بحران مدیریت منابع آب در كشور
دریاچه ارومیه برخلاف همه وعدهها، خشك شد و زایندهرود مدتهاست كه خشك شده است. چهارمحال و بختیاری كه یكی از پرآبترین استانهای كشور است با كمبود شدید آب روبه رو است و آب نزدیك به 200 روستای آن با تانكر تامین میشود. خوزستان كه یكی از پر آبترین استانهای كشور است كمكم به جمع استانهای دچار بحران كم آبی میپیوندد.مسئولان در تشخیص اولویتها دچار اشتباه بزرگی شدهاند كه به حیف و میل منابع و سرزمین تبدیل میشود.
به گزارش تاسیسات نیوز دریاچه ارومیه برخلاف همه وعدهها، خشك شد و زایندهرود مدتهاست كه خشك شده است. چهارمحال و بختیاری كه یكی از پرآبترین استانهای كشور است با كمبود شدید آب روبه رو است و آب نزدیك به 200 روستای آن با تانكر تامین میشود. خوزستان كه یكی از پر آبترین استانهای كشور است كمكم به جمع استانهای دچار بحران كم آبی میپیوندد.
به گزارش آبنما نیوزبه نقل از تهران امروز ؛ انتقال آب این استان به گفته كارشناسان بهزودی كشور را با بحران تامین «برقآبی»روبهرو میكند، این اتفاقها درست در زمانی بهوقوع میپیوندد كه صنعت سدسازی در كشور در اوج ساخت و ساز خود است. این درحالی است كه همه كارشناسان كلید نجات كشور را از بحران پیشرو،توجه به آبخیزداری و آبخوانداری میدانند. این درحالی است كه برخلاف اعتبارهای بسیار هنگفتی كه به بخش سدسازی اختصاص مییابند، اعتباری به عملیات آبخیزداری و آبخوانداری داده نمیشود! مسئلهای كه «پرویز گرشاسبی» معاون آبخیزداری سازمان جنگلها، منابعطبیعی و آبخیزداری كشور نیز در گفتوگو با تهران امروز مهر تایید بر آن میزند.
میزان تبخیر آب را كاهش دهیم!
گرشاسبی بهطور علمی ثابت میكند كه سدسازی در كشور نه فقط به نگهداشت آب منجر نمیشود، بلكه باعث تخریب و هدر رفت بیشتر آن هم میشود. براساس آمارهای گرشاسبی ایران سالانه بهطور متوسط 410 میلیارد متر مكعب حجم بارش دارد كه البته در مقابل حجم تبخیر آن بسیار ناچیز است. او میگوید: «68.5 درصد ورودی بارش آب به علت اینكه ایران منطقهای خشك است تبخیر میشود.» به گفته گرشاسبی ایران كشور خشكی است و در منطقه مرتفعی قرار دارد. 125متر ارتفاع متوسط كشور است كه در رده اولین و دومین كشورهای مترفع جهان است. همچنین كشور دارای شیب تند است و از سوی دیگر همین شیب تند و جنس نامناسب خاك باعث میشود تا آب نفوذ كمی در خاك داشته باشد، بنابراین باید تمام تلاش كشور روی مدیریت بهینه آب باشد. در این برنامه هم باید كاهش تبخیر آب در سرلوحه همه برنامهها قرار داده شود.
او احیای مراتع وجنگلها را از جمله راهكارهایی میداند كه بهطور یقین به ذخیره آبهای زیرزمینی منجر میشود و بهگفته او، احیای مراتع و جنگلها كمك شایانی در جلوگیری از تبخیر آب خواهد داشت. گرشاسبی به برنامههای انجام شده از سوی سازمان جنگلها اشاره میكند و میگوید: «عملیات آبخیزداری در سطح 26 میلیون هكتار انجام شده است كه ارزیابی 30 تا 40 مورد عملیات آبخیزداری نشان میدهد كه از 300 تا 1000مترمكعب توانسته است كه آبهای زیرزمینی را توسعه و چشمههای جدید را ایجاد كند. او اعتقاد دارد كه از جمله راهكارهای بسیار خوب برای مدیریت مطلوب منابع آبی همین كارهای كوچك آبخیزداری است.
خاك بهترین مامن آب است
گرشاسبی تاكید میكند كه خاك و زمین بهترین مامن برای آب است. بنابراین برنامهها به جای سدسازی و نگهداشت آب روی زمین باید به سمتی برود كه آب را در دل خاك ذخیره كنیم. او آمار وحشتناكی میدهد كه اگر به همین منوال ادامه داشته باشد بخش بسیار بیشتری از كشور را با كمآبی روبهرو میكند.
براساس آمارهای گرشاسبی 6تا 8 میلیارد مترمكعب آب اضافه برداشت به نسبت آبی كه به زمین نفوذ میكند داریم. همین مسئله باعث شده تا قانون جهادكشاورزی و وزارت نیرو را موظف كند كه سالانه 15 میلیارد مترمكعب را به سفرههای زیرزمینی تزریق كند. او در یك تحقیق طولانی ثابت كرده است كه یك مرتع تخریب شده میتواند 2 درصد آب را جذب و نگهداری كند. اما یك مرتع احیا شده پس از 15 سال میتواند 36 درصد باران را به خود جذاب كند. از این 36 درصد 18 درصد آن جذب همان پوشش گیاهی است 18 درصد آن چشمههای جدید را تشكیل میدهد. در نهایت آمارهای او نشان میدهد كه 150 هكتار مرتع احیا شده 4 لیتر در ثانیه آب جدید تولید میكند. بنابراین آبخیزداری بهترین روش برای جلوگیری از هدررفت آب است. مسئلهای كه البته او خوب میداند كه مورد اقبال تصمیم گیران قرار نگرفته است. این مسئله توسط كارشناسانی چون«محمد درویش» کارشناس بیابان و عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع و «حمیدرضا خدابخشی»، دبیرانجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان هم در گفتوگو با تهرانامروز تاكید میشود.
پرخرجترین راهكار روی میز مدیران
«محمددرویش» از كارشناسان بیابان هم اعتقاد دارد كه راهبردهای مدیریت منابع آب در كشور بهخوبی تعریف نشده است و به جای اینكه برنامه به سوی مدیریت سازهای برود، بیشترین هم و غم روی مدیریت سازهای گذاشته شده است. همین مسئله هم باعث شده است به موازات تلاشهایی كه در زمینه سدسازی انجام میشود، خشكسالی و بیآبی بیشتری كشور را تهدید كند. درویش اعتقاد دارد كه ساخت سد و طرحهای انتقال آب پرخرجترین و گرانبارترین گزینههایی هستند كه البته همیشه روی میز مدیران برای اجرا قرار دارند.
او هم اعتقاد دارد كه حتی سدسازی كه بیشترین وظیفه خود را تامین آب برای كشاورزی میداند از پس تامین آن برنیامده است. درویش با استناد به آمارهای وزارت نیرو میگوید: «دربخش كشاورزی، كارایی آبیاری 30درصد است. دولت موظف است كه در برنامه پنج ساله توسعه پنجم این كارایی را از 30 درصد به 42.5 درصد برساند.» به عبارت دیگر 70 درصد آب كشور در بخش كشاورزی هدر میرود. از سوی دیگر اعتباری كه باید، در اختیار جهادكشاورزی قرار داده نمیشود كه صرف كاهش ضایعات بخش كشاورزی شود. به گفته او، ایران درمیان سرمایهگذاری 180 كشور رتبه 173 دارد، بنابراین سرمایهگذاری در بخش كشاورزی بسیار پایین است.در بخش نرمافزاری و نیروی كار متخصص لنگ میزند. جامعه مورد نظر بیشتر جامعه كم سواد دامدار و كشاورز هستند كه با روشهای جدید آشنا نیستند. همین مسئله هم سجادی معاون وزیر را به این نتیجه میرساند كه هرگز در برنامه پنجم به عدد 42.5 درصد نمیرسیم. درویش اوج ناهماهنگی در برنامهریزی و مدیریت منابع آبی را در دریاچه ارومیه میبیند و میگوید: «اگر ما راندمان آبیاری را افزایش دهیم همه مسائل حل میشود. افزایش راندمان هم به بودجهای در حدود 2 هزار و 300 میلیاردتومان هزینه نیاز دارد كه البته در اختیار جهادكشاورزی قرار نمیگیرد.» به گفته او، این درحالی است كه ساخت سدی چون گتوند 3هزار میلیاردتومان هزینه داشته است. به گفته او،مسئولان در تشخیص اولویتها دچار اشتباه بزرگی شدهاند كه به حیف و میل منابع و سرزمین تبدیل میشود.
خوزستان؛ 1700 سال آبخیزداری
سدسازی چون بیماری خوره به جان منابع طبیعی كشور افتاد تا رودخانه كارون را كه روزگاری محل عبور و مرور كشتیهای بزرگ بود به سرنوشتی تلخ بكشاند.بخشی از این رودخانه با توجه به لجنزار شدن توسط شهرداری اهواز آسفالت و در آن پارك ساخته شد. اما آسفالت شدن كارون پایان این تراژدی غمناك نیست. به گفته خدابخشی،خوزستان با وجود سد كرخه كه تمام حجم آبی آن منطقه را در خود دارد و منطقه را از لحاظ كشاورزی تامین میكند نزدیك به 30 سد دیگری این منطقه در حال ساخت، مطالعه و بهرهبرداری است كه این مسئله قطعا به فاجعهای چون خشك شدن دریاچه ارومیه منجر خواهد شد. ارومیه را هم كشاورزی سنتی و سدسازیها به كام مرگ فرستاد. او خبر بد دیگری هم میدهد؛ با توجه به انتقال آبی كه از خوزستان در حال انجام است،كشور بهزودی با بحران تامین برق آبی در این منطقه مواجه خواهد شد.
این مسئله از سوی نماینده مردم دزفول و عضو كمیسیون كشاورزی مجلس هم به صورت یك علامت سوال دیگر دیده میشود. عباس پاپیزاده میگوید: «در خوزستان به كشاورزان میگویند كه نباید بیش از 50 درصد ازمنابع آبی را استفاده كنید اما از سوی دیگر انتقال آب از این استان را به استانهای دیگر برنامهریزی میكنند.»
محیطزیست خوزستان درحالی از سوی سدهای بیشمار زخم میخورد كه وجود سازههای آبی شوشتر نشان میدهد كه ایرانیان در 1700 سال پیش سیلابهای این منطقه را با آبخیزداری رام میكردند و برای كشاورزی استفاده میكردند.
خدابخشی سدسازی را یك جو مخرب میداند كه منابع طبیعی در دام آن افتاده است. به گفته او در حالی كه آبخیزداری روشی كاملا آرام است كه آب را در زمین نگه میدارد و از سفرههای زیرزمینی محافظت میكند اما از آنجا كه سد یك سازه عظیم است كه حجم كار آن مشخص است، اعتبارات هنگفت و بیشماری به آن اختصاص داده میشود؛ اعتباراتی كه با ساخت سدها، منابع طبیعی و محیطزیست را به مرگ زودرس دچار كرده است.
لینک مطلب در روزنامه تهران امروز:
http://tehrooz.com/1391/11/18/TehranEmrooz/1105/Page/13
پایان پیام/.