تاسیسات نیوز/ ایمان قلندریان، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد: در مذهب ما روی بحث ظاهر و پوشش تاکید شده است و یکسری مفاهیم در این حوزه وجود دارد که این مفاهیم اهمیت موضوع را نشان میدهد.
به هر حال آنچه که وجود دارد، این است که نما درواقع یک برون دادی از افکار، عقاید، اعتقادات و جهان بینیها است و این ظاهر باید به خوبی خود را نشان بدهد. یعنی ما نمیتوانیم یک جهان بینی اسلامی و یا یک تفکر اسلامی داشته باشیم و بعد به یک سبک غربی، خود را نشان و نمایش بدهیم.
نما بیانگر تفکرات و اعتقادات استقلندریان با بیان اینکه در شهرهای سنتی ما نیز همین روند وجود داشته که شهرهای ما نمایانگر اعتقادات ما بوده است،یعنی شما وقتی در شهر یزد قدم میزنید، یک احساس آرامش به شما دست میدهد؛ به این دلیل که حس تفاخر در آنجا در بناها دیده نمیشود و یک حس تواضع در این شهر وجود دارد که نما بیانگر آن تفکرات و اعتقادات است. این حس تواضع را در معماری زورخانهها نیز مشاهده میکنیم.
پس نما اهمیت دارد، به این دلیل که تفکرات را بیان میکند. حال اگر نباشد، چه اتفاقی میافتد. یعنی ما ظاهری را میبینیم که درون آن اعتقاد دیگری وجود دارد و یا اتفاق دیگری در آن رخ میدهد. ممکن است نماهایی را ببینید که وقتی داخل بناها را میبینیم شاید تصور نکنیم که آن بنا یک بنای فرهنگی است و تصور دیگری از آن بنا وجود دارد.
ضرورت هماهنگی، نظم و هارمونی بین نماهاقلندری از اهمیت وافری برخوردار است، و این تضادها و تعارضهایی که ایجاد میشود، باعث میشود که افراد در زندگی شهری تحت تاثیر فشارهایی قرار بگیرند. یعنی احساس تعارضی ایجاد میشود که این احساس تعارض تحت تاثیر فشارهای فضا در افراد رخ میدهد.
ضمن اینکه در نماها آنچه که مهم است، این است که یک هماهنگی، نظم و هارمونی باید بین نماها برقرار باشد. اینکه هر نمایی ساز خود را بزند، مانند این است که در یک کنسرتی سازهای متنوعی بدون هماهنگی با هم نواخته شود و قاعدتا در این فضا انسان یک حس نامطلوبی دارد، حتی اگر بهترین نوازندگان در آن فضا قرار گرفته باشند؛ ولو اینکه بهترین سازها را بنوازند. اما چون این سازها را هماهنگ با هم نمینوازند، هیچ حس آرامشی را در آن فضا تجربه نمیکنید. در چنین فضایی حس ناآرامی و احساس فشار به شما منتقل میشود.
ارائه ضوابط و معیار به طراحان و معماران منسوخ شده است.
برای دستیابی به یک زیباییشناسی همگون و متناسب با معماری ایرانی- اسلامی در منظر شهری، باید برای طراحان و معماران چارچوب خاصی اعمال شود؛ مثل اقدامی که کمیتههای نما در تهران و برخی کلانشهرها انجام میدهند یا باید به آنها اجازه بروز خلاقیتها را به صورت آزادانه داد.
ارائه چارچوب به معنای واقعی کلمه و به این ترتیب که یکسری ضوابط و معیارها در اختیار طراحان و معماران قرار دهیم، به نظر میرسد که منسوخ شده است. به طوری که معمار بخواهد در چارچوب ضوابط سفت، سخت و بسیار محدودکننده کار خود را انجام دهد.
قاعدتا معماری حوزهای است که با خلاقیت ارتباط تنگاتنگی دارد. یعنی ما از یک طرف هم نمیخواهیم که نماها و شهرهای ما نماها و شهرهای یکسانی باشد که خلاقیتی در آنها وجود نداشته باشد. پرهیز از تدوین ضوابط سختگیرانه و محدودکننده
همانطور که سازها شکل و شمایل مختلفی دارند و در کنار هم نظم و هماهنگی باید داشته باشند، در بخش نما نیز به همین صورت است. آنچه که در بخش موسیقی شنیده میشود و آنچه که در بخش نما دیده میشود، باید هماهنگی وجود داشته باشد. لذا تعریف چارچوبها و تدوین ضوابط سفت و سخت محدودکننده اصلا توصیه نمیشود. چرا که درنهایت دستاوردی را عاید ما نمیکند و جلوی خلاقیتها را هم میگیرد و بعد هم نمیتوانیم اجرایی کنیم.
نکتهای که وجود دارد این است که در سازوکارهایی که مطرح است، در ابتدا یک نگاه سلبی به قضیه داشته باشیم، یعنی به جای اینکه بگوییم معماری ایرانی اسلامی و نمای ایرانی اسلامی چیست، خطوط قرمز مشخص کنیم که مشخص کند کدام موارد جزو معماری و نمای ایرانی- اسلامی نیست و بعد در آن چارچوبی که تعریف میشود، مشخص شود که معماری ایرانی اسلامی این موارد نیست و شامل موارد دیگری است؛ این مسئله حل شود.
یعنی در ابتدا شما یک انکاری را انجام میدهید و بعد به یک معنایی میرسید که در این جا خلاقیت معنا پیدا میکند و به این شکل میتوان هم خلاقیت را داشت و هم جلوگیری کرد از آن طراحیهای ایرانی اسلامی که مغایر با طراحیهایی هستند که ما در سنت خودمان داشتیم و یا در شرایط فعلی به عنوان نماهای فاخر شناخته میشوند.