یکی از اتفاقات تلخی که در سالهای اخیر و به ویژه امسال در حال رخ دادن است، خروج نیروهای با تجربه و با سواد از شرکتهای مشاور یا پیمان کار و یا امثال آنها است.
مشکلات مالی شرکت ها به دلیل مسائل خاص اقتصادی جامعه، چندان که افتدو دانی، در حال ورود به فاز بحران است. پرداخت دیر حقوق ها، افزایش اندک حقوق ها با وجود تورم بالای جامعه و مواردی از این دست چنان آزار دهنده می شود که نیروهای خبره به فکر خروج از شرکت و استخدام در جایی دیگر هستند. حال آن که این مشکل همه گیر است و آسمان فعلاً همه جا یک رنگ است. البته بدیهی است که حتماً هستند شرکت هایی که دستشان به دهانشان می رسد ولی ظرفیت آنها نیز مختصر و محدود است. این نیروهای خروجی از شرکت ها به سمت خویش فرمایی می روند و طراحان یا ناظرانی می شوند که دیگر حقوقی نیستند و در قامت یک مهندس حقیقی ایفای نقش می کنند.
درآمدهایی مانند نظارت ماده ۳۳ یا آبفا و گاز، حق اجاره پروانه نظام مهندسی به شرکت های حقوقی و مواردی از این دست، درآمدی حداقلی برای این همکاران ما ایجاد می کند که حاشیه ریسک آنها را پایین می آورد و لذا با خیال راحت تری می توانند به دنبال پروژه هایی برای طراحی یا نظارت باشند.
اگر کلاه خود را قاضی کنیم، شرایط اقتصادی چنان نامطلوب است که نمی توانیم این همکاران خود را مقصر بدانیم و مشکلات بزرگ شرکت ها به آنها ربطی ندارد. هرچند شرکت ها روزگار خوشی و ناخوشی دارند، ولی به هرحال خط فقر که مدام بالاتر می رود رحم ندارد و به نظر می رسد این دریا فقط مد دارد و از جزر خبری نیست!
این اتفاقات ناخوشایند که به دنبال هم در حال وقوع است، شرکت ها را از نیروهای مفید نرم افزاری، که مهمترین داشته های هر شرکتی است، خالی می کند. این نخستین بحران برای جامعه مهندسی ما است.
بحران دوم حاصل شده از این فرآیند، رقیب شدن این همکاران با این شرکت هاست. هزینه اعلامی این مهندسان حقیقی بابت طراحی، نظارت و یا سایر خدمات مهندسی از شرکت های حقوقی کمتر است و لذا طبیعی است که برنده از نظر قیمت کیست. خود این مشکل برای شرکت ها مانند تیر خلاص است.
بحران سوم پایین آمدن کیفیت خدمات مهندسی است. شرکت ها معمولاً دارای مقررات خاص داخلی خود هستند. عده ای طراحی می کنند و عده ای کنترل می کنند. هرگاه مشخص شود که خطایی در طراحی رخ داده است شرکت پاسخگو است و باید رفع مشکل کند. همکاران حقیقی ما اما، نمی توانند به تنهایی چنین خدماتی ارائه دهند.
برای این روزهای ما، می توان چندین بحران دیگر نیز نام برد. سوال اساسی این است که کلید مشکل ما در کدام چاه تاریک افتاده است!
سلام جناب واصف به نکته بسیار مهمی اشاره کردید که این موضوع البته یک مشکل نیست فاجعه ای است که نتایج آن را در سال های آتی خواهیم دید و حاصلی جز بازگشت به عقب برای جامعه مهندسی نخواهد داشت و پیشرفت وتحول در زمینه مهندسی را به فراموشی بسپاریم .
سلام جناب واصف به نکته بسیار مهمی اشاره کردید که این موضوع البته یک مشکل نیست فاجعه ای است که نتایج آن را در سال های آتی خواهیم دید و حاصلی جز بازگشت به عقب برای جامعه مهندسی نخواهد داشت و پیشرفت وتحول در زمینه مهندسی را به فراموشی بسپاریم .