روح الله واصف/ مدیر مسئول و سردبیر پایگاه خبری تاسیسات نیوز: به نام خدا، سال پرماجرای ۱۴۰۳ سنگین و سخت به انتها میرود. آهنگ حرکتش چنان آهسته و پرهیاهوست که گویی در زیر هر ثانیه آن صدها مشکل ریزودرشت نهفته است. شاید بعد از سالهای جنگ، کمتر سالی با این اندازه اتفاقات متفاوت و عجیب را تجربه کرده باشیم. تغییر ناگهانی رییس جمهور، جنگ، حوادث منطقه، تغییر در دولت ایالاتمتحده هریک برای چند سال میتواند تلاطم ایجاد کند و ازقضا همه در یک سال رخ داد.
در کنار تمام حوادث، بذرهای کاشته شده و شاید کاشته نشده به ثمر رسیدند و از بادهایی که کاشته بودیم طوفان درو کردیم. ناترازی های وحشتناک انرژی، آب، اقتصاد و هرچیزی که به ذهنمان میرسد رخ داد تا بدانیم جهان بر پایه علتها و معلولها بناشده است و خداوند متعال انسان را به دلیل عقلش اشرف مخلوقات قرار داده است. سالها کج روی در سیاستگذاری و مصرف، سالها بیتوجهی به چراغهای نارنجی و قرمز چشمکزن و سالها نشنیدن پند خردمندان چنان راه ما را کج کرد که از ترکستان سر درآوردیم!
رشد اقتصادی کشور در سال ۱۴۰۳ کند شد و نگرانی دغدغه مندان به استیضاح وزیر انجامید تا کوتاهترین دوران وزارت پس از انقلاب به نام یکی از باتجربهترین افراد دولت ثبت شود. این مسیر سمت و سویی نهچندان شفاف در سال ۱۴۰۴ خواهد داشت.
در سازمان نظاممهندسی نیز سکان به دست افرادی جدید داده شد. ناترازی غمانگیز درآمد مهندسان و سهم ناچیز آنهااز هزینه هنگفت ساختوساز دردی است که همه با آن رأی میگیرند ولی پس از انتخاب همان داستانهای همیشگی را از رو میخوانند. نمیشود و متأسفانه و در تلاشیم و جلسهای مشترک داریم همیشه بوده است و در سال ۱۴۰۴ بازهم خواهد بود. ایکاش حامیان فهرستهای رنگارنگ انتخاباتی اکنون به جوابگویی حمایتشان برآیند.
سن همه ما یک سال بیشتر شد. همه ما حداقل یک تولد و یک مرگ را در آشنایان و اطرافیان خود تجربه کردیم. به قول مرحوم اوستا سمند عمر به شتاب میشود و چو گرد در پی آن دویدیم و نرسیدیم. این جبر روزگار است.
سال ۱۴۰۴ میآید. چه بخواهیم و چه نخواهیم. بهار و از پی آن تابستان خواهد آمد. جبر سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی هرچه هست مهم نیست. ما برای بهتر شدن خود چه برنامهای ریختهایم و برای شکافتن سقف فلک چه طرح نویی را درانداختهایم؟ کدام کتاب و کدام آموزش روی طاقچه منتظر ماست؟ چالش جدی ما برای رشد شخصی، موفقیت و فرار رو به جلو چیست؟ ما هم ناترازی داریم؟ به چراغهای خطر دقت کردهایم؟ تورم فکری خود را حل کردهایم؟ کدام دوست خوب خود را بیدلیل استیضاح کردهایم؟ خود مدیر موفقی برای خود بودهایم؟
در کتاب از خوب به عالی جیم کالینز مدیران را به دو دسته پنجرهای و آینهای تقسیم میکند. مدیر خوب در مشکلات به پنجره نگاه میکند تا کارمند مقصر را بیابد ولی مدیر عالی به آینه نگاه میکند تا ببیند این مشکل از خود او شروع شده است یا خیر! بیاییم در سال ۱۴۰۴ به آینه نگاه کنیم.