غارت منابع «آب» در تهران و خطر نابودی کشاورزی در استان‌های همجوار

 

  گزارش‌های هشدار دهنده از غارت منابع آب در تهران، خطر بزرگ بحران بی‌آبی و خشکسالی در سالهای آتی و افزایش خطر نابودی بخش کشاورزی و محیط زیست در استانهای همجوار تهران خبر می دهد.

 

 

بنا به گزارش تاسیسات نیوز به نقل از فارس، تغییر شرایط اقلیم جهان در خاورمیانه اثر خود را با افزایش گرما و کاهش بارندگی نمایان ساخته و در کشورمان علاوه بر افزایش درجه حرارت، سالانه از میزان بارندگی‌های کاسته می‌شود. چند سالی است که کل کشور و 15 سالی است که دشت مرکزی ایران با خشکسالی مداوم مواجه است.

این رخداد طبیعی همراه با رشد جمعیت در دهه‌های گذشته منجر به تخلیه بسیاری از دشت‌های کشور از آب شیرین زیرزمینی شده است که رهاورد آن اینک وجود حدود 300 دشت ممنوعه و ممنوعه بحرانی است.

نکته حزن‌انگیز در این میان اینکه، اغلب این دشت‌ها دیگر از طریق بارندگی‌های فعلی و خشکسالی‌های بلندمدت قابل تغذیه نبوده و عظیم‌ترین ثروت کشور به این طریق رو به نابودی است.

از مصادیق این ادعا نیز می‌توان از اوضاع بحرانی دریاچه ارومیه، خشک شدن زاینده‌رود، تازیانه‌های 10 تا 15 ساله خشکسالی بر سر دشت مرکزی کشور و در استان‌های یزد، کرمان، هرمزگان، اصفهان و قم و بحرانی شدن منطقه کاشان یاد کرد. همچنین است کاهش سالانه 320 میلیون مترمکعب از آبخوان‌های استان تهران و البرز که در بخش‌هایی از نیم‌تا دو متر افت آب‌های زیرزمینی به ثبت رسیده و فرو نشست دشت‌ها رخ داده است.

*طرح‌هایی که آب را می‌بلعد

با وجود این رویداد و به‌رغم صدمات جبران‌ناپذیری که به لحاظ کمی و کیفی به مخازن آب زیرزمینی کشور وارد آمده است، نه فقط اقدامات موثری از جمله حذف کشت‌های پرآب و رعایت الگوی کشت از سوی دستگاه متولی آب بر بخش کشاورزی تکلیف نشده است بلکه اقدامات جدی و همسو با توسعه پایدار نیز برای بخش آب کشور مشاهده نمی‌شود.

چمن از جمله گیاهان پرمصرفی است که متناسب با اقلیم‌های خشک همچون ایران نیست و اگر اندک اصول علمی، کارشناسی و مدیریت دلسوزانه اعمال می‌شد اینک فضای سبز تهران قریب به 400 میلیون مترمکعب آب معادل دو برابر ظرفیت مفید سد کرج را نمی‌بلعید.

 

گسترش چمن‌کاری و فضای سبز در شهر تهران و پیرو آن در سایر استانها آفت نوینی است که دامن آبهای زیرزمینی را گرفته و به فرونشست دشت‌ها منجر شده است.علاوه بر مصرف بالای این گیاه، آبیاری آن که عموما به صورت بارانی است ساعت‌های متوالی انجام می شود و تاسف بار اینکه علاوه بر چمن‌ها، اغلب معابر،خیابانها وحتی خودروها هم آبیاری می شوند.

شاید در نگاه اول به جلوه‌گری شهر کمک کند اما این نمایش زیبا چند صباحی بیشتر دوام نخواهد داشت و به‌زودی ما را با بحرانی به نام بی‌آبی مواجه خواهد کرد.

طبق آمار از سال 84 تا پایان سال 90، 641 بوستان در پایتخت ایجاد شده است که متاسفانه در اکثر آنها و فضای سبز حاشیه بزرگراه‌ها از چمن‌کاری استفاده شده است و این در  حالی است که سازمان پارک ها و فضای سبز شهرداری تهران کاشت چمن و گیاهان آب دوست را ممنوع اعلام کرده بود،اما شواهد عینی حکایت از کاشت چمن در حاشیه اغلب بزرگراه های تهران از جمله در بزرگراه حکیم،همت و اغلب پارک های احداث شده در سال های اخیر دارد.

 

پرمصرفی این گیاه از یکسو، به کارگیری تعداد زیادی کارگر در فضاهای سبز بدون آموزش پیرامون تنگناهای آب و فقدان نظارت بر نحوه عملکرد آنها باعث شده است که برای گیاه پرمصرف چمن در بسیاری از فضاها چند برابر نیاز آب هدر شود.

فضای سبز تهران که عمدتا از نوع چمن‌کاری است، مصرف بسیار بالایی داشته و در مقابل سهم ناچیزی از پالایش هوا را به عهده دارد.

*ثروت‌ها وارد جوی می‌شود

 

اجحاف به منابع آب‌های زیرزمینی به عنوان ثروتی بی‌بدیل در تهران به حدی است که به‌رغم سیراب شدن فضاهای سبز، جریان آب در اغلب موارد قطع نمی‌شود و برای ساعت‌های مدید آب از این عرصه‌ها راهی معابر و جوی‌های آب می‌شود. این معضل همواره در دو فصل اول سال تکرار می شود.

شدت این کم‌لطفی در حق منابع آبی تهران نیز به حدی است که شهروندان و رانندگان در پاره‌ای از موارد در اواخر شب و حتی تا نیمه‌های شب می‌توانند شاهد تداوم آبیاری فضاهای سبز باشند.

در موارد زیادی سیستم‌های آبیاری به گونه‌ای قرار داده شده که علاوه بر پاشیده شدن بر سطح معابر و خیابان‌ها، خودروها را هم آبیاری می‌کند که این امر با افزایش دفعات نیاز به شست‌وشوی ماشین‌ها به گونه‌ای دیگر بر شدت مصرف آب شهر دامن می‌زند.

در بسیاری از فضاهای چمن‌کاری شده نیز پس از ساعت‌های متوالی آبیاری و اشباع شدن زمین، آب در معابر و خیابان‌ها جاری شده و برای ساعت‌ها به هدر می‌رود که گزارش تصویری نیز شاهدی بر این مدعاست.

باید یادآور شد، گسترش چمن‌کاری و بی اهتمامی در حق منابع آب پایتخت در حالی است که در برخی ایالت‌های آمریکا با شرایط بارندگی بهتر از ایران، سال‌هاست که محدودیت کاشت چمن اعمال شده و گشت‌های دولتی این امر را مورد نظارت و کنترل قرار می‌دهند.

 

*دست‌اندازی به منابع آبی استان های همسایه

سازمان آب و فاضلاب استان تهران (آبفا) نیز برای جلوگیری از ایجاد چالش و مواجهه با شهرداری مجبور است با این معضل رنج‌آور کنار بیاید. آنگاه برای تامین آب مورد نیاز شهر دست‌یازی به حقابه دیگر استان‌ها از جمله از طریق سدهای طالقان و ماملو در دستور کار قرار ‌می گیرد.

متاسفانه گویا قرار است تا ظلم به استان‌های دیگر از این طریق همچنان ادامه یابد تا جایی که بنا به اقدام شرکت آب منطقه ای تهران ، مطالعات انتقال آب از ارتفاعات 2000 و 3000 مازندران (البرز شمالی) به تهران و شهرهای همجواردر دست انجام است.

با اجرای طرح انتقال آب از البرز شمالی سالانه 500 میلیون مترمکعب آب به البرز جنوبی منتقل خواهد شد. طرح مذکور که در مرحله بررسی‌های کارشناسی کمیسیون تخصصی وزارت نیرو است قرار است در بخشی از انتقال آب از وجود 160 کیلومتر تونل و هشت بند انحرافی استفاده شود.

پروژه‌ای که در صورت عملیاتی شدن، علاوه بر محروم ساختن پایین ‌دست ارتفاعات مذکور و اختلالات زیست محیطی، بعضا تخریب منابع طبیعی و جنگلها را که به یک امر عادی در سال های اخیر تبدیل شده است را به همراه خواهد داشت تا به این طریق آب به تهران رسیده و در سایه سوءمدیریت و بی‌توجهی برخی دستگاه‌ها، صدها میلیون مترمکعب آب صرف آبیاری افراطی، تبخیر و تبدیل به فاضلاب شود.

در مقابل، انتقاد از این موضوع زمانی تشدید می‌شود که در برخی دیگر از پارک‌ها و فضاهای سبز درختکاری انجام می‌شود. اما در این پارک‌ها درختان برخلاف چمن‌کاری فضاهای مذکور حتی یکبار در سال نیز آبیاری نمی‌شوند. بنابراین امکان ایجاد بهره‌وری در مصرف آب از طریق کشت گونه‌های متناسب با شرایط آب و هوایی وجود دارد اما مشکل از آنجایی نشات می‌گیرد که احتمالا نه علم به تنگنای کمبود آب موجود است و نه عرق به حفظ و استفاده بهینه از منابع آبی!

جالب اینکه توجیه چنین افراطی نیز استفاده از آب‌های زیرزمینی عنوان می‌شود، گویا منابع آب زیرزمینی متعلق به کشوری بیگانه است که در استفاده از آن نباید ملاحظه‌ای صورت بگیرد.

این در حالی است که آب‌های زیرزمینی حاصل ذخیره صدها و به گواه برخی کارشناسان هزاران سال نزولات آسمانی است که در سایه بی‌درایتی‌ها در طول چند سال به غارت می‌رود، عملی که بخش کشاورزی در غیاب فقدان الگوی کشت به همراه بی‌مدیریتی سایر بخش‌ها برخی دشت‌ها را در دو سه دهه اخیر تخلیه کرده و در پی آن برخی از روستاها و مراکز از وجود سکنه خالی شده است؛این اتفاق اینک در قالب افراط در آبیاری فضای سبز شهر و کشت گونه پر مصرف و کم بهره درانتظار تهران است.

از آنجایی که برای تامین کسری نیاز آب پایتخت به حقابه استان‌های مجاور متوسل خواهیم شد، تخلیه شهر از ساکنین رخ نخواهد داد اما با واقعه بیکاری و حاشیه نشین شدن کشاورزان استان های مذکور و فرونشست دشت‌های تهران مواجه خواهیم شد.

افت کیفیت آبخوانها معضل دیگری است که پیامد آن برداشت بی رویه از آبخوان ها است و بر این اساس، خاک در سفره آب زیرزمینی فشرده شده به طوری که حتی تغذیه مصنوعی سفره نیز ممکن است در احیای آبخوان تاثیر نداشته و پیامد آن، تراکم بافت خاک و فرو نشست زمین که تهدیدی برای تأسیسات و ساختمانها است را در پی دارد.

لازم به ذکر است که چمن‌ به رغم زیبایی کمترین سهم پالایش هوا و اکسیژن زایی را نسبت به سایر فضاهای سبز به خصوص درختکاری دارد. در حالیکه چمن تنها از 5 سانتیمترمربع فضای فوقانی خود استفاده می‌کند، درختکاری تا چندین متر از فضای بلا استفاده پیرامونی خود را اشغال کرده و این فضا به پالایش هوا و تولید اکسیژن تخصیص می‌یابد که مقایسه آن دو با یکدیگر نشان از دهها برابر بودن بهره‌وری پالایش هوا برای شهر است.

ضمن آنکه با توجه به وسعت شهر در صورت درختکاری فضاهای سبز با درخت صنوبر، شهر تهران به یکی از تولید کنندگان بزرگ چوب تبدیل شده و علاوه بر ایجاد درآمد برای شهرداری در کاهش فشار به جنگل‌های کشور نیز تأثیر چشمگیری خواهد داشت.

همچنین می‌توان با این حجم آب هدر رفته حدود 67 هزار هکتار گندم یا 73 هزار هکتار جو، 47 هزار هکتار گوجه فرنگی، 53 هزار هکتار خیار، 25 هزار هکتار چغندر یا 28 هزار هکتار برنج را آبیاری کرد.

متاسفانه دستگاه متولی تامین آب نیز به جای کاهش 23 درصد پرت شبکه تهران، کنترل مصرف دو برابری شهروندان تهرانی ازطرق مختلف و از جمله استفاده از سامانه‌ نوین آب کارتی و الزام بر تفکیک کنتور واحدهای آپارتمانی و همچنین جلوگیری از حیف و میل آب توسط شهرداری و الزام این دستگاه بر استفاده از قنات‌ها و بازچرخانی آب به عنوان اقدامات مدیریتی، چند سالی است که به انتقال حقابه استان های همجوار و نابودی کشاورزی و محیط زیست این استانها روی آورده است.

 

*چاه های غیرمجاز، آفت آبهای زیرزمینی

در کنار معضل مصرف افراطی آب برای آبیاری فضای سبز شهر تهران باید به وجود چاه‌های غیرمجاز به عنوان آفت دیگری در پایتخت و حومه اشاره کرد.

در محدوده تهران 1900 حلقه چاه وجود دارد که پیش از سال 85 حفر شده و پروانه بهره‌برداری ندارند. از طریق این چاه‌ها نیز سالانه 500 میلیون متر مکعب برداشت می‌شود.

در سایه چنین برداشت‌هایی است که استان تهران با دارا بودن 9دشت همگی آنها را در لیست دشت‌های ممنوعه به ثبت رسانده است.

از دشت‌های مذکور سالانه 2/3 میلیارد متر مکعب آب از طریق 57 هزار حلقه چاه مجاز و غیرمجاز برداشت می‌شود حال آنکه میزان برداشت باید کمتر از 50 درصد میزان فعلی باشد.

در تهران نیز با توجه به پوشیده شدن سطح شهر از منازل، خیابان و آسفالت و عدم امکان تغذیه از بارندگی‌ها، برداشت آب باید کمتر از رقم استان باشد اما متاسفانه به دلایل ذکر شده و بی‌اهتمامی، محدودیتی در این کار دیده نمی‌شود و به این شکل باید با نگرانی به انتظار آینده این کشور و از جمله تهران در بخش کاهش سرانه آب و پیرو آن کاهش امنیت غذایی و بهداشت جامعه و شهروندان نشست.

 گزارش از بهروز نوری

 

پایان پیام/

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;