طرح ترامپ برای توجیه اقتصادی گاز شیل

به گزارش تاسیسات نیوز، قطع رابطه عربستان سعودی و چند متحد این کشور با قطر و شکاف در شورای همکاری خلیج فارس بازتاب گسترده ای در محافل و رسانه های سیاسی منطقه و دنیا داشته و هر یک از منظری به تحلیل می پردازند.





به گزارش عصرایران، در ایران نیز تحلیل های متفاوتی ارایه شده است. برخی معتقدند ایران باید از این فرصت نهایت استفاده را به عمل آورد و به صرف بالا رفتن قیمت نفت اکتفا نکند و بعضی دیگر هشدار می دهند این یک دعوای خانوادگی میان اعراب حاشیه خلیج فارس است و ما نباید وارد شویم هر چند که با بهره اقتصادی مانند دوران حمله عراق به کویت مشکلی ندارند.




بهزاد احمدی نیا روزنامه نگار و تحلیل گر حوزه انرژی اما معتقد است این سناریو را دونالد ترامپ طراحی و در سفر اخیر به عربستان موافقت سعودی برای اجرای آن را جلب کرده و هر چند ظاهر سیاسی با ادعای مبارزه با داعش یا تنبیه قر به خاطر حفط ارتباط با ایران را دارد ولی در واقع با هدف افزایش قیمت گاز است تا استحصال گاز «شیل» در آمریکا مقرون به صرفه شود و ترامپ بتواند شغل ایجاد کند.




منظور از گاز «شیل» گازی است که در میان سنگ های سخت محصور است و آزادسازی آن به استفاده از فناوری مشهور به شکست هیدرولیک نیاز دارد. به کار گیری این تکنولوژی اما چندان اقتصادی نیست و هنگامی می صرفد که گاز گران شود و گاز کی گران می شود؟ هنگامی که منطقه تولید گاز و غول گازی دنیا دچار بحران شود.





این یادداشت که برای کانال «از نفت چه خبر» نوشته شده و در «راهبرد» انتشار یافته حاوی نکات قابل تأملی برای کسانی است که مسایل سیاسی را از دریچه انرژی دنبال می کنند ولو الزاما با نتیجه گیری های آن موافق نباشیم.




محورهای اصلی یادداشت بهزاد احمدی نیا از این قرار است:




– دماغه کوچکی که با عنوان شبه‌جزیره نیز شناخته می‌شود، از 3000 سال قبل محل درآمدهای کلان از بطن خلیج‌فارس بوده است.

– قطر، یک شیخ‌نشین قدیمی در جنوب ایران است که از زمان ساسانیان درآمد خود را با صید مروارید از خلیج‌فارس به‌دست می‌آورده است.

-اکنون با بروز ناگهانی یک بحران جدی در روابط این کشور با دیگر کشورهای عربی خلیج‌فارس و بسته‌شدن تمام مسیرهای زمین و دریا و هوا از سه‌جهت، دامی بزرگ برای دوحه، تهران و صنعت LNG خاورمیانه گسترده شده است.

-طی 24 ساعت منتهی به 15 خرداد96، چند روز پس از سفر ترامپ به خاورمیانه و برگزاری اجلاس کذایی با حضور سران کشورهای اسلامی توسط شاه سعودی، روند جالبی از اتفاقات به‌وقوع پیوست که نگاهی کوتاه به آن می‌تواند به درک بهتر اتفاقی که در حال رخ‌دادن است یاری برساند.

– پس از اعلام قطع روابط دیپلماتیک عربستان با قطر و فراتر از آن، بسته شدن تمامی مرزهای سعودی به روی قطر، امارات متحده عربی نیز اقدام مشابهی را اعمال کرد.

– سپس بحرین بود که در ساعت 5 و 27 صبح به وقت گرینویچ (9 صبح تهران) با بهانه‌ای متفاوت، اعلام کرد که تمامی روابط و مرزهای خود با قطر را به دلیل آنچه حمایت این کشور از تروریسم ضد دولت بحرین و همراهی با شبه‌نظامیان شیعه تحت حمایت ایران خواند، مسدود کرد.

– در ساعت 5 و 43 دقیقه به وقت گرینویچ (9 و 16 دقیقه تهران) رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا به‌همراه همتای استرالیایی خود در مقابل دوربین‌ها رفت و گفت: “در خاورمیانه اختلافات و مشکلاتی قدیمی سر باز کرده و جای نگرانی ندارد. بحران خلیج‌فارس اثری بر روند مبارزه با تروریسم ندارد و کشورهای عربی هم بهتر است خویشتن‌داری کنند”.

– از سوی دیگر، پس از برقرار شدن دوباره اعانه نفتی ریاض، قاهره روابطش با قطر را به‌دلیل حمایت دوحه از اخوان‌المسلمین به حالت تعلیق درآورده اما مشخص نیست که چگونه می‌خواهد 60 درصد از مصرف LNG خود را که تاکنون از قطر تأمین می‌شد، تأمین کند.

– در این هیاهوی قطع و بستن، پرسشی خنده‌دار مطرح است: چطور ممکن است یک حکومت همزمان از القاعده، طالبان، داعش و اخوان‌المسلمین حمایت کند و حامی شبه‌نظامیان شیعه و ایران نیز باشد؟

– چطور ممکن است قطر هم در ائتلاف عربستان در یمن سرباز داشته باشد و هم به حوثی‌ها کمک نظامی ارسال کند؟ مگر قطر جز از طریق زمین عربستان، راه دیگری به خاک‌های دنیا دارد؟

– برای پاسخ، لازم است بدانیم بزرگترین تولید کننده LNG در جهان آمریکاست و سپس روسیه و قطر در مقام‌های بعدی قرار دارند؛ اما بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع در جهان، قطر است.

– این کشور مینیاتوری خلیج‌فارس، به‌تنهایی 30 درصد از کل مصرف جهانی گاز مایع را صادر می‌کند؛ پس نقش تعیین‌کننده‌ای در قیمت جهانی گاز دارد.

– از سوی دیگر، استرالیا با کمک شرکت‌های سرمایه‌گذاری آمریکا، پروژه‌های عظیمی برای مایع‌سازی گاز در دست اجرا دارد و تصمیم گرفته به‌زودی به رتبه نخست تولید گاز طبیعی مایع از طریق تأسیسات مایع‌سازی، دست یابد.

– ایالات متحده، اگرچه رتبه نخست تولید گاز طبیعی و مایع‌سازی را در کیسه خود دارد اما از سال 2014 و با افت قیمت نفت، میدان‌های گاز شیل این کشور برای سرمایه‌گذاران جذابیتی نداشتند و صنایع گاز شیل با کمبود پول و صرفه اقتصادی (به‌دلیل ارزان بودن گاز) روبرو شدند.

– برخی ناظران وقایع امروز را فرصتی برای نزدیکی ایران و قطر دانستند.

این دوستان باید توضیح دهند که با چه توجیهی ممکن است کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس، یک کشور به کوچکی و ضعف قطر را مانند بره‌ای به دامان غولی مانند ایران بیاندازند؟ لقمه‌ای آنقدر چرب و شیرین که فقط می‌تواند طعمه باشد.

– قطر از دیرباز به مأمن سران القاعده و داعش و دیگر تکفیری‌ها شهرت داشته و حتی طالبان نیز در آن دفتر کار رسمی دارد، این همان بهانه قطعی مورد نیاز علیه ایران است که کمک می‌کند آمریکا اثبات کند ایران حامی تروریسم است.

– نشان دیگری که ترامپ با این تیر می‌تواند بزند این است که یک باره قیمت گاز طبیعی در جهان را افزایش دهد و چرخ گاز شیل آمریکا را به راه ‌بیندازد تا مشکل ایجاد شغل و تولید ناخالص ملی را رفع کند.

-هم زمان عربستان و بحرین و امارات نیز می‌توانند گناه شکست و ناکامی در یمن و سوریه را به گردن قطر بیاندازند و مقامات دوحه که بدون غذاهایی که از عربستان می‌آید، به‌زودی گرسنه خواهند ماند، راهی جز پذیرش آن ندارند.

– در واقع، این بحران یا با بهانه‌ای محکم علیه ایران به‌پایان می‌رسد یا با خاکساری غول گازی درمقابل عربستان و آمریکا ختم خواهد شد.







انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;