روز مهندس مبارک به سه روایت!
تاسیسات نیوز / مهری بهزادپور: مودبانه تشکر کردم و فرم استخدام را روی میز منشی گذاشتم و کیف سامسونتم را برداشتم و خداحافظی کردم. امروز هشتمین جایی بود که برای استخدام مراجعه کرده و فرم پر کرده بودم.
طی مدت یک سالی که از فارغالتحصیلی من از دانشگاه گذشته بود، علاوه بر شرکت در آزمونهای مختلف استخدامی، به شرکتهای زیادی هم برای کار مراجعه کرده بودم. اما هنوز موفق نشده بودم که جایی مشغول به کار شوم.
وقتی اسم خودم را جزو قبول شدگان رشته مهندسی در شهر خودم دیدم برقی از خوشحالی به چشمانم دوید و چشمانداز شیرین ۴ سال بعد خودم سریع از جلوی چشمانم گذشت. وجهه اجتماعی خوب، درآمد عالی، و در کمترین حد توقع استخدام در شرکتی بنام و نشستن پشت میزی به عنوان مدیر پروژه…
اما همه این تصاویر به سرعت برق و باد با بوق ممتد خودروی سواری از هم گسیخت و در پاسخ به فریاد راننده که پرسید: مهندس دربست؟ کجا؟ اشارهای به سوئیچ خودروی پدرم که دستم بود کردم و دستم را به نشانه تشکر نشان دادم و به طرف ماشین به راه افتادم.
بیشتر بخوانید
عالی بود ممنون از خبرنگار خوبی مثل شما
سلام مطلب جالبی بود تو دل خبرهای خشک این روزها حسابی بهم چسبید