردادهای دیگری با شرکت ما منعقد کردند از جمله ۲ چیلر ۲۵۰ تنی در ساختمانی در خیابان نواب. کار بدین منوال ادامه داشت تا اینکه آقای خاتمی بعنوان رئیس جمهور انتخاب شدند و دستور دادند که شرکتهایی که در حال فعالیت هستند و تولید می کنند، به آنها پروانه بهره برداری یا فعالیت صنعتی اعطا شود. بعد از این دستور شرکت ما مجوز فعالیت صنعتی را دریافت کرد و ما بطور کلی از پیمانکاران جدا شدیم و به تولید چیلر جذبی پرداختیم .

ادامه دارد…

 

 

 

 

 

 

 انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;