خداحافظ رفقا!
دکتر روح اله واصف – سردبیر و مدیرمسئول پایگاه خبری تاسیسات نیوز: به نام خدا، در داستانی که نظامی از رودکی نقل میکند، امیر نصر سامانی در مسافرتی از پایتخت خود بخارا خارج میشود و گویا در هرات چنان عنان از کف میدهد که چهار سال رخت اقامت میافکند و فراموش میکند که بخارایی هم بوده است. درباریان دست به دامان رودکی میشوند و پدر شعر پارسی غزلی میسراید از بوی جوی مولیان و پرنیان بودن ریگهای آموی. امیر از خوابی چهارساله برمی خیزد و چنان منقلب میشود که بر اسب خود سوار میشود و به تاخت به بخارا میرود چنان بهسرعت که درباریان چند منزل جلوتر به شاه میرسند و کفشهای او را به وی میرسانند. صرفنظر از میزان صحت داستان، مهم این است که مهاجرت حتی برای شاهان نیز ممکن است.
مهاجرت پدیدهای است خوشیمن یا بدیمن که در حال رخ دادن است و از قضای روزگار سالهاست که در تمامی کشورهای جهان وجود دارد. میل به یافتن موقعیت شغلی جدید و البته بهتر، محلی برای زیستن بهتر، امکاناتی درخور و مطابق با شرایط افراد، همه و همه محرکهایی برای نقلمکان است. رفتن از یک خانه به خانهای دیگر، به محلهای دیگر، شهری دیگر یا کشوری دیگر مهاجرت است ولی با ابعادی متفاوت. به هرحال در یک نگاه کلی همه موجودات جهان مهاجرت را میشناسند چنانی که پرندگان برای فرار از سرما یا حیوانات دیگر برای یافتن منابع غذایی غنیتر به این شکل جابجایی تن در میدهند.
مهاجران فراوانی را در دنیا می توان نام برد که از مهاجرت استفاده کردهاند. فوتبالیستهایی چون پله، مسی و رونالدو در سالهای دور و نزدیک مهاجرت کردهاند. کارلوس غوسن مدیرعامل پیشین نیسان مهاجری از اروپا به آسیا بود. حتی در این فهرست می توان افرادی چون چاپلین، انیشتین و آلن دلون را نام برد. مهاجرت جزئی از زندگی بشری است.
در کشور ما نیز مهاجرت همیشه بوده است. این پدیده ولی در چند بازه زمانی به دلایلی تاریخی شدتی خاص یافته است. طبیعی است که انقلاب ایران و پایان عصر پهلوی توانسته باشد موجی از مهاجرت و مهاجرت معکوس را باعث شود. جنگ نیز عامل مهمی در ایجاد نرخ مهاجرت بوده است. سالهای اخیر کمی جدیتر متوجه آن میشویم. زیرا بسیاری از دوستان، همدانشگاهیان و همکاران خود را دیگر نمیبینیم و ناگهان از طریق لینکدین پیغامی تلخ حاکی از مهاجرت آنها را میخوانیم. ما در چه جایگاهی در جهان هستیم و در چه پلهای از مهاجرت قرار داریم مهم نیست. مهم این است که مهاجرت در میان متخصصانی باتجربه شدت گرفته است و کسانی به تغییر کشور خود میاندیشند که جای خالی آنها حس میشود. بسیاری از آنها دانشجویانی تازه در حال تحصیل نیستند. کسانی هستند که اکنون باید به تربیت نسل بعدی خود بپردازند و در مقام مدیران و سرپرستان ایفای نقش کنند. حتی بازنشستگانی که میتوانند و باید انتقال تجربه کنند. ولی میروند تا چند صباح باقیمانده از عمر را در جایی دیگر بگذرانند.
بیشتر بخوانید