خوزستان معدن طلای سیاه ایران زمین
یکصد سال پیش وقتی برای نخستین بار صدای فیدوس – زنگ بیدارباش و اعلام ساعت آغاز کار کارگران پالایشگاه آبادان – در فضای شرجی جنوب طنین انداز شد، در واقع زنگ صنعتی شدن ایران در خاورمیانه به صدا درآمد.
به گزارش تاسیسات نیوز ، پالایشگاه آبادان نقش مهمی در جنگ های جهانی اول و دوم به لحاظ تامین سوخت هواپیماها و تانک های متفقین ایفا کرد و در دفاع مقدس 8 ساله کشور نیز بارها مورد اصابت حملات دشمن قرار گرفت، به نحوی که در همان ماه های ابتدایی جنگ تحمیلی، تولید آن به عنوان بزرگ ترین زنجیره پالایش نفت جهان به طور کامل قطع شد، پالایشگاه آبادان که امروز بیش از 100 سال عمر دارد، زمانی به عنوان بزرگ ترین پالایشگاه نفت جهان شهرت داشت.
شکوفایی تازه آبادان را باید یکسره وابسته به صنعت نفت دانست. گنجایش پالایشگاه از 120 هزار تن در سال 1291ش/1912م به 10 میلیون تن در 1318ش/1939م، به 21 میلیون تن در 1339ش/1960م و به 23 میلیون تن در 1355ش/1976م رسید. این پالایشگاه تا 1324ش/1945م بزرگترین پالایشگاه جهان و مرکز عمده صدور فرآوردههای نفتی در نیمکره شرقی به شمار میآمد و تا پیش از آغاز جنگ عراق و ایران نیز یکی از بزرگترین پالایشگاه های بزرگ جهان بود.
گفت و گو با خسرو معتضد، روزنامه نگار و پژوهشگر تاریخ معاصر که در سه سال گذشته مشغول نوشتن تاریخ صنعت نفت ایران یا به روایتی شاهنامه نفت بوده، سرشار از اشارات و ذکر حواشی تاریخی درباره نحوه شکل گیری پالایشگاه نفت آبادان در یکصد سال پیش است که خواندن آن با لحن زبان خاص خودش خالی از لطف نیست.
آقای معتضد آیا واقعا تاریخ صنعت نفت در ایران فقط یکصد سال است؟
خیر. تاریخ نفت در ایران دست کم در متون مکتوب و شواهد تاریخی به بیش از سه هزار سال می رسد. ایرانیان از زمان هخامنشیان نفت را می شناختند، قیر را نیز چون از چشمه ها بیرون می آمد، با آن آشنا بودند و در ساختمان سازی به کار می بردند و برخی ساختمان ها و آثار باستانی پاسارگاد نیز با قیر ساخته شده است؛ قیر همچنین برای التیام جراحت ها استفاده می شد و وقتی کسی مجروح می شد، به تن او قیر می مالیدند، همچنین از قیر در جنگ ها استفاده می شده است.
خشایار شاه در بمباران عمارت اصلی کاپیتول در یونان از نفت استفاده کرد؛ به نحوی که نفت را سر یک پنبه می گذاشتند و با گذاشتن آن به سر پیکان، آن را شلیک می کردند؛ ایرانی ها در آن زمان متخصص نفت بودند و از نفت در جنگ ها برای انداختن آتش به اردوی دشمن استفاده می کردند؛ در واقع نفت در تمام جنگ های هخامنشی جزیی از تدارکات سپاه بوده است که بعدها یونانی ها نیز آن را به کار بردند؛ یونانی ها روغن یونانی را با فسفر، نفت و روغن نارگیل مخلوط کرده و با آن ماده ای می ساختند که برای به آتش کشیدن کشتی ها از آن استفاده می شد.
در گذشته از نفت خام نیز برای شتران جرب استفاده می شد، وقتی شتر یا اسب پوستش می ریخت، نفت را به پوست حیوان می مالیدند تا التیام یابد و تا سال های متمادی تنها استفاده ای که از نفت می شد، برای همین موضوع بود، به نحوی که وقتی بنزین به ایران آمد، برای مردم بسیار عجیب بود و دختران دم بخت برای دست یافتن به آرزوهای خود روی اتومبیل ها شمع روشن می کردند.
آیا می توان همین گذشته را عاملی دانست که باعث شد خارجی ها برای نفت به ایران بیایند؟
به هر حال اطلاع از گذشته و سابقه نفت در ایران در جذب خارجی ها برای جست و جوی نفت بی تاثیر نبود و اصلا همین گزارش هایی که از جوشش نفت از برخی چشمه های ایران داده می شد، باعث شد تا پای زمین شناسان غربی به ایران باز شود.
کاوش های مربوط به اکتشاف نفت در غرب ایران را شخصی به نام مهندس فیلیپ رینولدز اسکاتلندی انجام داد؛ وی ابتدا شروع به کنکاش در نواحی چاه سرخ و غرب ایران کرد، ولی متوجه شد نفتی که از این منطقه به دست می آید، ارزش چندانی ندارد، سپس به سمت جنوب ایران می رود.
برخلاف آنچه می گویند و حتی در برخی فیلم های تاریخی نشان داده می شود، ویلیام ناکس دارسی که امتیاز کشف نفت در نیمه جنوبی ایران را از دربار قاجار گرفته بود، هیچ وقت پایش را در ایران نگذاشت و شخصی که بررسی های اکتشافی را در ایران انجام داد، سر هنری درموند ولف، وزیر مختار بریتانیا بود که در جریان رژی هم دست داشت و می دانست شاه ایران و درباریان به دلیل نداشتن بودجه، علاقه زیادی به گرفتن پول دارند.
در زمان ناصرالدین شاه، جمع بودجه خزانه کشور و در واقع خزانه همایونی حدود 4 میلیون تومان بود. در زمان رضا شاه نیز این رقم به 25 میلیون تومان رسیده بود و همین موضوع باعث می شد که پادشاهان ایرانی به بهانه های مختلف به اتباع خارجی امتیاز بدهند تا در ازایش برای مخارج خود پول گیر بیاورند.
یک نویسنده آلمانی به نام ویلهلم لیتن در کتابی به نام «از نفوذ مسالمت آمیز تا تحت الحمایگی» تمام این امتیازهای اعطایی از سوی شاهان ایرانی را برشمرده و آورده است: «زندگی ایرانیان از مالیات گندم، جو و چهارپایان می گذرد و درآمد دیگر آنها هم رشوه است.»
آن زمان دولت به جز مالیات و رشوه، طلا و جواهراتی را که نادرشاه از هندوستان آورده بود، در خزانه داشته که این جواهرات پشتوانه پول کشور بود و نمی توانستند آن را خرج کنند، اما کم کم به این فکر رسیدند که از طریق مقاطعه و نیز دادن امتیاز به غربی ها درآمدهای جدیدی برای کشور کسب کنند.
معادن یا جاده های ایران را به شرکت های خارجی می دادند تا آنها از طریق احداث یک خط راه آهن و کارهای عمرانی دیگر، خود از آن استفاده کنند و پولی نیز به دولت بدهند که اکثر رجال ایرانی برای طمع خودشان دست به چنین قراردادهایی می زدند و منفعت کشور را در این امور اصولا تشخیص نمی دادند.
سر آنتوان کتابچی خان که فردی ارمنی بود، در سال 1900 میلادی در مراسمی که به مناسبت این سال در پاریس به نام “نمایشگاه بزرگ پاریس” برگزار شده بود، شرکت می کند؛ مظفرالدین شاه به چند علت از جمله بیماری می خواست به این نمایشگاه برود که از جمله آن بیماری ها که چندی پیش اسناد آن را از طریق یکی از دوستانم در اروپا یافتم، بیماری کلیه، پروستات، کبد و دیگر بیماری هایی بود که مظفرالدین شاه به علت افراط در مصرف مشروبات الکلی و سیگار و چپق به آنها دچار شده بود و همین بهانه در نهایت زمینه های حضور ژاک دمورگان فرانسوی را در ایران فراهم می کند. او در کاوش های باستان شناسی اش نخستین کسی بود که در سال 1271 شمسی به وجود نفت در قصر شیرین و در کوههای زاگرس پی برد.
در همین نمایشگاه است که کتابچی خان ارمنی با شخصی به نام ماریوت که نماینده دارسی بوده است، آشنا شده و موضوع مقاله ای در مجله مین (معادن) را با او مطرح می کند و همین موضوع بهانه ای می شود برای معرفی ژاک دمورگان باستان شناس و حضور او در ایران.
دمورگان آدمی جالب توجه و همان فردی است که عمارت سربازخانه را در ایران ساخته و 10 جلد کتاب نیز از تجارب خود درباره ایران با عنوان ماموریت علمی در پارس تالیف کرده است. او در یکی از کتاب های خود می گوید: در ایران هر جا زمین را شکافتم، بعد از 30 متر به نمک، سپس به نفت رسیدم، حالا ممکن است درباره “هر جا” قدری غلو کرده باشد اما به طور کلی در مناطق مختلف جنوب ایران واقعا نفت خود به خود از زمین بیرون می آمد و یا با یک چاه کم عمق امکان دسترسی به نفت خام ممکن بود و این در حالی بود که در آمریکا یافتن نفت به حداقل 300 متر کندن زمین نیاز داشت.
اولین جرقه های احداث پالایشگاه نفت آبادان از کجا شکل گرفت؟
نام آبادان تا پیش از 1314ش که به پیشنهاد فرهنگستان ایران و تصویب دولت، تلفظ و رسمالخط امروزی را پیدا کرد، به شکل عَبّادان خوانده و نوشته میشد. همة مورخان و جغرافینویسان اسلامی که در گذشته یادی از این ناحیة ایران کردهاند، همین تلفظ و رسمالخط را به کار بردهاند.
شکوفایی و گسترش آبادان به دنبال کشف نفت برای نخستین بار در مسجد سلیمان (5 خرداد 1287ش/26 مة 1908م) و احداث پالایشگاه بزرگ نفت در این منطقه آغاز شد و در پی آن کارشناسان و کارگران ساده از شهرهای دور و نزدیک راهی این مرکز صنعتی نو بنیاد شدند و در نتیجه جامعهای با زمینههای گوناگون فرهنگی، قومی و اعتقادی در آن شکل گرفت و وضعیت اقتصادی آن به سرعت پیشرفت کرد.
ساخت پالایشگاه آبادان از سال 1909 میلادی آغاز و در سال 1912 با ظرفیت سالانه 120 هزار تن به بهره برداری رسید. یعنی دقیقا یکصد سال پیش. مظفرالدین شاه چند سال پیش از این تاریخ در قبال دریافت 5 هزار تومان سکه طلا، قرارداد فروش زمین پالایشگاه آبادان را که یک مایل مربع مساحت داشت، منعقد کرد و طبق این قرارداد، زمین احداث این پالایشگاه را به مدت 40 سال به شیخ خزعل بخشید که وی نیز قرارداد اجاره 99 ساله این زمین را با شرکت نفت امضا کرد.
شیخ خزعل هم هر گاه پول کم می آورد، به شرکت نفت مراجعه می کرد و از آنها در واقع اخاذی می کرد؛ یکی از خدمات بزرگ در تاریخ پالایشگاه آبادان بازگرداندن این خطه به وطن بود؛ هیچ تبانی در کار نبود و فقط به دلیل این که شیخ خزعل مالیات زمین های خود را پرداخت نمی کرد، از دید ماموران مالیات گیری در ایران پنهان نماند.
آن زمان آمریکایی ها مامور مالیات گیری در ایران بودند و کلنل مک کورمک مامور اصلی مالیات در ایران بود که این موضوع را پیگیری کرد و با بررسی مدارک متوجه شد مظفرالدین شاه بعد از گذشت یک ماه از این بخشش، پی به اشتباه خود برده و زمین پالایشگاه را بازپس گرفته است، بنابراین این مامور آمریکایی موفق می شود این زمین را بازپس گرفته و همچنین مالیات آن را نیز به خزانه بازگرداند.
شیخ خزعل که بود؟
شیخ خزعل یکی از شیخ های جاه طلب و زورگوی منطقه خوزستان بود، حدود 60 تا 70 همسر داشت که دو تن از آنان از دختران شاهزاده های قاجار بودند (یکی از همسران وی دختر محمدعلی خان نظام السلطنه مافی بود) و از این طریق موفق شده بود نفوذ زیادی در دربار پیدا کرده و بتواند اهداف خود را در زمین خواری و سایر کارهای غیرقانونی پیش ببرد.
یکی از اقدام های وی مخفی کردن فرمان مظفرالدین شاه در فاصله سال های 1901 تا 1922 درباره نحوه پرداخت مالیات ها با کمک دو پدرزن تهرانی خود بود؛ وقتی آمریکایی ها بر سر کار آمدند و اداره امور اخذ مالیات را به عهده گرفتند، یک هیئت از تهران به خوزستان رفته و متوجه می شود که وی به عنوان حاکم خوزستان مدت هاست هیچ مالیاتی پرداخت نکرده است.
شیخ خزعل منطقه خوزستان را به عربستان تبدیل کرده و مالیات نخیلات، مزارع، احشام و بیش از 100 هزار شتر را نپرداخته بود؛ بدهی مالیاتی وی در آن زمان حدود 4 میلیون تومان بوده است که بعدها با حقه بازی های فراوان سعی می کند از این مالیات طفره رفته و همچنان به زورگویی ها و زمین خواری های خود ادامه دهد، اما انگلیسی ها که دیگر وجود ملوک الطوایف را همسو با منافع خود در ایران نمی دانستند، دست از حمایت وی برداشتند و دولت که در سال 1303 از طریق خریداری کامیون های انگلیسی، تانک، زره پوش و تعدادی هواپیما و سربازان ورزیده قوی شده بود، موفق شد بر وی غلبه و علاوه بر آن از جدایی بخشی از جنوب ایران از سرزمین اصلی جلوگیری کند.
یعنی واقعا خزعل می خواست خوزستان را از ایران جدا کند؟
بله. متاسفانه هنوز هم همین طور است؛ ما در گذشته سه جزیره را به اعراب بخشیدیم، حالا می گویند خلیج فارس هم عربی است و اگر کمی کوتاه بیاییم، باقی جزایر و چاه های نفت را هم می خواهند؛ بنابراین نباید در این زمینه ذره ای عقب نشینی کرد و باید با آبادسازی این جزایر و سراسر جنوب و جزایر آن به این ادعاها برای همیشه پایان داد، خوزستان بدون تردید معدن طلای ایران است و باید از آن چون گنجی عظیم محافظت کرد؛ به همین دلیل دشمنان زبون کشور دوست دارند آن را از ایران عزیز جدا کنند.
کاوشگران خارجی در ابتدا با توجه به بررسی هایی که انجام شده بود، فکر نمی کردند محل اصلی مخازن نفت ایران در خوزستان باشد و با توجه به کنکاش هایی که در منطقه غرب ایران در محلی به نام چاه سرخ انجام شده بود، به امید یافتن نفت در غرب ایران بودند، اما بعدها و با ادامه اکتشافات متوجه شدند معدن اصلی طلای سیاه ایران در جنوب است.
(شانا) ادامه دارد…
پایان پیام/.