بساز بفروش یا مهندس مهر فروش؟!

کدام قشر تمامیت خواهتر است

امیر بیرگانی، عضو سازمان نظام مهندسی ساختمان
انبوه‌سازان بارها تقاضاها و پیشنهادهای خود را مبنی بر ارائه راهکارها در قالب شهرسازی و محله سازی مدرن و پایان تراکم سازی و شهر فروشی به مسئولان مربوطه ارائه داده‌اند،اما متاسفانه وقعی نهاده نشده است.
مقاله ای را یکی از اعضای سازمان نظام مهندسی ساختمان در خبرگزاری معتبر تسنیم منتشر کرده بود که جای پرسش های بسیاری را با خود به همراه داشت. نخست متاثر شدم که این حجم از عدم اطلاع کافی از موقعیت شغلی ازکجا نشات می گیرد اما هیچکس به اندازه نوشتار ایشان نمی توانست موقعیت سازمان نظام مهندسی و کلیت روند نظارت بر ساختمان کشور را بهتر از گذشته آن هم به قلم مدعیان آن ترسیم و تعریف کند.
به قول معروف دفاع بد کردن از یک موضوع بدترین اتفاق ممکن است نکنه نخست مقاله مورد اشاره، اذعان به وجود جریانی قانون گریز و فریب کار به نام “بساز بفروش” بود. ما هم موکدا صحه می گذاریم که چنین جریانی وجود دارد، اما این دسته جریان اغلب در انجمن های انبوه سازان و مجموعه این صنف در استان ها نیست و اگر هم عضو این خانواده باشد به تدریج مجبور به خروج از صنف خواهد بود، اتفاقی که در طی سالیان اخیر رخ داد.
مجموعه انبوه سازان کشور در تلاش مستمر برای بهبود کیفیت و شناسنامه دار کردن اعضای مجموعه خود است، بنابراین جریان بساز بفروش از انجمن و کار جمعی طبیعتا گریزان خواهد بود. این افراد حتی شماره تماس درستی هم ندارند چه رسد به کار گروهی و منفعت جمعی.
اما آنچه قدر مسلم است این‌که همه افراد ساخت و ساز کننده، چه انبوه ساز، چه سرمایه گذاران و چه بساز بفروشان همگی برای پروژه های خود پروانه اخذ می کنند و برای پروانه نیز همگی نقشه های ساختمانی و نقشه های ساختمانی دارای طراح، ناظر، کنترل کننده را تهیه می کنند. بقیه اجزای این چرخه همگی متعلق به مجموعه نظام مهندسی است.
پس اذعان به وجود بساز بفروش، یعنی اذعان به وجود نظارت صوری. اگر دوستمان از کشیدن میلگرد ها در عدم حضور ناظر اطلاع دارد که عالی است، و لذا باید پروژه مذکور توقیف بشود، اما سخن گفتن ناظر از دزدی بساز بفروش و نق زدن از وجود آن یعنی موفقیت بساز بفروش در دزدی و موفقیت بساز بفروش در دزدی هم یعنی عدم نظارت، حال باید پرسید چگونه ناظرین از دزدی بساز بفروش ها اطلاع دارند در حالی که نظارتی ندارند و بساز بفروش ها از چه طریق چه مکانیسم پایان کار ساختمان می گیرند؟
اگر پایان کار ساختمان بساز بفروش درست و قانونی بوده که دیگر بساز بفروش نیست! اگر نبوده که قطعا ناظر با او همدست و هم کاسه بوده است. نمی توان گفت ما ناظر خوبی هستیم اما بساز بفروش سازنده بدی است. سازنده بد باید در ساختار مهندسی کشور به طور کامل حذف شود.
نکته دوم ساختمان هایی است که همکار و هم صنف نگارنده در آن شبه مقاله از آنان به نام “ساختمان های بی کیفیت و بساز بفروش ساز” نام برده است، هر ساختمانی به جز پروانه ساختمان، دارای پایانکار ساختمانی نیز هست و برای اخذ پایانکار پیش نیازی هایی لازم است.
از پیش نیاز های پایان کار امضای مهندسان ناظر متعهد و گواهی استحکام بنا از سوی مهندس ناظر را می توان نام برد. تا تعهد ناظرین و این گواهی نباشد پایان کاری صادر نمی شود، بنابراین اذعان به وجود ساختمان های بساز بفروش ساز در کشور، به معنای پذیرش مهر فروشی است.
نکته سوم نیز مرزکشی نویسنده مذکور بین سرمایه گذار و بسازبفروش است، اتفاقا فکت ها و دلایلی که ایشان آوردند کاملا اشتباه است و نشان از آن دارد که ایشان آگاهی کامل از اقتصاد ساختمان سازی کشور ندارند.
تنها این نکته را اشاره می کنم تبلیغات و برند سازی بساز بفروش ها چندین برابر انبوه سازان شناسنامه دار است، چون با پول های باد آورده ای که از قبل نظارت صوری و مهر فروشی و در نتیجه کاهش کیفی پروژه، کسب می کنند، برند و کالای خود را تبلیغ می کنند و نوعی جبران مافات می شود.
اما انبوه ساز وقت و سرمایه و انرژی خود را وقف کار گروهی و تخصصی در تشکیلات صنفی خود می کند، نسبت به پروژه های قدیمی خود احساس مسئولیت می کند و گاهی تا چندین سال نسبت به نواقص احتمالی ساختمان های خود پاسخگو است.
نکته آخر را متذکر می شوم و آن اینکه اگر بساز بفروش وجود دارد و در برخی شهر ها تعداد بساز بفروش ها از تعداد انبوه سازان بیشتر است، بیانگر ضعف ساختار، ضعف زیرساخت های حقوقی، ضعف در ارایه بسته های تشویقی به انبوه سازان، ضعف در اعطای پروانه و ضعف در ارکان مهندسی کشور است.
مجموعه انبوه سازان در سطح کشور، چه در بُعد استانی و چه در بُعد کشوری، بارها تقاضاها و پیشنهادهای خود را مبنی بر ارائه راهکارها در قالب شهرسازی و محله سازی مدرن و پایان تراکم سازی و شهر فروشی به مسئولان مربوطه ارایه داده اما متاسفانه وقعی نهاده نشده است و کماکان به امتداد داشتن وضع موجود و ادامه تعارض منافع با مردم پا فشاری می شود.
علاقه دارم مستندات مربوط به دغدغه همکارانمان در نظام مهندسی برای افت شدید شاخص های زندگی شهری (مانند کاهش سرانه های فضای سبز، آموزشی، درمانی، رفاهی، ورزشی، فرهنگی، علمی و…) که با تراکم سازی و شهر فروشی سقوط چشمگیری داشته و بعضا به نزدیکی صفر رسیده برای مردم و تنویر افکار عمومی منتشر شود.
مسایلی که بارها توسط انجمن های انبوه سازی در سطوح استانی و کشوری پیگیری شده اما بی نتیجه مانده است. پرسش اینجاست که در کجای دنیا، انبوه ساز به دنبال خلق فرصت های جدید در قالب شهرسازی، محله‌سازی و اتمام روند شهر فروشی و اتمام نظارت صوری است؟ حالا می توان این پرسش را مطرح کرد که کدام قشر تمامیت خواه تر است؟ بساز بفروش؟ یا مهندسین صوریِ مهر فروش؟
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;