فرصتسوزی نفتی در پسابرجام
به گزارش تاسیسات نیوز، اگر در کار وزارت نفت تاخیر نینداخته بودند و پنج قرارداد دیگر همانند توتال منعقد شده بود و همچنین صادرات نفت کشور چهار میلیون بشکه در روز بود، دیگر آمریکا نمیتوانست نفت ایران را تحریم کند.
اینها را وزیر نفت روز گذشته در گفتوگو با خبرگزاری خانهملت گفته است. نکتهای که بیژن زنگنه در این گفتوگو به آن اشاره دارد؛ گره زدن منافع اقتصادی شرکتهای خارجی با منافع ملی کشورمان است.
براساس چنین سیاستی، ایران میتوانست با فراهم کردن زمینه ورود شرکتهای بینالمللی به پروژههای نفتی، هم توسعه طرحهای نفتی و گازی کشور را تضمین کند و هم با تامین منافع اقتصادی این شرکتها در پروژهها، سدی در برابر بازگشت تحریمها بسازد. اما این اتفاق با وجود فرصتی که پسابرجام در اختیار کشور قرار داده بود، هرگز رخ نداد.
به کار گرفتن چنین سیاستی در حالی میتوانست ایران را در برابر بازگشت تحریمها مقاوم کند (برای کسب اطلاعات بیشتر به گزارش «نوبت واکسیناسیون اقتصاد» مراجعه شود) که ضرورت آن هیچگاه از سوی «دلواپسان» درک نشد و از طرفی ارادهای نیز برای اجرای آن از سوی مسولان نفتی کشور مشاهده نشد.
دنیای اقتصاد، پیش از این در گزارشی با عنوان «مثلث ضد توسعه در صنعت نفت» به نقد عملکرد وزارت نفت در مقابل عدهای از افراد پرداخته بود که با وجود اندک بودن، همواره نظر خود را بدون هیچ نگرانی بابت پاسخگو بودن، به این وزارتخانه تحمیل کردهاند.
در این گزارش به این نکته اشاره شده است که اگر مسولان به درستی هدفی ایمان دارند، باید تا جایی که توان دارند برای رسیدن به آن استقامت به خرج دهند. ورود شرکتهای بینالمللی نفتی به پروژههای صنعت نفت و گاز از جمله اهدافی بود که با وجود تاکید فراوان شخص اول وزارت نفت و دیگر معاونان او و همچنین استقبال گسترده شرکتهای خارجی از آن، هیچگاه در دوران لغو تحریمها به نتیجه نرسید تا حالا خروج یکجانبه آمریکا از این توافق بینالمللی بیش از پیش راحت و بدون دغدغه باشد.
مسیری که باز نشد
صنعت نفت ایران از ماههای نخست اجرای برجام شاهد صفکشی غولهای نفتی دنیا برای مشارکت در توسعه میادین نفتی و گازی کشور بود. اما صف طولانی شرکتهایی مانند توتال، وینترشل، OMV، شلومبرژر، شل و… هیچگاه منجر به جذب سرمایه برای توسعه بالادست صنعت نفت ایران نشد.
توتال تنها شرکتی بود که از میان داوطلبان بیشمار ورود به پروژههای نفتی وارد ایران شد اما این تنها شرکت خارجی نیز با اقدام یکجانبه آمریکا مجبور به خروج از ایران است. توتال به ایران آمد اما اگر وزارت نفت تلاش بیشتری میکرد و دلواپسان نیز نگاهی واقعبینانه به منافع ملی کشور داشتند و برای ورود دهها شرکت بینالمللی مانعتراشی نمیکردند، شاید حالا همین توتال و دیگر شرکتهایی که هرگز به ایران نیامدند، برگ برنده ایران در مقابل اقدامات یکجانبه آمریکا بودند. وضع در صنعت پتروشیمی نیز تفاوت چشمگیری با بالادست نفت ندارد و این بخش نیز از فرصت رفع تحریمها بهرهای نبرد و به امضای تفاهمنامههایی اکتفا کرد که هیچگاه برنامهای برای عملیاتی شدن آن نداشت.
فرصتی که سوخت
در واقع آنچه در این میان روشن به نظر میرسد، ضعف عملکرد دولت در جذب سرمایه خارجی در دوران پسابرجام است. در واقع توافق هستهای با پنج قدرت جهانی اگرچه گامی تاریخی در جهت بهبود روابط بینالمللی ایران و رفع تحریمها علیه کشورمان بود، اما به نظر میرسد برای دوران پس از برجام آنطور که لازم بود برنامهریزی نشد و فرصتهای بیشمار آن در هیاهوی دلواپسان از بین رفت.
حالا با خروج یکجانبه رئیسجمهوری آمریکا از توافق برجام، صنعت نفت ایران بار دیگر هدف تحریمها قرار گرفته است. این صنعت اگرچه میتوانست با جذب سرمایه خارجی تضمینی برای بقای توافق برجام و حفظ موقعیت کشور در عرصه بینالملل باشد، اما در نبود سرمایهگذاران خارجی برای افزایش تولید، حالا خود با تهدیدهای فراوانی مواجه است تا آنجا که اولویت وزیر نفت کشور، آنطور که خود او اعلام کرده «حفظ صادرات نفت است نه جذب سرمایه خارجی.»
با روی کار آمدن دولت یازدهم، یکی از مهمترین ماموریتهای دولت در کنار پیگیری مذاکرات هستهای، بحث بازنگری در قراردادهای نفتی کشور و تنظیم قراردادهای جدید بر اساس آنها بود. زنگنه پس از به دست گرفتن سکان هدایت وزارت نفت در دور نخست دولت روحانی، در حالی پا به پای دیپلماتهای کشور پیگیر نوسازی قراردادهای نفتی و جذاب کردن آنها بود که به نظر میرسید سیاست یادشده در زمینه جذب سرمایههای خارجی به درستی اجرا خواهد شد.
در آن زمان به نظر میرسید هدف دولت از پیگیری همزمان تدوین قراردادهای جدید نفتی و مذاکرات هستهای، تضمین بقای توافق بینالمللی هستهای زیر سایه جذب سرمایه شرکتهای نفتی بینالمللی در دوران پسابرجام است. هرچند این گمانه اشتباه نبود اما هیچگاه به مرحله اثرگذاری نرسید و حالا حسرت مسوولان را به همراه آورده است.
حقیقت تلخ است اما فرصت برجام برای جذب سرمایه و فشار به غرب از این طریق از بین رفته است و لایههای نفتی پارس جنوبی، میدان مشترک آذر، میدانهای سهراب، آب تیمور، منصوری، آزادگان و… نه فرصتی برای توسعه پیدا کردند و نه تبدیل به مانعی در مقابل بازگشت تحریمها شدند.
انتهای خبر